۱۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۳
کد خبر: 586493

جامعه:من هیچ گونه حسرت داشتن مدرک دکترا ندارم و اگرچه استادانم توصیه می‌کردند پس از کسب مدرک دانشگاه کارشناسی ارشد ادامه دهم و با تحصیل در دو سال و نوشتن تز درجه دکترایم را بگیرم

قدس آنلاین- من هیچ گونه حسرت داشتن مدرک دکترا ندارم و اگرچه استادانم توصیه می‌کردند پس از کسب مدرک دانشگاه کارشناسی ارشد ادامه دهم و با تحصیل در دو سال و نوشتن تز درجه دکترایم را بگیرم، اما به علت گرفتاری‌های شغلی، برنامه‌ریزی پی درپی در شهرستان‌ها در همان مقطع فوق لیسانس در سال ۱۳۴۹، زندگی پرتلاش روزنامه نگاری و رسانه‌ای تحصیلات دانشگاهی را به پایان رساندم، ولی ۱۵۰ عنوان کتابی که نوشته و به چاپ رسانده‌ام؛ از جمله تاریخ کامل ۱۲ جلدی صنعت نفت ایران یا تاریخچه دفاع از ایران در چهار جلد و تاریخچه نفتکش یا نیروی دریایی که بهترین مدرک پایانی و دریافت دکترا به شمار می‌رود که در مجلات دفاع و نیروی دریایی و نفت در چند جلد چاپ شده و باقی آن هم چاپ خواهد شد. اما برای من عنوان دکترا مهم نبوده و هرگز برایم آرزویی نبوده است. بسیاری از استادان بزرگوارم مانند مرحوم نصرالله فلسفی، علی اصغر شمیم، عباس پرویز که مورخ واقعی بودند و ده‌ها جلد کتاب نوشتند و فرزانگان دیگری چون بدیع الزمان فروزانفر و عبدالحمید بدیع الزمانی و جلال الدین همایی مدرک دکترا نداشتند و هیچ احساس کمبود نمی‌کردند.

دکترا برای یک پژوهشگر هر علمی حد عالی تحقیق و تبلیغ نیست. مگر استاد علامه دهخدا دکتر خوانده می‌شد، مگر علامه محمد قزوینی مدرک دکتری داشت. استاد دهخدا کسی است که بزرگ‌ترین و کامل‌ترین لغتنامه زبان فارسی را نوشته است.

پیش از این روزی دو شبکه تلویزیونی مرا دعوت می‌کردند و اکنون وقتی هر شبکه‌ای دعوت می‌کند، نمی‌روم (همین امسال در همین ماه بهمن هر کسی تماس گرفت عذر خواستم به آن‌ها گفتم تاریخ به درد نمی‌خورد و آشپزی و دورهمی و جناب خان مهم است). روزی خانم گوینده مرا به عنوان آقای دکتر خطاب کرد فوراً تکذیب کردم و گفتم: هم شما و هم من را می‌توانند تحت تعقیب قرار دهند که چرا جناب عالی عنوان دکترا به کار برده‌اید و من سکوت کرده‌ام. در کشورهای مترقی دنیا واژه و عنوان دکتر فقط برای پزشک به کار برده می‌شود، در هیچ کشوری دکترای علوم انسانی و سیاسی و غیره را دکتر نمی‌خوانند، مگر در دانشگاه و فضای علمی.

غرض از این حضور این است که شنیدم معاون یک استاندار در قسمت‌های شرقی کشور، یک فرماندار که نماینده دولت و خود باید مجری و حافظ قانون باشد، برای ورود به جلسه آزمایش کتبی دانشگاهی دو نفر آدم صاحب معلومات را به جای خود به جلسه امتحان فرستاده‌اند که دست هر دو رو شده و آبروی معاون استاندار در فلان استان و فرماندار در فلان فرمانداری رفته است. دومی ناچار به استعفا شده و اولی هم لابد استعفا خواهد داد، زیرا پذیرفته نیست که یک نفر که در استان یا فرمانداری در زمره مقامات مهم سیاسی و اداری است، برای گرفتن یکی دو گروه اداری بالاتر در روز روشن دست به تقلبی چنین زشت و مفتضحی بزنند و شخصی را وادار کند به جای او به جلسه امتحان یا کنکور برود.

