وقتی به مشهد آمد، مانند خورشیدی بر سر فضلا و طلاب تابیده شد تا ماحصل سالها علمآموزی خود را در طبق اخلاص برای شاگردانش ارائه کند. وجود شخصیتی عالم مانند آیتاللهالعظمی سید محمدهادی میلانی در محل تحصیل درسهای فقهی و دینی شهر عالمآلمحمد(ع) سبب شد تا شاگردان زیادی در محضر ایشان تلمذ کنند و در کنار درس فقه، درس اخلاق و زندگی بیاموزند. فضلا و طلاب زیادی بودند که در اواسط قرن چهاردم خورشیدی برای بهرهگیری از درس آیتالله میلانی صف میکشیدند و هیچ گونه حاضر نبودند این فرصت را از دست بدهند. شنیدن صحبتها و گفتوگوهای عالمان و فضلایی که از نزدیک در محضر آیتالله میلانی حاضر بودند، میتواند پی بردن به شخصیت و علم بالای این مرجع دینی را تسهیل کند.
آیتالله سیدمحمد حسینی خامنهای:
مرحوم آیتالله میلانی در سال ۱۳۳۳ به مشهد آمدند و درس خارج اصول را آغاز کردند. در همان اوایل، پدر من توصیه کرد که در درس ایشان شرکت کنیم؛ چون مرحوم میلانی از دوستان قدیمی او بود. خودشان تعریف میکردند: «ما با پدرتان با هم مکتب میرفتیم، کشتی میگرفتیم»؛ یعنی بسیار نزدیک و صمیمی بودند. پس از آمدن ایشان به مشهد ارتباطشان با پدر من زیاد شد؛ هفتهای یک بار میآمدند و در منزل ما مینشستند. بسیاری از چهرههای شناختهشده آن زمان، دوستان و همدورههای پدرم بودند و با ایشان رابطه نزدیکی داشتند، اما ارتباط مرحوم میلانی از همه نزدیکتر بود؛ چون از تبریز با هم آشنا شده بودند، با هم به نجف رفته بودند و بعدها نیز ایشان به کربلا رفته و در آنجا مقیم شده بود. من هم در سفری که به عراق داشتم، در کربلا به منزل ایشان رفتیم و ایشان را دیدیم. وقتی آیتالله میلانی به مشهد آمدند، به دلیل فضل و شخصیت علمی بالا بسیار مورد توجه قرار گرفتند. البته مانند همیشه، عدهای هم بودند که بدگویی میکردند؛ اما با این حال درس ایشان رونق یافت و شاگردان زیادی پای درسشان حاضر میشدند. ما هم وقتی به درس مرحوم میلانی رفتیم، دیدیم درس ایشان بسیار پرجلوه است. ایشان شاید زبان خیلی روانی نداشتند، اما بیانشان فوقالعاده خوب بود. وقتی شروع به طرح یک مطلب میکردند، با حرکت انگشتانشان موضوع را مرحلهبهمرحله باز میکردند؛ انگار میخواستند با همان انگشتها مسئله را طبقهبندی و تفصیل دهند.
این روش برای ذهن طلبه بسیار ارزشمند بود؛ چون کمک میکرد مطلب را باز کند، اقسام آن را تشخیص دهد، سپس بحث را از جنبه ثبوتی بررسی کند، بعد وارد بحث اثباتی شود، و در پایان نتیجهگیری کند و دیدگاههای دیگران را نقد یا رد نماید. همه اینها را هم با حالتی جذاب و سنجیده بیان میکردند و این شیوه ایشان بود.
