۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۱
کد خبر: 763362

چرا نمی‌توان به آمریکا اعتماد کرد؟

مسعود رضایی / پژوهشگر مسائل سیاسی و تاریخ معاصر

به تازگی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی، نماهنگی از بیانات منتشرنشده حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با عنوان «عبرت آیندگان» درباره تجربه زیان بار جمهوری اسلامی در اعتماد به آمریکا را منتشر کرده است. همین مسئله سبب شد در یادداشتی به این موضوع بپردازیم که چرا نمی توان به غرب و به‌ویژه آمریکا اعتماد کرد؟

می گویند «گذشته چراغ راه آینده است». جمله معروف دیگری وجود دارد که می‌گوید «ملتی که تاریخ خود را نخواند و از آن عبرت نگیرد، مجبور به تکرار آن خواهد بود». این جملات گواهی می‌دهد استفاده از تجربیات گذشته می‌تواند عاملی گرانسنگ در ادامه مسیر ما و انتخاب راه درست تلقی شود. ما اگر به روابط ایران و آمریکا و در حالت کلی رابطه با غرب در دهه‌های اخیر نگاهی بیندازیم، شواهد گواه آن است که نمی‌توان به غرب اعتماد کرد. حتی در زمان پهلوی دوم که روابط دو کشور بسیار گرم بود، باز هم کاخ سفید از سوء استفاده در جهت قربانی کردن منافع ملی کشورمان ابایی نداشت. به عنوان نمونه آن‌ها گهگاهی مدعی اهدای تجهیزات نظامی به متحد خود در خاورمیانه بودند، اما وقتی به اظهارات و خاطرات مقامات رژیم سابق نگاه می‌کنیم، می‌بینیم آن تجهیزات را با قیمت‌های گزاف به محمدرضاشاه فروخته‌اند. این نکته در خاطرات اسدالله علم به‌خوبی مشهود است. وی در یکی از یادداشت‌های خود که مربوط به سال ۵۴ است، از این ماجرا گلایه می‌‎کند که چرا آمریکایی‌ها هواپیمایی را به سه برابر قیمت روز آن به ایران فروخته‌اند. تازه این در شرایطی بوده که تهران و واشنگتن دوستان گرمابه و گلستان یکدیگر بودند.

 پس از انقلاب نیز تجربیات بسیاری وجود دارد که ثابت می‌کند بی‌اعتمادی به آمریکا ریشه‌دار است. با این وجود مقامات آمریکا در مواقعی از سر ناچاری و البته با هدف ضربه زدن به ما دشمنی خود را پنهان کرده و با چاشنی لبخند در صدد نزدیکی به تهران برآمدند. به‌طور نمونه در هنگامه جنگ تحمیلی و در ماجرایی که به مک فارلین شهره است، به بهانه فروش سلاح از در دوستی با جمهوری اسلامی برآمدند. در ادامه مشخص شد سلاح‌های ادعایی دارای نقص و اشکال بوده است. همچنین این سلاح‌ها را می‌خواستند از مبدأ اسرائیل به ایران منتقل کنند که می‌توانست تبعات بسیاری برای جمهوری نوپای اسلامی داشته باشد. یعنی در یک اقدامی که با هدف دوستی جلو آمدند هم باز از دسیسه‌چینی دست برنداشتند.

در تعاملات دیگر هم این‌گونه بود. در ماجرای آزادی گروگان‌های لانه جاسوسی هم آمریکایی‌ها طبق آنچه به قرارداد الجزایر معروف شد، تعهد کردند از دخالت در امور داخلی ایران خودداری کنند، ولی به این وعده هم عمل نکردند. در مقطع کنونی هم اوج رذالت و بدعهدی غرب را می‌توانیم در ماجرای توافق‌نامه هسته‌ای ببینیم. یعنی پس از طی شدن یک پروسه طولانی و انجام توافقی که رئیس‌جمهور و وزیر خارجه آن‌ها پایش را امضا زدند ولی در نهایت دیدیم که جلو چشم همه دنیا از آن خارج شدند و امروز هم طلبکار هستند. همه این مسائل واقعیت‌هایی است که اثبات می‌کند ما نباید به‌راحتی به آمریکا و طرف غربی اعتماد کنیم.

نکته مهم دیگر این است که اگر ما مبنای کار خود را در اعتماد به غرب بگذاریم، ناخودآگاه نگاه‌ها برای حل مشکلات به سمت آن‌ها کشیده می‌شود. این خود به‌خود سبب می‌شود توجهات از توان داخلی و بهره‌گیری از استعدادهای خودمان منحرف شود که این رویه ضرری جبران‌ناپذیر خواهد داشت. خوشبختانه آقای رئیسی به‌صراحت اعلام کرده دولتش حل مسائل کشور را به رابطه با غرب و برجام گره نخواهد زد. پس می‌توان امیدوار بود با این چرخش، بار دیگر توجهات به سمت‌وسوی بهره‌برداری از منابع و استعدادهای داخلی سوق پیدا کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.