به گزارش الجزیره، اجلاس بینالمللی صلح غزه که با عنوان رسمی «اجلاس صلح شرمالشیخ» شناخته میشود، قرار است امروز دوشنبه ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۱ مهر ۱۴۰۴) در این شهر ساحلی دریای سرخ گشایش یابد. این رویداد که پس از دو سال جنگ ویرانگر در غزه و برقراری آتشبس اولیه در ۱۰ اکتبر، با سرعت سازماندهی شده، هدفش نهاییسازی توافقنامهای جامع برای پایان دادن به درگیریهاست. بنا بر گزارش رویترز، ریاست مشترک اجلاس بر عهده عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر و دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده قرار دارد و بیش از ۲۰ رهبر جهانی در آن حضور خواهند یافت.
رهبران برجستهای همچون کییر استارمر نخستوزیر بریتانیا، امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه، رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه و آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد خواهند آمد تا از کیک مقاومت فلسطین سهم خود را بردارند. به گزارش بیبیسی، السیسی در بیانیهای رسمی اعلام کرد این اجلاس نه تنها بر غزه تمرکز دارد، بلکه به دنبال «پایان جنگ، بازسازی پایدار و فصل جدیدی از امنیت منطقهای» است. با این حال، غیبت طرفین اصلی درگیری (اسرائیل و حماس) یکی از ویژگیهای بارز این رویداد است. به گزارش گاردین، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل حضور فیزیکی در اجلاس را تأیید نکرده و مذاکرات اسرائیلیها از طریق میانجیهای مصری، قطری و آمریکایی پیگیری میشود؛ در حالی که حماس بهصراحت اعلام کرده در اجلاس شرکت نخواهد کرد و ترجیح میدهد از کانالهای غیرمستقیم عمل کند.
تمرکز اصلی اجلاس بر اجرای «طرح صلح غزه» است که توسط ترامپ پیشنهاد شده و شامل سه فاز میشود. به گزارش ایبیسی نیوز، فاز اول – که از ۱۰ اکتبر فعال شده – شامل آتشبس فوری، تبادل اسرا (آزادسازی ۲۰ گروگان زنده اسرائیلی و اجساد ۲۸ نفر دیگر در مقابل حدود ۲۵۰زندانی فلسطینی و هزارو۷۰۰ بازداشتشده)، عقبنشینی جزئی نیروهای اسرائیلی از مناطق شهری غزه و ورود فوری کمکهای بشردوستانه (دستکم ۶۰۰ کامیون روزانه) است. فازهای بعدی که در اجلاس مورد بحث قرار خواهند گرفت، بر بازسازی غزه، حاکمیت موقت توسط یک شورای فنی فلسطینی تحت نظارت «هیئت صلح» به ریاست ترامپ (با مشارکت چهرههایی مانند تونی بلر) و تضمین امنیت منطقهای تمرکز دارند. به گزارش تایمز آو اسرائیل، این اجلاس میخواهد حمایت جهانی را برای فازهای آینده جلب کند، هرچند جزئیات خلع سلاح حماس و حاکمیت سیاسی غزه هنوز مبهم باقی مانده و میتواند چالشبرانگیز باشد.
به یاد نشست شکستخورده کمپ دیوید
اجلاس شرمالشیخ، همچون سایهای از گذشته بر دیپلماسی معاصر، یادآور اجلاس تاریخی کمپ دیوید در سپتامبر ۱۹۷۸ است؛ رویدادی که صلحی نیمهپایدار میان مصر و اسرائیل رقم زد، اما سؤالاتی عمیق درباره سهم فلسطینیان از عدالت بر جا گذاشت. کمپ دیوید – که توسط جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا میانجیگری شد – پس از ۱۳ روز مذاکرات فشرده، دو چارچوب توافق را زمینهسازی کرد: یکی برای صلح دوجانبه مصر-اسرائیل (که منجر به معاهده ۱۹۷۹ شد) و دیگری برای خودمختاری فلسطینیها در کرانه باختری و غزه. شباهتهای شرمالشیخ با این رویداد، در نقش محوری مصر و آمریکا نهفته است؛ السیسی و ترامپ، همچون سادات و بگین، با فشار دیپلماتیک بر طرفین، به دنبال «صلح سرد» منطقهای هستند. به گزارش مرکز اطلاعات اسرائیل، هر دو اجلاس در لحظاتی بحرانی پس از بحرانهای نظامی (جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ برای کمپ دیوید و حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برای شرمالشیخ) برگزار شدهاند و بر چارچوبهایی برای خودمختاری فلسطینی تمرکز دارند هرچند در کمپ دیوید، این چارچوب بیشتر نمادین ماند و اجرا نشد.
