۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۰
کد خبر: 460751

بدتر از گناه، توجیه گناه و دلیل تراشی برای آن است

توجیه و دلیل تراشی برای گناه

به گزارش قدس آنلاین به نقل از طهور ، بدتر از گناه، توجیه گناه و دلیل تراشی برای آن است. می توان گفت توجیه گناه یک نوع کلاهبرداری دینی است. خداوند درقرآن می فرماید: «ینبؤا الإنسان یومئذ بما قدم و أخر* بل الانسان علی نفسه بصیرة* و لو ألقی معاذیره؛ و در آن روز انسان را از تمام کارهایی که از پیش یا پس فرستاده، آگاه می کنند. بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد (قیامت/ 13-15). حاکم بر حساب و جزا در روز قیامت کسی است که هم از اسرار درون و برون آگاه است، و هم خود انسان را حسابگر اعمال خویش قرار می دهد، یعنی محکمه وجدان، گنهکار را به دورویی و نیرنگ، محکوم می کند. همانگونه که در آیه 14 سوره اسراء آمده: «اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا؛ نامه اعمالت را بخوان، کافی است که امروز خود حسابگر خویش باشی!» گرچه آیات مورد بحث همگی درباره معاد و قیامت سخن می گوید، ولی مفهوم آن گسترده است، عالم دنیا را نیز شامل می شود، در اینجا نیز مردم از حال خود آگاهند، هر چند گروهی با دروغ و پشت هم اندازی و ظاهرسازی و ریاکاری چهره واقعی خویش را مکتوم می دارند.

در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که فرمود: «ما یصنع احدکم ان یظهر حسنا، و یسر سیئا ا لیس اذا رجع الی نفسه یعلم انه لیس کذلک، و الله سبحانه یقول: بل الإنسان علی نفسه بصیرة، ان السریرة اذا صلحت قویت العلانیة؛ هر گاه یکی از شما ظاهر خود را بیاراید اما در پنهانی بدکار باشد چه می تواند انجام دهد؟ آیا هنگامی که به خویشتن مراجعه کند نمی داند که اینگونه نیست؟ همانگونه که خداوند سبحان می فرماید: بلکه انسان به خویشتن آگاه است، هنگامی که باطن انسان صالح گردد ظاهر او نیز تقویت می شود». و در احادیث روزه مریض نیز آمده است که یکی از یاران امام صادق (ع) سؤال کرد: «ما حد المرض الذی یفطر صاحبه؟؛ میزان آن بیماری که مجوز افطار است چیست؟» امام در جواب فرمود: «بل الإنسان علی نفسه بصیرة، هو اعلم بما یطیق؛ انسان از وضع خود آگاهتر است و بهتر می داند چه اندازه توانایی دارد».

توجیه گناه، گناه را عادی و جامعه را به انجام آن تشویق می نماید و زشت را زیبا جلوه می دهد، توجیه گناه همان عذر بدتر از گناه است. هیچ گناهی به سنگینی توجیه گناه نیست. زیرا گنهکار معترف، غالبا در فکر توبه است، ولی توجیه گر در فکر سرپوش نهادن بر گناه است که نه تنها در صراط توبه نیست، بلکه او را در گناه راسخ تر و جری تر می نماید. توجیه گناه یک بیماری و یک بلای عمومی است که به صورت های مختلف جلوه می کند، و خواص و عوام را از صراط مستقیم، منحرف می نماید و خطر بزرگ آن این است که راههای اصلاح را به روی گنهکار می بندد و گاه واقعیت ها را در نظر او مسخ و دگرگون می سازد. مثلا ترس خود را با توجیه احتیاط، و ضعف نفس خود را با توجیه حیا، و حرص خود را به عنوان لزوم تامین زندگی، و تن پروری و کوتاهی های خود را به عنوان قضا و قدر توجیه می کند، و براستی چه مصیبت و دردی رنج آورتر از این که انسان با تحریف مفاهیم ارزشمند اسلام با دست خود راه نجات را به روی خود ببندد؟!

توجیه گناه در حقیقت سرپوش گذاشتن روی گناه است، تا گناه را براحتی و بدون مانعی انجام دهد مانند اینکه حق را کتمان می کند و نام آن را تقیه می گذارد و یا برای رسیدن به هدف شوم خود به شخصی رشوه می دهد و نام آن را هدیه می گذارد. توجیه گناه یک نوع فریب دادن و اغفال خود و مسلمین است که ظاهری زیبنده و شرعی دارد و باطنی آلوده، مثل کسانی که مواد غذایی می فروشند، و برای جلب مشتری روی آن را مواد خوب می گذارند و درون آن را مواد بد. به عنوان مثال بعضی گنهکاران، نخست گناه را جایز می کنند و سپس آن را انجام می دهند، مثلا با توجیه غیبتش نباشد، غیبت می کنند و یا شخصی را طوری معرفی می آنند که غیبتش جایز است، سپس تحت این پوشش او را غیبت می کنند. ریشه این گونه توجیهات آن است که انسان گنهکار می خواهد، جلو راهش باز باشد و بدون هرگونه مسئولیتی گناه کند، و آزادانه به هر گونه هوسرانی دست یازد. مثلا اعتقاد به معاد و حساب و کتاب روز قیامت، یکی از عوامل بازدارنده گناه است، انسان توجیه گر برای اینکه آزادانه گناه کند، به انکار معاد برمی خیزد و در برابر دلایل استوار اثبات معاد، به هر دسیسه ای متوسل می شود.