مصاحبه با مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ۰۱/۱۰/۱۳۸۶
آیتالله شیخ غلامرضا دهشت:
محل درس خارج آیتالله میلانی شبها در مسجد گوهرشاد بود؛ همان فضایی که به نام آقای گلپایگانی شناخته میشد. وقتی وارد مسجد میشویم و پشت به قبله میایستیم، سمت چپ شبستان کوچکی قرار دارد که محل درسهای شبانه ایشان بود. اکنون نمیدانم این بخش را به نام آیتالله میلانی میشناسند یا به نام آقای گلپایگانی. صبحها درس اصول را در دبستان نجفآبادی تدریس میکردند، ولی شبها در همین شبستان مسجد گوهرشاد درس فقه میگفتند؛ بخشی از آن نیز مربوط به بحث اجاره بود که بحث مفصلی داشت. مسائل فقهی مختلف را آنجا مطرح میکردند. درس شب ایشان معمولاً شلوغتر از درس روز بود؛ اصول میگفتند اما درس فقهشان پرجمعیتتر بود. سبک تدریس ایشان چنین بود که ابتدا مسئلهای را مطرح میکردند و اگر فرصت مطالعه داشتند، بسیار حسابشده و دقیق بحث را پیش میبردند. یکی از امتیازهای مهم آیتالله میلانی تسلط فوقالعاده ایشان بر ادبیات عرب بود؛ بهطوری که کمتر کسی میتوانست ایراد عبارتی از ایشان بگیرد. عبارات را چنان صحیح و زیبا میخواندند که برای ما جالب و چشمگیر بود. مسئله را مطرح میکردند، سپس احوال بزرگان را نقل میکردند و بسیار به رأی دو استادشان ــ مرحوم نائینی و مرحوم کمپانی (که به «حاج شیخ» تعبیر میکردند) ــ اهمیت میدادند. درس ایشان واقعاً عمیق و دقیق بود؛ بهگونهای که اگر کسی با شیوه درس آیتالله میلانی انس میگرفت، دیگر به سختی میتوانست در درسی غیر از درس ایشان شرکت کند.
در همان زمان که آیتالله میلانی درس میگفتند، حاجمیرزا احمد کفایی، آقای سبزواری هم در مسجد گوهرشاد درس میگفتند. شیخ احمد شاهرودی هم درس داشتند. افراد دیگری نیز بودند که درس میگفتند؛ مثل مرحوم شیخ هاشم که در مدرسه درس میدادند و همینطور آقایان دیگر.
شیخ هاشم در اواخر عمرشان درس خارج میگفتند. همچنین مرحوم میرزا جواد آقا در مدرسه میرزاجعفر درس خارج داشتند. مرحوم شیخ کاظم دامغانی نیز درس خارج داشتند و تقریباً همدوره همینها بودند. محل تدریس ایشان معمولاً مدرسه «دو در» بود؛ همانطور که عرض کردم، با مدرسه دو در انس داشتند. شیخ کاظم دامغانی که پسرشان آقای مهدوی بود و به رحمت خدا رفت و نیز شیخ محمدرضا. مرحوم آیتالله سبزواری هم در شبستان طرف دیگر مسجد مدتی درس میگفتند. آیتالله وحید نیز مدتی در مشهد بودند و هم سطح و هم خارج تدریس میکردند. من به درسشان نمیرفتم، ولی برخی دوستان میرفتند. بعد هم ایشان هجرت کردند. آیتالله قمی هم در مسجد گوهرشاد درس میگفتند، اما درس عمده خارج در مشهد، درس آیتالله میلانی بود که سرآمد همه محسوب میشد. مرحوم آیتالله میلانی بسیار مبادی آداب بودند؛ در اصطلاح اهل علم، بسیار متخلّق به اخلاق. گرم، با محبت و مؤدب برخورد میکردند.
مصاحبه با مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ۲۶/۰۱/۱۳۸۶
آیتالله محمد واعظزاده خراسانی:
آیتالله میلانی را ما در همان سهچهار سالی که در عتبات بودیم، میدیدیم. ایشان از افراد نزدیک و مورد اعتماد آیتالله قمی بود و در کربلا درس خارج داشتند و میان اهل علم محترم بودند. بعدتر که از عتبات برگشتیم، شنیدیم در کربلا عالمی شیرازینام خیلی مطرح شده و آیتالله میلانی دیگر مانند گذشته در مرکز توجه نبود، و در نجف هم ظاهراً چندان مورد اقبال قرار نگرفته بود. در حدود سالهای ۱۳۳۲ یا ۱۳۳۳ بعد از جریان دکتر مصدق گفتند آیتالله میلانی به مشهد آمدند. البته پیش از آن نیز، در سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ که من هنوز به قم نرفته بودم یکبار به مشهد آمده و برای سهچهار نفر درسی هم شروع کرده بودند، اما چون زمینهای فراهم نبود، درس جدّی شکل نگرفت و ایشان بازگشتند به عتبات. اما این بار که آمدند، در منزل مرحوم آقای نوغانی وارد شدند. مرحوم میرزا علیاکبر نوغانی در مشهد بسیار موجه بود و مریدان زیادی داشت و حضور آیتالله میلانی در خانه ایشان، موقعیت اجتماعی و علمی ایشان را در مشهد تقویت کرد. پسرشان، مهدیآقا، منزل وسیع و مشهوری داشت که روضههای محرم و صفر در آن برگزار میشد؛ هنوز هم برقرار است، اگرچه در آن زمان بسیار مفصلتر بود. آیتالله میلانی مدتی در آنجا اقامت داشتند.