براساس آخرین آمارهای ارائه شده از سوی وزارت بهداشت، تعداد تولدها در کشور طی چهار سال اخیر ۲۵ درصد کاهش داشته، در واقع نرخ باروری در کشور در حال حاضر به ۷/۱ درصد رسیده در حالی که چهار سال پیش در سطح جایگزینی یعنی ۱/۲ درصد بوده است.

غفلت  ازتأثیر  «رشد  جمعیت» در قدرت  اقتصاد

این وضعیت وقتی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم تلاشها برای متوقف کردن روند کاهشی نرخ باروری  به دلایل مختلفی به ویژه  اقتصادی و فرهنگی تاکنون بینتیجه بوده است.

گفتوگوی قدس با دکتر محمدجواد محمودی، رئیس کمیته مطالعات و پایش سیاستهای جمعیتی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، به بررسی این تهدید اختصاص دارد.

آقای دکتر، کاهش فرزندآوری در کشور ریشه در چه عمده عوامل دارند و اساساً چقدر برای آینده ایران تهدیدکننده است؟

متولدین دهه ۶۰ از جرگه ازدواج و فرزندآوری در حال خارج شدن هستند و به همین دلیل نرخ  فرزندآوری کم شده است. در کنار آن، عواملی مانند دخالت دولت و تدوین قانون تنظیم خانواده و شرایط اقتصادی و ساختارهای فرهنگی و اجتماعی، افزایش مشارکت زنان، اشتغال زنان و توسعه اقتصادی موجب شده نهتنها در ایران بلکه در کل دنیا نرخ رشد جمعیت کاهش پیدا کند. اتفاقی که در کشور ما افتاده این است که شدت رشدِ کاهش جمعیت در آن خیلی بالاتر بوده است. در واقع نرخ رشد جمعیت ما به شدت کاهشی و نرخ باروری در کشور کمتر از حد جایگزینی است؛ بنابراین طبیعی است اگر روند کاهشی نرخ رشد جمعیت ادامه پیدا کند، پس از چند سال به صفر میرسد. نرخ رشد جمعیت مطلوب از نظر اقتصادی بین ۰.۵ تا ۲.۵درصد است و چنانچه به کمتر از ۰.۵درصد برسد، در خارج از وضعیت مطلوب قرار خواهیم گرفت. در صورتی که نرخ رشد جمعیت کشور صفر شود، افزایش قدرمطلق جمعیت متوقف میشود، ضمن اینکه با کاهش نرخ رشد جمعیت، جمعیت سالخوردهها زیاد و افراد در معرض کار کم میشوند و چنین اتفاقی اصلاً خوب نیست؛ چون یکی از مهمترین عوامل رونق تولید در هر کشوری، نیروی کارش است. حال در کشور ما که میزان منابعمان خیلی بیشتر از توان نیروی کارمان است، اگر بخواهیم رشد حداکثری داشته باشیم، باید نیروی کار کافی هم داشته باشیم.

بعضی از مردم میگویند چرا باید فرزندانی به دنیا بیاورند که برای تأمین مایحتاج اولیهشان حیران و ویران باشند؟

نخست؛ ایجاد اشتغال، آموزش و سلامت از وظایف اصلی دولت مستقر است و این موارد مطالبه جدی همه ماست و باید انجام شود. بحث دیگر اینکه اقتصاد در رشد جمعیت لازم است؛ اما کافی نیست. خیلی از کسانی که از طبقه متوسط به بالا هستند، کاهش فرزندآوری در بین آنها بیشتر دیده میشود، منتها به زعم بنده موضوع، جمعیت نیست، موضوع مدیریت اقتصاد کشور است که مناسب و خوب نیست. ما باید مدیریت اقتصاد را در همه زمینهها مثل آموزش و پرورش، سلامت، اشتغال، ازدواج، مسکن و رفاه درست  کنیم و این موضوعها ربطی به جمعیت ندارد، چون خود جمعیت یک مزیت در اقتصاد است، اما وقتی از این مزیت استفاده نمیکنیم تبدیل به تهدید میشود.

این تهدید چقدر در نزولی شدن رشد نرخ جمعیت تأثیرگذار بوده است؟

تأثیر داشته، اما اینکه همه مشکل را به اقتصاد ربط بدهیم هم درست نیست. دلیل اصلی کاهش نرخ باروری در ایران بحثهای فرهنگی، افزایش سطح تحصیلات، افزایش سن ازدواج و مشارکت زنان در نیروی کار بوده که همه اینها اجتنابناپذیر است؛ ولی باید بین کار و فرزندآوری سازگاری ایجاد کنیم .

