روزهایی که روزنامهنگاری هنوز اینقدر اتوکشیده و دیجیتال نبود؛ روزهایی که بوی کاغذ کاهی زودتر از تیترها به مشام میرسید و صدای دستگاه چاپِ زهواردررفته، موسیقی ثابت شبهای تحریریه بود، خبرنگاری شور و شعر و شوقی دیگر داشت. آن زمان، اینترنت ناجی لحظههای آخر نبود، عکس با یک جستوجوی ساده پیدا نمیشد. دوربینها آنالوگ بودند و هر فریم، حکم طلا را داشت. بهخصوص تصاویر خارجی و باز بهخصوص تصاویر ورزشکاران و شخصیتهای خارجی. صفحهآرایی با نرمافزارهای خفن امروز بیگانه بود، حروفچینی هنوز ردپای سرب و زحمت را روی انگشتها میگذاشت و هر صفحه، پیش از چاپ، چند بار جان میداد و دوباره زنده میشد.در یکی از همان شبها، شبی که تحریریه در آخر شب خروش داشت و در اضطراب رساندن به موقع صفحات به چاپخانه دست و پا میزد، قرار بود صفحهای درباره لوچیانو اسپالتی ببندیم؛ سرمربی ایتالیایی که روی نیمکت اودینزه نشسته بود. تصمیم گرفته بودیم یک مطلب اصلی کار کنیم؛ صفحهای که ستون فقراتش یک عکس بزرگ و پرقدرت از اسپالتی باشد. عکسها باید تحویل قسمت هنری میشد؛ جایی که اگر اشتباهی از آن رد میشد، دیگر راه برگشتی نداشت. همزمان، بچههای سیاسی هم عکس خودشان را داده بودند؛ تصویری از دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت آمریکا. هر دو عکس، مردانی با کتوشلوار و کلاه اسپورت بودند و برای کسی که نه اسپالتی را از نزدیک میشناخت و نه رامسفلد را، تفاوتشان در حد سایه و نور بود. صبح که روزنامه از دل دستگاه چاپ بیرون آمد، فاجعه آرام خودش را نشان داد: وسط صفحه فوتبال، زیر تیتر مربوط به اودینزه، یک رامسفلد تمامقد ایستاده بود؛ با همان کلاه اسپورت و همان نگاه جدی و در صفحه سیاسی و در مطلبی بسیار مهم، اسپالتی دست به کمر به خواننده زل زده بود. احتمالاً حدس میزنید که چه جریمهای شدیم و چقدر سرزنش شنیدیم. تا امروز هم البته نفهمیدیم آن شب آن دو عکس چطور از چشم دبیر صفحه، ویراستاران، سردبیر، معاون سردبیر و مدیر مسئول در رفته و کسی متوجه این اشتباه گل درشت نشده بود.روزنامهنگاری آن سالها سختتر بود، پرخطاتر شاید، اما زندهتر بود. اشتباهها واقعی بودند، دستگاهها پیر و خسته، اما خاطرهها ماندگارتر از هر فایل آرشیوی امروز.
۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۱
کد خبر: ۱۱۱۸۰۱۷
روزهایی که روزنامهنگاری هنوز اینقدر اتوکشیده و دیجیتال نبود؛ روزهایی که بوی کاغذ کاهی زودتر از تیترها به مشام میرسید و صدای دستگاه چاپِ زهواردررفته، موسیقی ثابت شبهای تحریریه بود، خبرنگاری شور و شعر و شوقی دیگر داشت.
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
منبع: روزنامه قدس




نظر شما