ایشان ابتدا میگفتند که قصد ماندن ندارند، اما کمکم مشخص شد که تصمیم به اقامت گرفتهاند. پس از مدتی برایشان منزلی خریدند و درس خود را آغاز کردند؛ درسی بسیار خوب و پربار. آیتالله میلانی از شاگردان مرحوم نائینی و مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی معروف به «کمپانی» بودند و مشهور بود که هیچکس مانند ایشان به مبانی علمی کمپانی احاطه نداشت. همان مبانی را هم در درس خود مطرح میکرد و به همین دلیل میان طلاب بسیار مورد توجه بود. مرجعیت ایشان نیز بهسرعت گسترش یافت؛ بهگونهای که میتوان گفت در سالهای اخیر پیش از ایشان، مرجعی در آن سطحِ توجه و اقبال عمومی نداشتیم. پس از آغاز حرکت ۱۵ خرداد، آیتالله میلانی از نهضت قم و جریانهای آن حمایت میکردند. وقتی امام را برای نخستین بار بازداشت و زندانی کردند، علما و مراجع تراز اول ایران در تهران گرد آمدند؛ زیرا گفته میشد قصد دارند ایشان را حتی اعدام کنند. از مشهد، آقای میلانی به تهران رفتند. آقای قمی نیز همان زمان در زندان بودند؛ وقتی امام را گرفتند، ایشان را هم بازداشت کرده بودند و هر دو در زندان به سر میبردند.
به هر حال، از مشهد آیتالله میلانی راهی تهران شدند و از قم و دیگر شهرها نیز علمای برجسته آمدند. من هم همان زمان به تهران رفتم. یکبار هم به منزل آیتالله میلانی رفتم و روزی را به یاد دارم که ظهر، جمعی از علما و افراد را دعوت کرده بودند و من نیز در آن جمع حضور داشتم. پس از آنکه ماجرای بازداشتها پایان یافت، آیتالله میلانی به مشهد بازگشتند و در واقع از جمله کسانی بودند که از امام و حرکت ایشان دفاع میکردند؛ هرچند نه آنچنان تند و پرحرارت که تصور شود بیش از حد درگیر بودهاند. در قم افرادی بودند که مواضعشان بسیار تندتر بود؛ حتی در خود مشهد نیز آقای قمی در آغاز، بسیار داغ و فعال بود، تا زمانی که او را هم بازداشت کردند. بعدها، نزدیک زمان بازگشت امام، اوضاع تغییر کرده بود و دیگر شرایط مثل سالهای نخست نبود. در همان مقطع، آیتالله میلانی نیز از دنیا رفته بودند. به گمانم در سال ۱۳۹۵ قمری بود که ایشان وفات کردند. پس از رحلت ایشان، آیتالله سیدعبدالله شیرازی از نجف به مشهد آمدند. ایشان هم بسیار مورد توجه قرار گرفتند و از انقلاب حمایت میکردند. مدتی نیز پس از پیروزی انقلاب زنده بودند و سپس از دنیا رفتند. منزل ایشان محل رفتوآمد و اجتماعات فراوان بود و همانجا هم تیراندازی و حوادثی رخ داد که لابد شنیدهاید. در سال ۱۳۴۱، دعوتی از سوی انجمنهای مهندسین، به ویژه انجمن اسلامی مهندسین که بیشتر اعضای آن شاگردان و دوستان مهندس بازرگان بودند، برگزار شد. من نیز از طرف انجمن تبلیغات اسلامی و نمایندگی آیتالله میلانی در این جلسه حضور یافتم. همچنین آقای احمدزاده از طرف «کانون نشر حقایق اسلامی» که مربوط به مرحوم استاد شریعتی بود حضور داشت. یادم میآید در قطار با هم نشستیم و به مقصد حرکت کردیم. جلسه در مدرسه رفاه در نارمک برگزار شد و از جمله کسانی که در آن جلسه حاضر شدند، مرحوم علامه طباطبایی، آیتالله طالقانی و خود مهندس بازرگان بودند. هر کس در آن جلسه فرصت داشت، صحبت میکرد و مباحث مطرح میشد.