بعضی از کارشناسان رشته موضوعهایی مثل بحران کمآبی را هم به مسئله افزایش جمعیت گره میزنند و نتیجه میگیرند تجدیدنظر در سیاستهای کلان کشور بسیار ضروری است وگرنه کشور به مراتب با ضررهای بزرگتری مواجه خواهد شد. چقدر با این موضوع موافق هستید؟

منهای خشکسالیها، ما مشکل آب نداریم بلکه مشکل الگوی مصرف آب داریم یعنی آب را بد مصرف میکنیم. در واقع حدود ۹۲درصد آب کشور در بخش کشاورزی صرف میشود در حالی که در دنیا  به طور متوسط ۷۰درصد  آب وارد بخش کشاورزی میشود، بنابراین مسئولان مربوط باید  مشکل یاد شده را حل کنند تا آب در کشور به صورت بهینه مصرف شود وگرنه کمآبی مشکل جهانی است. در عینحال میبینیم که بیشتر کشورهایی که با کاهش نرخ رشد باروری مواجه شدند به دنبال اجرای سیاست افزایش فرزندآوری رفتهاند. به هر حال ما باید در همه زمینهها از جمله در حوزه آب و جمعیت، الگوی مصرف بهینه را داشته باشیم. واقعیت این است که از جمعیت هم خوب استفاده نمیکنیم، به طوری که جمعی از افراد جامعه بیکار هستند. کشوری که ۴ درصد منابع دنیا را دارد و جمعیتش یک درصد جمعیت دنیاست نباید با چنین مشکلاتی مواجه باشد،  اما هست که این مشکل به  مدیریت اقتصاد در کشور برمیگردد.

ما معتقدیم باید مطالبهگری کنیم و دولتها را به موضوعهای اساسی جامعه مثل اشتغالزایی، ازدواج آسان و.... پاسخگو کنیم، چون اگر میخواهیم آینده نسلی ما  ساختار مناسبی داشته باشد و دچار پیری مفرط نشود، باید این کار را انجام دهیم. باید به سمت اصلاح ساختار اقتصاد کشور برویم تا کارا شود، در غیر این صورت آینده آن نامعلوم خواهد بود. بنده در یک جمله عرض کردم که مشکل به مدیریت اقتصاد برمیگردد و باید مدیریت اقتصاد کشور درست شود وگرنه نمیشود به آینده امیدوار بود، چون اگر رشد جمعیت را نداشته باشیم و یا جمعیت کمی داشته باشیم، باز هم این جمعیت کم دچار فقر میشود، یعنی این گونه نیست که مردم تصور کنند اگر فرزند کمتری داشته باشند وضعیتشان خوب میشود، نه چنین اتفاقی نمیافتد؛ چون اگر اقتصاد یک کشور بد باشد وضعیت مردم با فرزند کم هم بد خواهد بود.

یعنی با روند فعلی مدیریت اقتصاد کشور جای هیچ امیدواری نیست و با کاهش نرخ رشد باروری، وضعیت مردم به لحاظ اقتصادی بدتر میشود؟

خیر، ما امیدواریم با روی کار آمدن دولت جدید و بهرهگیری از راهکارهای تازه و با برنامهریزی جدیدی که در حال انجام است و همچنین با سامان دادن ارتباطات بینالمللی خود، مدیریت اقتصاد کشور بهتر شود و برای این منظور باید تصمیمهای درستی اتخاذ کنیم.

بعضی از کارشناسان حوزه جمعیت میگویند در زمینه کاهش رشد جمعیت کمی مبالغه میشود. درباره این ادعا چه نظری دارید؟

