۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۶
کد خبر: 306367

مناسبات ایران با انگلستان دو وجه و چهره دارد؛ مناسبات مدنی و فرهنگی و تاریخی، مطالعات باستان شناسی و تاریخی و فرهنگ و ادبیات و تمدن و تحقیقات دانشگاهی ...

زهر دولت انگلیس در جام ملت ایران

و خدمات پزشکی پزشکان انگلیسی بر ساختار فرهنگی ایران تأثیربخش بوده است. ایرانیان فرهیخته، ادبیات انگلیس را دوست دارند. درگذشته اغلب با آثار شکسپیر و برنارد شاوو دیکنز و رودیار کیپلینک و اسکاروایلد و سایر نویسندگان انگلیسی محشور بوده‌اند. نام دانشگاه‌های اکسفورد و کمبریج در ذهن ایرانیان با احترام عجین است و تاریخ انگلستان برای ایرانیان آشناست. در برنامه تئاترهای مدرن ایران گاه متون انگلیسی ترجمه شده بر صحنه آورده می‌شود. در ایران، زبان انگلیسی زبانی کاملاً شناخته شده است و جایگزین زبان فرانسوی که تا جنگ جهانی دوم مورد استقبال و علاقه بیشتر مردم ایران بخصوص طبقات بالا بود، شده است. انجمن روابط فرهنگی ایران و انگلستان که از سالهای جنگ جهانی دوم در شهرهای گوناگون ایران تأسیس شد چند هزار ایرانی را با زبان انگلیسی آشنا کرد. اما به رغم سابقه فرهنگی و نیز توجه به همکاری انگلیسی‌ها با ایران در دوران صفویان برای راندن پرتغالی‌های ستمکار و غارت پیشه از جنوب ایران و نیز ساختن توپ و تفنگ و شمخال به وسیله دو برادر شرلی برای ارتش ایران که ارتش تا گلو مسلح عثمانی، به وسیله آن تار و مار شدند، هیچ ایرانی نیست، که نسبت به سیاست پیچیده، دو پهلو و مزورانه انگلستان از آغاز قرن نوزدهم به این سو بد گمان و ناراضی نباشد.

سوابقی چون کنار آمدن با روسیه تزاری در جریان جنگهای دوره اول و دوم قفقاز، اینکه انگلیسی‌ها ما را به روسها فروختند، اینکه زمانی در مذاکرات صلح ایران و روسیه دخالت کردند که روسها به میانه رسیده بودند، ایرانیان را نسبت به انگلیسی‌ها دچار سوءظن دایم می‌کند. هفده ولایت ما بر اثر مساعدت انگلیسی‌ها با روسها از دست رفت. ایرانیان خاطرات خوشایندی از تحصن در سفارت انگلیس در جریان جنبش مشروطه در سال 1906/1285 هـ.ش دارند، اما فراموش نکرده‌اند دولت انگلستان یک سال بعد در 1907/1286 هـ.ش عهدنامه‌ای برای تقسیم ایران با روسیه تزاری بست و ایران را به دو قسمت حریم شمال و جنوب و یک قسمت حریم میانی تقسیم کرد. ایرانی‌ها به یاد دارند با وجود کمکهای ماژوراستوکس وابسته نظامی ایرلندی تبار سفارت انگلیس در تهران در راه دادن به جان آمدگان و دلخستگان از فشار و اذیت و آزار اهل استبداد، چندی بعد انگلیس چشم به روی تمام جنایات روسیه تزاری بست و در جنگ جهانی اول به بهانه ورود عثمانی به غرب ایران به نوبه خود جنوب باختری و جنوب ایران را اشغال کرد. حتی یک سازمان نظامی به نام پلیس جنوب S.P.R تأسیس کرد. ایرانیان به یاد می‌آورند که در پایان جنگ اول به بهانه پدید آمدن جنبش بلشویکی در روسیه، انگلستان با پرداخت 130 هزار لیره رشوه به وثوق الدوله اکبر میرزا صارم الدوله و نصرت الدوله فیروز پسر فرمانفرما ایران را به صورت تحت الحمایه خود درآورد. ایرانیان گرچه اشتهار دارد حافظه تاریخی قوی ندارند، اما پیوسته زد و بندهای انگلستان با روسیه تزاری و سپس شوروی را برای تجزیه قسمتهایی از خاک ایران فراموش نکرده‌اند. دو سوم بلوچستان، بحرین و بسیاری از ولایات ما را چه کسی از ایران جدا کرد؟

ایرانیان اغلب بر این نظرند که انگلستان در ادوار گوناگون، ایران را قربانی مطامع خود کرده و جز بلا و بدبختی هیچ چیز دیگری از انگلستان نصیب ملت ایران نشده است.  انگلستان بارها علیه منافع ایران اقدام کرده و ایران را به دشمنانش فروخته است. در مورد یک دیپلمات انگلیسی سرریدربولارد این حکایت باقی مانده که همتای آمریکایی او سفیر آمریکا در تهران در تلگرامی به وزارت خارجه آمریکا هشدار داده است، «همتای انگلیسی من مصرانه درصدد تجزیه ایران، تحویل شمال ایران به روسها در عوض تجزیه خوزستان و باقی بودن منابع نفت آن در اختیار ابدی کمپانی نفت انگلیس و ایران آن زمان است. اسناد جدیدی که بتازگی از طریق نوادگان شیخ خزعل به دستم رسیده حکایت تلخ‌تری را بیان می‌کند.

 انگلستان طی سالهای 1897 تا 1925 سعی داشت خزعل را به عنوان امیر شیخ نشین خوزستان در رأس یک حکومت عربی دست نشانده در خوزستان قرار دهد و خزعل اراضی دولتی خوزستان را در طی قراردادهایی به مدت شصت سال به کمپانی انگلیس اجاره داده بود که فرقی با فروش آن نداشت. خزعل که از سوی دولت ایران حکمران خوزستان بود، از سوی کنسولهای انگلیس ترغیب می‌شد خوزستان را از ایران جدا کند و شیخ‌نشین پوشالی در آن ایجاد نماید.

وقتی قرارداد 1919 به علت اعتراض مردم ایران نگرفت و وثوق الدوله مفتضحانه ساقط شد و وقتی شیخ خزعل عامل انگلستان نتوانست خوزستان را به عنوان قلابی عربستان(!) از ایران جدا کند، راه حلهای دیگر چون کودتای سوم اسفند 1299 هـ.ش به فکر سیاستمداران انگلیسی چون چرچیل، سرپرسی کاکس، سرپرسی لورن و لرد کرزون وزیر خارجه وقت انگلیس رسید. البته چاه‌های سرشار از نفت خوزستان نیز که به ثمن بخس نصیب انگلستان و کمپانی نفت به اصطلاح انگلیس و ایران شده و نفت دوران جنگ ناوگان و تانکها و هواپیماها و کشتی‌های جنگی و بازرگانی انگلستان را در طول سالهای 1914- 1918 تأمین کرده بود.

سازمانهای جاسوسی انگلستان که ایران را به مثابه مستعمره زرخیزی می‌انگاشتند، بتدریج چنان بر جامعه ایران چنیره زدند که در عوام الناس این فکر پدید آمد که در ایران هر چه روی می‌دهد بنا به خواست و اراده و ناشی از منافع انگلستان است...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.