در حالی که رسانههای غربی عمدتاً مناقشه یمن را از منظر رقابت عربستان و ایران روایت میکنند، واقعیت صحنه جنگ پیچیدهتر و چندوجهی است. اقدامات اسرائیل و امارات در یمن، با هدف مهار انصارالله و کنترل خطوط استراتژیک دریای سرخ، نه تنها به نتایج مورد انتظار نرسیده بلکه خطرات جدی برای متحدان منطقهای آنها ایجاد کرده است.
با وجود توقف حملات موشکی و پهپادی نیروهای مسلح یمن علیه اسرائیل، به تبع آتشبس در غزه، تلآویو همچنان به ضرورت مقابله با صنعا پایبند است. در همین حال، شورای انتقالی جنوبی (STC) تحت حمایت امارات، با تصرف استانهای حضرموت و المهرا، در مسیر اعلام استقلال جنوب یمن حرکت میکند. این تحولات نشان میدهد که بحران یمن تنها یک نزاع داخلی نیست، بلکه میدان رقابت امارات و عربستان برای نفوذ منطقهای است.
واقعیت صحنه و مشروعیت بینالمللی
دولت مستقر در صنعا، با هدایت انصارالله، کنترل پایتخت و بخش عمدهای از کشور را در دست دارد و حمایت مردمی زیادی از آن میشود. با این حال، سازمان ملل و کشورهای غربی همچنان دولت تحت حمایت عربستان و امارات را «دولت شناختهشده بینالمللی» معرفی میکنند. این نوع نگاه، مشروعیت واقعی دولت انصارالله را نادیده میگیرد و سیاستهای غرب را به عنوان حامی رژیمهای دستنشانده تثبیت میکند.
ایجاد شورای رهبری ریاستجمهوری (PLC) توسط عربستان در سال ۲۰۲۲، بهعنوان جایگزینی برای هادی، قدرت ریاستجمهوری را در اختیار دارد، اما نفوذ واقعی آن محدود است. با الحاق سه کرسی شورای رهبری ریاستجمهوری به نمایندگان شورای انتقالی جنوبی ، نفوذ امارات در جنوب یمن افزایش یافته و عربستان در موقعیتی چالشبرانگیز قرار گرفته است. این وضعیت، تنش بین دو متحد منطقهای غرب را عیان میکند و نشان میدهد که سیاست خارجی آنها در یمن به جای کاهش بحران، پیچیدهتر شده است.
پیچیدگی روابط امارات و عربستان
تصرف استانهای جنوبی توسط شورای انتقالی جنوبی تهدیدی جدی برای امنیت عربستان و عمان ایجاد کرده و عمق اختلاف میان ریاض و ابوظبی را آشکار کرده است. تحلیلگران صهیونیست و مؤسسات غربی هشدار دادهاند که درگیری بین نمایندگان عربستان و امارات میتواند راه را برای انصارالله برای تصرف منطقه نفتخیز مأرب هموار کند، امری که پیامدهای مستقیم و منفی برای اسرائیل و آمریکا خواهد داشت
اهداف اسرائیل در یمن روشن است: استفاده از شورای انتقالی جنوبی برای تصرف بندر استراتژیک الحدیده و ایجاد تسلط بر دریای سرخ، تضعیف توان نیروهای مسلح یمن و جلوگیری از اعمال محاصره علیه کشتیهای اسرائیلی. این استراتژی نشاندهنده تلاش بلندمدت اسرائیل برای امنیت دریایی و موازنه قدرت در خلیج فارس است، اما تجربه شکست حمله آمریکا و اسرائیل برای شکستن محاصره دریای سرخ نشان میدهد که این برنامهها با مقاومت جدی نیروهای یمنی مواجه است.
ضعفهای شورای انتقالی جنوبی و فرصت انصارالله
شورای انتقالی جنوبی با وجود کنترل بخشهای عمده جنوب یمن، فاقد حمایت مردمی پایدار و توانایی اداره یک دولت طولانیمدت است. فساد گسترده، سوءمدیریت و کمبود خدمات پایه باعث اعتراضات مکرر و نارضایتی مردم شده است. حتی در استانهای حضرموت و المهرا، مخالفت قابل توجهی وجود دارد که میتواند باعث سقوط سریع این مناطق شود. این واقعیت نشان میدهد که نقشههای امارات برای ایجاد یک دولت مستقل در جنوب یمن، با موانع داخلی جدی روبهروست و احتمالاً نیازمند حمایت نظامی دائمی خواهد بود.
از منظر نظامی، اگر شورای انتقالی جنوبی تصمیم به حمله به نیروهای مسلح انصارالله بگیرد، گزینه پاسخ انصارالله ساده است: تهاجم زمینی و هدف قرار دادن مراکز فرماندهی شورای انتقالی جنوبی در امارات با موشکها و پهپادها، اقدامی که میتواند نقشههای امارات را به سرعت نابود کند و نشاندهنده توان بازدارندگی نیروهای یمنی است.
سناریوی احتمالی وحدت یمن
عربستان به دلیل وسعت بیشتر و منابع قویتر، دشمن قدرتمندتری نسبت به ابوظبی محسوب میشود، اما اگر شورای انتقالی جنوبی به مخالف اصلی تبدیل شود و عربستان نفوذ خود را از دست بدهد، مسیر وحدت یمن سادهتر خواهد شد. یک جنگ بین انصارالله و شورای انتقالی جنوبی میتواند با فشار نظامی بر امارات و خروج آنها از یمن، پایان یابد و ریاض چارهای جز مذاکره مستقیم با صنعا نخواهد داشت. این امر نشان میدهد که پیچیدگیهای کنونی بیشتر محصول دخالت خارجی است تا واقعیات داخلی یمن.
پیامدهای استراتژیک برای اسرائیل و آمریکا
اگر انصارالله حتی تحت توافق تقسیم قدرت، کنترل کل یمن را در دست گیرد و به عنوان دولت رسمی شناخته شود، قدرت آن بهشدت افزایش یافته و تهدید مستقیم علیه اسرائیل خواهد بود؛ چیزی که تلآویو آن را معادل «ایران ۲.۰» در جهان عرب میبیند. این سناریو نشان میدهد که سیاستهای آمریکا و اسرائیل در یمن، نه تنها به بحران انسانی دامن میزند، بلکه فرصت ظهور یک دولت مستقل و قدرتمند یمنی را افزایش میدهد.
تجربه یمن نشان میدهد که سیاست خارجی غرب و متحدان عربی، بیشتر بر حفظ جنگ طولانی و اعمال تحریمها تمرکز دارد تا یافتن راهحل واقعی. ادامه این سیاستها نه تنها بحران انسانی را تشدید میکند، بلکه زمینه ظهور تهدیدات استراتژیک بزرگتر برای منطقه را فراهم میکند. تنها راه پایدار، گفتگو و توافق مستقیم با صنعا است، راهی که میتواند هم امنیت منطقهای و هم ثبات داخلی یمن را تضمین کند.




نظر شما