چنانکه در قرآن می خوانیم: «بل یرید الانسان لیفجر امامه* یسئل ایان یوم القیامة؛ انسان (منکر معاد) می خواهد آزاد باشد و گناه کند، از این رو می پرسد قیامت کی خواهد بود» (قیامت/ 5-6). یکی از توجیهات گناه است که گاهی تحت پوشش آن گناه بزرگ آبروریزی، صورت می گیرد. البته افشاگری در جای خود درست است، آنها را که وجودشان در جامعه خطرناک است و منتظر فرصت و توطئه هستند، باید افشا کرد ولی نه اینکه با توجیه افشاگری گناهان پوشیده افراد محترم را فاش ساخت و آبروی آنها را ریخت.

توجیهات برای فرار کردن از جهاد
اصولا در اموری که سخت و دشوار است، مانند مساله جهاد و نبرد با دشمن که یکی از وظایف سنگین است، آنان که ایمان قوی ندارند برای اینکه از این وظیفه مقدس شانه خالی کنند دست به توجیهات فراوان می زنند، تا گریز خود را از این مسئولیت بزرگ، خداپسند جلوه دهند. گاهی پیری پدر و مادر را بهانه قرار می دهند، گاهی زن و بچه را، و زمانی گرمی یا سردی هوا را یا فرا رسیدن فصل برداشت محصول را و گاهی خود را به بیماری زده با توجیه اینکه بیمار یا ضعیف هستم و قدرت جنگ ندارم به جبهه نبرد با دشمن نمی روند. بخصوص اگر جنگ با مسلمان نماهای بدتر از کافر باشد، بعضی با این توجیه که برادرکشی و مسلمان کشی درست نیست. از امر مقدس جهاد و دفاع فرار می نمایند.

به مثال هایی از اینگونه توجیهات توجه فرمائید:
در جنگ تبوک که در سال نهم واقع شد و فرمان بسیج عمومی از طرف پیامبر (ص) صادر گردید، تا مسلمین برای جلوگیری از کفار متجاوز روم به سوی سرزمین تبوک حرکت نمایند، عده ای از این فرمان سرپیچی کردند. و جان و مال خود را برای دفاع از حریم اسلام دریغ داشتند. توجیه آنها این بود که هوا گرم است و نمی توان در این هوای داغ مسافرت طولانی کرد و جنگید. و دیگران را نیز با این توجیه گمراه کننده، از رفتن به سوی جبهه باز می داشتند. همانگونه که در قرآن آمده: «و قالوا لا تنفروا فی الحر قل نار جهنم اشد حرا لو کانوا یفقهون؛ (آن متخلفان) به یکدیگر و به مؤمنان گفتند: در این گرما (به سوی میدان) حرکت نکنید، به آنها بگو آتش دوزخ از این گرمتر است اگر بفهمند».

امیرمؤمنان علی (ع) در یکی از سخنرانی های خود، خطاب به مردم عراق که در جنگ با سپاه معاویه، سستی می کردند می فرماید: «روی شما زشت باد و همواره غم و اندوه همراه شما باد که هدف حملات دشمن قرار گرفته اید، پی در پی به شما حمله می کنند، و شما به حمله متقابل دست نمی زنید، با شما می جنگند و شما نمی جنگید، این گونه معصیت خدا می شود و شما (با عمل خود) به آن رضایت می دهید. هرگاه در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن دادم، گفتید به ما مهلت بده تا سوز گرما فرونشیند. و اگر در سرمای زمستان این دستور را به شما دادم گفتید: اکنون فوق العاده سرد است، بگذار سوز سرما آرام گیرد. همه این بهانه ها برای فرار از جنگ بود. شما که از سرما و گرما (وحشت دارید) و فرار می کنید، به خدا سوگند از شمشیر دشمن، بیشتر فرار خواهید کرد».

در جریان جنگ احزاب (خندق) که در سال پنجم هجرت واقع شد جمعی از بیمار دلان به بهانه حفاظت از خانه خود، می خواستند از جبهه دست بشکند و می گفتند: خانه ما در و پیکر درستی ندارد و آسیب پذیر است، ولی از طرف پیامبر (ص) توجیه و بهانه آنها رد شد. چنانکه در قرآن کریم می خوانیم: «و یستأذن فریق منهم النبی یقولون ان بیوتنا عورة و ماهی بعورة ان یریدون الا فرارا؛ گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می خواستند و می گفتند: خانههای ما بدون حفاظ است در حالی که بدون حفاظ نبود، آنها فقط می خواستند از جنگ فرار کنند» (احزاب/ 13).

در جریان جنگ تبوک یکی از منافقین بنام جدبن قیس به پیامبر (ص) عرض کرد: اجازه بده من در جنگ شرکت نکنم، زیرا علاقه شدیدی به زنان دارم. و اگر چشمم به دختران رومی بیفتد ممکن است دل از دست بدهم و فریفته آنها گردم و همین کار مرا از وظیفه شرعی جهاد باز دارد. در رد این توجیه خنده آور او، آیه ای نازل گردید: «و منهم من یقول ائذن لی و لا تفتنی الا فی الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحیطة بالکافرین؛ بعضی از آنها (منافقین) می گویند اجازه (عدم شرکت در جهاد) به من بده و مرا گرفتار گناه (فریفتگی به دختران رومی) مساز، اینها اکنون به فتنه و گناه سقوط کرده اند و جهنم کافران را احاطه کرده است» (توبه/ 49). این دغل بازان که به بهانه آلوده نشدن به گناه از مسئولیت جنگ فرار می کنند، هم اکنون در قلب گناه افتاده اند. زیرا با شبه شرعی فرمان صریح خداوند را زیر پا می گذارند، آیا با شبهه تراشی و توجیه و بهانه سازی می توان از فرمان آشکار و قاطع خدا دست برداشت؟

منـابـع

محسن قرائتی- گناه شناسی

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 25 صفحه 290-294

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.