احتمالاً ماجرای بازیگر شدن شیرین یزدانبخش را کم و بیش شنیدهاید، او برخلاف خیلی از بازیگرها که علاقهشان به هنرپیشگی یا از کودکی شکل گرفته و یا در سالهای نوجوانی و جوانی پیگیر سینما بودهاند، اصلاً در این وادیها نبوده. کارمند اداره دخانیات بود و پس از ایام بازنشستگی به پیشنهاد خواهرش یک سرگرمی تازه برای خودش دست و پا کرد و آن هم چیزی نبود جز تماشای تئاتر. اتفاقی که ابتدا با هدف گذران وقت آغاز شد، اما مدتی بعد چنان به تماشای تئاتر علاقمند شد که او را به یکی از مخاطبان پروپاقرص سالنهای نمایشی تبدیل کرد تا بالاخره در نتیجه همین رفت و آمدها و عشق به هنر نمایش، فصل تازهای در زندگی او آغاز و پایش به سینما هم باز شد.
زندهیاد یزدانبخش از سال ۷۷ تماشای تئاتر را با نمایش «ریچارد سوم» به کارگردانی داوود رشیدی آغاز کرد. طی این سالها هم مخاطب دائمی همه نمایشها بود تا جایی که بالاخره یک روز افشین هاشمی دل به دریا میزند و از او میخواهد در فیلمی بازی کند. در واقع این افشین هاشمی بود که شیرین یزدان بخش را به سینما معرفی کرد. هاشمی درباره آشنایی خود با شیرین یزدان بخش میگوید: زمانی که تئاتر روی صحنه میبردیم خانمی بود که همیشه تئاترهای ما را چند باره میدید و این برای ما خیلی هیجان انگیز بود. به طوری که اگر یک بار نمیآمد نگرانش میشدیم.
او که بیش از یک سال پیگیر راضی کردن یزدان بخش برای بازیگری بود بالاخره موفق شد او را به محسن عبدالوهاب برای بازی در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» معرفی کند. زندهیاد یزدانبخش در سومین اپیزود این فیلم بازی کرد و شاید همان زمان بود که مهمترین اتفاق کاریش رقم خورد؛ دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل برای بازیگری که کسی او را اصلاً نمی شناخت و این آغاز یک راه پرماجرا و جذاب برای او و البته مخاطبان فیلمهایش بود.
یزدانبخش پس از این تجربه شیرین و موفقیت آمیز به حضورش در پروژههای سینمایی ادامه داد. شانس و موفقیت اما همچنان در انتظار او بود. سال بعد در یکی از مهمترین فیلمهای اصغر فرهادی و همچنین سینمای ایران یعنی «جدایی نادر از سیمین» بازی کرد و در همان سال در «برف روی کاج ها» به کارگردانی پیمان معادی هم حضور داشت. «بوسیدن روی ماه» از دیگر فیلم های مهمی بود که یزدان بخش یک سال پس از آن، به کارنامه کاری خود ضمیمه کرد. «آشغالهای دوست داشتنی»، «ابد و یک روز»، «وارونگی»، «عنکبوت» و ... از دیگر فیلمهای مهمی است که او طی سالهای فعالیتش در آنها بازی کرده است.
نکته جالب اینجا بود که موفقیت و درخشش شیرینیزدانبخش اصلاً اتفاقی نبود. او علاوه بر دریافت یک سیمرغ بلورین، سه بار هم برای فیلمهای «بوسیدن روی ماه»، «آشغالهای دوست داشتنی» و «ابد و یک روز» نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول و مکمل شده بود. علاوه بر این برخلاف اینکه عموماً برخی نقشهای سینمایی بانوان به فراخور سن آنها در قامت مادر خلاصه میشود اما شیرین یزدانبخش با اینکه تجربه بازیگری نداشت و تازه در ۶۰ سالگی قدم در این مسیر هنری گذاشته بود، توانست هنرمندانه و دلنشین نقشهایی که به او سپرده میشد را جان ببخشد و به دور از کلیشههای رایج و قدیمی یک تصویر تازه و به یادماندنی از آنها بر جا بگذارد. بازی قابل تحسین او در «بوسیدن روی ماه» در نقش مادری منتظر که بیش از بیست سال در انتظار فرزندش است یا نقش آفرینی او در «ابد و یک روز» به عنوان مادری ساده و در عین حال شیرین که به هر طریقی با چالشهای زندگی فرزندانش دست و پنجه نرم می کند در کنار حضور متفاوت او در فیلم «عنکبوت» که ایفاگر نقش مادر سعید حنایی بود، نشان از هنرمندی و شناخت شخصیتهای مختلفی دارد که او با هوشمندی موفق به خلق این کاراکترها شد و بهقول افشین هاشمی این بازیگر بازیگری را از دیدن تئاتر آموخته و این بسیار ارزشمند است.
زندهیاد یزدانبخش مهرماه امسال دچار سکته مغزی شد، اما از رسانهایشدن این خبر خودداری کرد و پنجشنبه گذشته ۴ دیماه به دلیل عوارض ناشی از سکته مغزی درگذشت و بنا به درخواست خودش، مراسم خاکسپاری او بدون اطلاعرسانی در بهشت زهرا برگزار شد.




نظر شما