با این حال، تفاوتها عمیقتر و پیچیدهترند. به گزارش گاردین، کمپ دیوید عمدتاً دوجانبه (مصر-اسرائیل) بود و فلسطین را به حاشیه راند، در حالی که شرمالشیخ چندجانبه است و بیش از ۲۰ کشور را درگیر میکند، اما غیبت مستقیم اسرائیل و حماس (برخلاف حضور مستقیم سادات و بگین) اجرا را شکنندهتر میکند. پاکستان آبزرور بر این نکته تأکید دارد که کمپ دیوید، هرچند صلحی برای برخی آورد، اما عدالت فلسطینی را نادیده گرفت و فاقد سازوکارهای اجرایی بود؛ شباهتی که در شرمالشیخ نیز دیده میشود، جایی که فازهای بعدی هنوز بدون ضمانتهای الزامآور هستند.
اما آنچه اجلاس را از کمپ دیوید متمایز و در عین حال پرریسکتر میکند، مسئله خلع سلاح حماس و حاکمیت سیاسی آینده فلسطین است؛ مسائلی که ضریب بالاتری در موفقیت یا شکست آن دارند. به گزارش الجزیره، نتانیاهو بر خلع کامل سلاح حماس اصرار دارد (به شیوه آسان یا سخت)، در حالی که حماس آن را مشروط به پایان اشغال و تشکیل دولت فلسطینی میداند. این تنش، شبیه به اختلافات کمپ دیوید بر سر شهرکسازیها و مرزها (که در ۲۰۰۰ به شکست اجلاس دوم منجر شد)، میتواند شرمالشیخ را به یک «عکس یادگاری» تبدیل کند. به گزارش مؤسسه مطالعات فلسطین، کمپ دیوید فاقد تعهد به حق بازگشت آوارگان و حاکمیت واقعی بود و شرمالشیخ نیز اگر حاکمیت غزه را به یک «شورای موقت» بدون نقشآفرینی تشکیلات خودگردان محدود کند، عدالت را قربانی ثبات موقت خواهد کرد. این مسائل، نه تنها فنی، بلکه ریشهای هستند و بدون حل آنها، صلحی پایدار بعید به نظر میرسد.
آتشبس غزه و منافع استراتژیک برای نتانیاهو
در میان دود و ویرانههای دو سال جنگ، آتشبس غزه همچون نوری در تاریکی برای بنیامین نتانیاهو میدرخشد؛ فرصتی برای بازسازی تصویری که زمان و انتقادهای داخلی آن را فرسوده کرده است. به گزارش گاردین، نتانیاهو در سخنرانی جنگطلبانه بلافاصله پس از آغاز آتشبس، قول داد حماس را «به شیوه آسان یا سخت» خلع سلاح کند، اما این توافق فوری منافع سیاسی و امنیتی عمیقی برای او به ارمغان میآورد. نخست، آزادسازی گروگانها (۲۰ نفر زنده و اجساد ۲۸ نفر) فشار عمومی داخلی را کاهش میدهد؛ نظرسنجی معاریو نشان میدهد این اقدام محبوبیت لیکود را اندکی افزایش داده و ائتلاف راستگرای نتانیاهو را از فروپاشی نجات میدهد، هرچند هنوز با حاشیه باریک روبهرو است.
به گزارش نیویورک تایمز، نتانیاهو با این آتشبس، اتهامهای «ناتوانی در حفاظت از شهروندان» پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را خنثی میکند و میتواند «پیروزی» را به عنوان دستیابی به امنیت نسبی غزه بفروشد، بدون تعهد فوری به دولت فلسطینی؛ موضعی که ترامپ نیز از آن حمایت میکند. از منظر استراتژیک، عقبنشینی جزئی نیروها (در حالی که بیش از نیمی از غزه تحت کنترل باقی میماند) به نتانیاهو اجازه میدهد «تخلیه و اشغال» را به تعویق بیندازد و برای فشار بر فازهای بعدی زمان بخرد، مانند نظارت آمریکایی (۲۰۰ سرباز) بر آتشبس. به گزارش رویترز، این توافق همچنین فشارهای بینالمللی را موقتاً کاهش میدهد و نتانیاهو را در برابر اتهامات فساد و تحقیقات قضایی (از جمله درباره شکستهای اطلاعاتی ۲۰۲۳) مقاومتر میکند، زیرا میتواند روایت «صلح از موضع قدرت» را ترویج کند.
در نهایت، این آتشبس برای نتانیاهو پلی به سوی بقای سیاسی است؛ فرصتی برای دفع تهدید ائتلاف راست افراطی (که قول سقوط دولت بدون نابودی کامل حماس را داده بودند) و جلب حمایت ترامپ که آن را «معامله قرن جدید» مینامد. اما شکنندگی آن -با سؤالاتی درباره اجرای خلع سلاح- یادآوری میکند منافع کوتاهمدت، بدون عدالت بلندمدت، میتواند به تنشهای تازه منجر شود. شرمالشیخ در این میان نه تنها آزمون دیپلماسی، بلکه آزمون اراده سیاسی است.




نظر شما