در روزنامه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌خوانم هر سال ده‌ها هزار تن در کنکور دکترا و نزدیک ۱۰۰ هزار تن یا بیشتر در کنکور ورودی فوق لیسانس شرکت می‌کنند.

علت انبوه بودن جمع داوطلبان آسان بودن امتحان ورودی است. در زمان ما برای ورود به مرحله فوق لیسانس باید از عهده ترجمه یک متن عربی و یک متن انگلیسی یا فرانسوی برمی آمدیم. در دوران ورود به مقطع دکترا باید متنی را از زبان فارسی به زبان عربی و متن دیگری را به یک زبان فرنگی مثلاً انگلیسی یا فرانسوی یا هر زبان دیگری ترجمه کنیم.

متأسفانه این مراحل که ورود به مقطع کارشناسی ارشد و دکترا را مشکل علمی می‌کند، برداشته شده و هزاران فوق لیسانس و دکترا را می‌بینید که زبان خارجی نمی‌دانند و آن کسانی که درجه دکترا را تصویب می‌کنند و مدرک صادر می‌فرمایند هم به این نکته مهم توجه ندارند. یکی از خصایص و مزایای تحصیلی در کشورهای خارجی تسلط یافتن به زبان آن کشور است. من از بزرگانی مثل دکتر محمدحسن گنجی و بسیاری از استادان می‌شنیدم که وقتی به خارج می‌رفتند، زبان خارجی را در حد کم می‌دانستند، ولی به مرور زمان در آنجا تسلط به آن زبان حتی دو زبان شدند.

زبان عربی و انگلیسی در مدارس ما خوب آموزانده نمی‌شود و عجالتاً که زبان انگلیسی را هم از مدارس ابتدایی حتی غیرانتفاعی حذف کرده‌اند.

نوجوانانی که برای تحصیل از مراحل ابتدایی و دبیرستان از سوی پدران و مادران طبقه جدید به خارج اعزام می‌شوند، این مشکل را دارند که زبان فارسی نمی‌آموزند و این دو مشکل آفرین است.

من هر جا می‌روم مدیرکل، استاندار و هر معاون وزیری ادعای داشتن مدرک دکترا می‌کند و در حالی که سابقاً مقامات را با عنوان حاجی آقا معرفی می‌کردند، اما اکنون آقای دکتر و خانم دکتر می‌گویند. همان‌ها وقتی دهان باز می‌کنند یا چند خط می‌نویسند یا در مصاحبه یا سر کلاس دانشگاهی برای سخنرانی می‌روند دست شان رو می‌شود. به هر حال فرماندار دزفول و معاون استانداری خراسان شمالی برکنار شدند و امید دارم این درس عبرتی برای دکترهای بی‌شمار فعلی باشد.

به نظر من اغلب آدم‌هایی که آرزوی داشتن مدرک دکترا را دارند-سوای دانشگاهیان و اهل علم که کسی که عاشق علم باشد، دکترا به سراغش خواهد آمد و خواهی نخواهی ضمن کار تدریس مدارج علمی را هم خواهد پیمود- عقده داشتن عنوان برای مناصب اداری دارند. بسیاری از آن‌ها از نداشتن اطلاعات عمومی رنج می‌برند و در امور اداری و سیاسی خبره نیستند و می‌خواهند با یدک کشیدن عنوان دکترا جبران بی سوادی و کم دانشی خود را بکنند.

در هر حال این دکتربازی فایده‌ای به حال کشور ندارد و کشوری که بیل و بیلچه و کلنگ و اخیراً شنیدم میلیون‌ها دلار عسل از خارج وارد می‌کند، باید دکتربازی را کنار بگذارد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.