مصاحبه با مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ۲۲/۰۷/۱۳۸۰
استاد کاظم مدیرشانهچی:
مرحوم آقای میلانی از مدرسین مهم نجف و کربلا بودند؛ هرچند بیشتر دوران سکونت ایشان در کربلا گذشت و در آنجا حوزه درس بسیار پررونقی داشتند. ایشان بهعنوان استادی برجسته شناخته میشدند. همانطور که عرض کردم، یکی از استادان مهم ایشان مرحوم کمپانی بودند که در اصول، صاحبنظر و بسیار دقیق بودند و مباحث فلسفی را نیز در علم اصول وارد کرده بودند. همچنین مرحوم نائینی را زیارت کرده بودند و از دیگر بزرگان حوزه نجف بهره میبردند. آقای میلانی در کربلا نوعی زعامت علمی داشتند و جمعی از فضلا در درس ایشان شرکت میکردند. سالها بهعنوان یکی از مدرسان ممتاز عراق شناخته میشدند، تا اینکه برای زیارت به مشهد مشرف شدند. تقریباً در سال ۱۳۲۵ به مشهد تشریف آوردند. ما که در درس خارج شرکت میکردیم و اهمیت درس ایشان را شنیده بودیم، از ایشان درخواست کردیم که در مشهد توطن کنند و به تدریس بپردازند. ایشان نیز گویا در نظر اولیه چنین قصدی داشتند. این تقاضای ما تأثیر داشت و ایشان پذیرفتند. از طرفی برخی تجار مشهد و مخصوصاً تجار تهرانی مقیم مشهد، که در همان دورانِ حضور ایشان در عراق مقلد و ارادتمند ایشان بودند، تصمیم گرفتند خانهای برایشان تهیه کنند. ملکی در نزدیکی «بیت» خریداری کردند و آقا در آنجا سکونت یافتند. در ابتدا، هنگام ورود، مدتی در منزل مرحوم آقا میرزا علیاکبر نوغانی، متولی مدرسه نواب اقامت داشتند تا اینکه مردم خانهای برای ایشان تهیه کردند و به آنجا منتقل شدند. اولین محل تدریس ایشان مسجد حاج ملاهاشم (مسجد نایب) بود که اکنون کنار مدرسه نواب بازسازی شده و عمارت نوسازی دارد. ایشان نخست در همانجا درس اجاره (از مباحث فقه خارج) را آغاز کردند و ما نیز در آن درس حضور داشتیم و تا پایان دوره همراه بودیم. سپس تدریس ایشان به مسجد گوهرشاد منتقل شد، زیرا جمعیت بیشتری از طلاب حاضر میشدند، و درس فقه و اصول ایشان در آنجا برگزار میگردید. این درس اخلاقی که آیتالله میلانی بیان میکردند، در واقع به تقاضای من و احتمالاً برخی دیگر از دوستان بود.
آیتالله میلانی مردی بزرگوار و وارسته بودند. همانطور که عرض کردم، ایشان در دوران اقامت خود در عراق، علاوه بر فقه و اصول، نزد برخی از بزرگان در زمینههای اخلاق، معارف و سیر و سلوک نیز درس خوانده و بهره برده بودند؛ به همین دلیل شخصیتی بسیار متین، موقر و وزین داشتند.در درس فقه و اصول نیز انصافاً مردی شایسته بودند؛ هم از نظر مبانی علمی و هم از جهت استادانی که نزد آنان تلمذ کرده بودند. سلوک ایشان با طلاب بسیار دوستانه و صمیمی بود. البته این ویژگی مخصوص ایشان نبود، و بسیاری از اساتیدی که ما در مشهد داشتیم همینگونه بودند. رفتارشان طوری نبود که احساس شود استاد در مقام بالاتر و طلبه صرفاً شاگرد است؛ بلکه با طلاب رفاقت و همراهی داشتند. اگر احساس میکردند طلبهای اهل درس است اما مشکل مالی دارد، کمک قابل توجهی به او میکردند. علاوه بر این، در حوزه شهریهای داشتند که به برخی از طلاب کوشا و پرتلاش، کمک بیشتری اختصاص میدادند.
مصاحبه با مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ۱۳/۰۴/۱۳۸۰



نظر شما