بخت بزرگی بود برای شعر فارسی، به‌خصوص شعر خراسان که بارگاه یکی از ائمه‌اطهار(ع) در خراسان باشد، جایی که پایتخت شعر فارسی بوده و نیز پایتخت معنوی ایران هم به حساب می‌آید. شاعران فارسی از گذشته به حرم مطهر رضوی در خراسان توجه ویژه‌ای داشته‌اند، از سنایی بگیرید تا خاقانی و از ابن‌یمین فریومدی بگیرید تا خلیل‌الله خلیلی.

محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر

بخت بزرگی بود برای شعر فارسی، به‌خصوص شعر خراسان که بارگاه یکی از ائمه‌اطهار(ع) در خراسان باشد، جایی که پایتخت شعر فارسی بوده و نیز پایتخت معنوی ایران هم به حساب می‌آید. شاعران فارسی از گذشته به حرم مطهر رضوی در خراسان توجه ویژه‌ای داشته‌اند، از سنایی بگیرید تا خاقانی و از ابن‌یمین فریومدی بگیرید تا خلیل‌الله خلیلی.

شعر رضوی امروز یک جریان بسیار بالنده و پرشمار در شعر امروز فارسی است، به گونه‌ای که بسیار مجموعه‌های شعر که گزیده آثار شاعران توانای امروز است، منتشر شده است و بعضی از شاعران مذهبی‌سرا، مجموعه‌هایی مستقل از شعرهای رضوی دارند.

ولی آیا نگرش شاعران به این موضوع و نیز جانمایه صوری و معنوی این شعرها یکسان است؟ طبیعتاً نیست، در این میان شاعرانی توانسته‌اند سراینده شعرهای «خاص» باشند، شعرهایی که در آن‌ها کشف و شهودهایی رخ نموده باشد، چه در عرصه صورت، چه در حوزه سیرت.

اگر ما انتظار داشته باشیم که شعر مذهبی، در اولین گام برخوردار از آموزه‌های دین باشد، شعری که شاعران برای بزرگان مذهب می‌سرایند، می‌باید آینه خصایل و صفات آن بزرگان باشد. به‌خصوص این قضیه در مورد حضرت امام‌رضا(ع) که زندگی‌ پرفیضشان در خراسان گذشته و آثار معنوی و احادیث و حکایات بسیاری از ایشان بر جای مانده است، بیشتر انتظار می‌رود.

چنین به نظر می‌رسد که در نگاه بسیاری از شاعران، شعر رضوی، به شعر زیارت آن حضرت تقلیل یافته است، یعنی بخش وسیعی از خصایل و سخنان آن حضرت که می‌توانست الهام‌بخش شاعران باشد، مغفول واقع شده است.

باز در این میان شعر زیارت که می‌توانست از نظر معنوی بسیار جلوه‌ها داشته باشد، گاهی به شعر حرم تقلیل می‌یابد. یعنی شاعر گهگاه مفهوم زیارت را صرفاً در توصیف حرم‌مطهر می‌بیند. باز از این بیشتر، در میان عناصر و پدیده‌های موجود در حرم‌مطهر نیز بعضی عناصر برجسته می‌شوند مثل آهو، کبوتر، پنجره‌فولاد و ...

چنین است که به جز یک عده آثار خاص، غالب شعرهای شاعران امروز در این موضوع، در دایره نسبتاً محدود و ثابتی از عناصر و حالات می‌چرخد و گویا شخص از همه جهان پهناور مضامین و مفاهیم شعر رضوی، همین نمادهای معمول را می‌بیند.

اما به راستی چه می‌توان کرد؟ یک شاعر جوان امروز باید چه کند تا ناچار نباشد همچنان از آهو، کبوتر و گلدسته بگوید. اولین راهکار مطالعه است، مطالعه در زندگی و معارف رضوی، در آثاری که به صورت روایت و حکایت‌ها از ایشان بر جای مانده است و آثاری که درباره آن حضرت نوشته شده است.

البته آنچه می‌گوییم بدین معنی نیست که شاعر مجموعه‌ای از احادیث و روایات آن حضرت را به نظم درآورد، کاری که بعضی شاعران می‌کنند و تصور می‌کنند که راه بهره‌برداری از این معارف این است که آن‌ها را به قید وزن و قافیه بکشیم. این معانی باید درونیِ‌ شاعر شود. یعنی شاعر براساس آن معارف بیندیشد و آنگاه هر چه شعر بسراید برخوردار از آن معارف است، حتی اگر به صورت مستقیم شعر رضوی نباشد.

موضوع دیگر برخورداری از تجربه‌های زندگی، تجربه‌های زیارت و در مجموع، توصیف حالات شخصی شاعر است، در پرتو حضور در جوار آن حضرت. یعنی شاعر ببیند که چه فیضی از این حضور و از این زیارت می‌برد و آنگاه احوال خود را توصیف کند. این نیز شعرها را متفاوت و متمایز می‌سازد، چون شعر هر شاعر، اثری از احوال شخصی او خواهد داشت و حکم شناسنامه روحی او را پیدا می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.