وقتی میگوییم سال ۱۳۶۵ به ازای هر زن میانگین  ۵/۶ فرزند به دنیا میآمد اما اکنون این رقم به ۶/۱ فرزند رسیده است، آیا این مبالغه است. بگویند اکنون نرخ باروری به ازای هر زن ۶/۱ نیست و ما داریم به دروغ چنین ادعایی میکنیم و آمارهای رسمی  که در این زمینه ارائه میشوند، واقعیت ندارند. در این صورت میتوانیم حرفشان را بشنویم، اما اگر آمارها درست باشد، آن وقت چه؟ شدت کاهش نرخ باروری در ایران به گونهای است که  تا حالا چنین تجربهای را در هیچ کشوری در دنیا  نداشتهایم،  حالا این چه اغراقی است؟ در واقع  سال ۹۸ برای نخستین بار نرخ رشد جمعیت کشور به زیر یکدرصد آمده است و سال ۹۹ رشد جمعیت ما به ۷/۰درصد رسیده و این نرخ باروری ما زیر سطح جایگزینی است و پیشبینی میشود در ۱۰ تا ۱۵سال آینده حتماً نرخ رشد جمعیت ما به صفر برسد. اینکه نرخ رشد جمعیت به صفر میرسد، خیلی مهم نیست؛ مهم این است که ساختار جمعیت کشور به سرعت به سمت سالخوردگی پیش میرود یعنی ساختار درونی نیرویکاری که اکنون داریم دارد  به شدت پیر و سالخورده میشود. بر این اساس پیشبینی میکنیم  وقتی سال ۱۴۳۰ تا ۱۴۵۰  از راه برسد، جمعیت کشور به حدود ۹۳ تا ۹۴میلیون  نفر برسد؛ اما یکسوم این رقم سالخوره خواهد بود یعنی سنشان بالای ۶۰ سال است، اما اکنون ۱۰درصد جمعیت کشور بالای ۶۰ سال هستند . اکنون اوضاع صندوقهای بیمهای خوب نیست و اگر کمکهای دولتها نباشد نمیتوانند از اعضای صندوق پشتیبانی کنند. حالا تصور کنید جمعیت سالخورده کشور از ۱۰درصد یعنی حدود ۸میلیون و ۴۰۰هزار نفر به حدود  ۳۶میلیون نفر برسد، خب همه این مسائل را باید حساب کنیم . ما داریم پیشبینی میکنیم که این ساختار دارد اتفاق میافتد؛ بنابراین باید به سمت افزایش فرزندآوری برویم. حالا این وسط یکی هم بگوید کشور با بحران کمآبی هم مواجه است. اما این اتفاق هم برای شما میافتد آن موقع میخواهید چه کار کنید؟ بنابراین باید از منابعی که داریم به نحو بهینه استفاده کنیم یعنی آنقدر ثروتمند شویم که از پس ساختار سالخورده بربیاییم .

آنهایی که چنین ادعایی را مطرح میکنند نمیخواهند سیاست جمعیتی کشور تغییر کند و همچنان خواهان همان سیاست کنترلی جمعیت هستند چون اگر عنوان شود نرخ رشد باروری مناسب است آنوقت نیازی نیست در مقابلش سیاستهایی در پیش بگیریم که این چالش را به فرصت تبدیل کنیم.

رشد نرخ باروری باید چقدر باشد تا جبران کسری سالهای اخیر شود؟

اگر نرخ باروری ۱/۲  باشد یعنی به ازای هر پدر و مادر دو فرزند به دنیا بیاید، تازه نرخ رشد جمعیت  صفر میشود،اما به لحاظ اقتصادی اگر نرخ رشد جمعیت ۵/۰ تا ۵/۲درصد باشد، اشکال ندارد. در این صورت به تدریج جبران کسری نرخ رشد جمعیت سالهای گذشته خواهد شد.

ما در برنامه ششم توسعه که سال آینده به اتمام میرسد، پیشبینی کرده بودیم نرخ رشد جمعیت به ۵/۲ درصد برسد اما اکنون امیدواریم با طرح جوانی و تعالی جمعیت هرچه سریعتر معایبش رفع شود و به تصویب شورای نگهبان برسد تا اجرایی شود چون هر روز تأخیر در اجرای این طرح ضرر است و نمیتوان به راحتی آن را جبران کرد چون ما تا سال ۱۴۱۰ همین تعداد زنان ۱۵ تا ۴۹ سال را داریم و بعد از این به شدت تعداد این گروه سنی کم میشود.

شما یکی از  دلایل کاهش نرخ باروری در کشور را فرهنگی دانستید. برای رفع این مشکل چه راهکارهایی دارید؟

کاهش فرزندآوری با شعار – فرزند کمتر زندگی بهتر – خیلی سریع‌تر و آسان‌تر  اتفاق  می‌افتد تا افزایش فرزندآوری. همان‌طور که کاهش فرزندآوری در برنامه اول توسعه در سال ۶۷  و ۶۸  تصویب شد  و در سال ۷۱ به این هدف رسیدیم  و پس از آن هم روند همچنان کاهشی بوده است. چون وقتی ساختار فرهنگی  عوض می‌شود  تغییر آن خیلی سخت است و زمان زیادی می‌برد؛ بنابراین افزایش نرخ باروری در ایران کار بسیار سخت و زمانبری است و همه دستگاه‌ها و نهادها و تمام حاکمیت باید به میدان بیایند. مثلاً یکی از موضوع‌های فرهنگی،  سبک زندگی و تمایل داشتن به کارهایی است که تا حالا انجام نمی‌شده و همه این‌ها موانع فرزندآوری می‌شود . فرهنگ ازدواج‌ها تغییر می‌کند و سن ازدواج بالا می‌رود و این‌ها همه ریشه در فرهنگ دارد؛ بنابراین باید به سمت اصلاح این‌ها برویم و اگر اصلاح نکنیم هیچ اتفاق مثبتی در حوزه رشد نرخ فرزندآوری نمی‌افتد. اکنون دنیای غرب به این نتیجه رسیده که به کانون خانواده برگردد چون اگر می‌خواهیم جامعه سالمی داشته باشیم راهی غیر از این نداریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.