چنانکه میدانیم طرح ملی هوش مصنوعی چند روزی است در مجلس شورای اسلامی مطرح شده و نمایندگان در حال رایزنی برای تدوین قانون ملی هوش مصنوعی هستند. این وضعیت، پرسشی مهم را مطرح میکند: هوش مصنوعی دقیقاً چه نقشی در آینده حکمرانی جمهوری اسلامی ایران ایفا خواهد کرد؟ آیا میتوان آن را به ابزاری راهبردی برای تصمیمسازی هوشمند، عدالت اداری و پیشبینی تهدیدهای امنیتی تبدیل کرد؟
برای واکاوی ابعاد این موضوع، به سراغ دکتر «بهروز مینایی» دبیر سابق ستاد توسعه فناوریهای هوش مصنوعی و رباتیک معاونت علمی ریاست جمهوری و استاد دانشگاه رفتیم تا در گفتوگویی تفصیلی، ابعاد علمی، سیاستی و راهبردی این تحول فناورانه را بررسی کنیم.
هوش مصنوعی در عرصههای حکمرانی، چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟
اساساً مقوله هوش مصنوعی از سه نگاه متفاوت اما همگرا ارزیابی میشود؛ در نگاه اول، هوش مصنوعی به منزله یک اهرم برای رشد اقتصادی کشور است؛ مشاغل جدیدی ایجاد میکند، توسعهای که در محصولات میدهد و محصولات جدید میآفریند و بهینهسازی را ارتقا میدهد. مثلاً در حوزه کشاورزی تا ۳۰ درصد میتواند بهرهوری ایجاد کند؛ یعنی در مصرف آب و مصرف کود و سمومی که داریم یا مثلاً در حوزه صنعت پتروشیمی، نفت و گاز و بحث ناترازی انرژی، بهرهوریهایی که ایجاد میکند، میتواند بسیار کمککننده و راهگشا باشد.
نگاه دوم اما در جایی غیر از حوزه اقتصاد تعریف میشود و بر حل چالشهای کشور تمرکز دارد. ما چالشهایی در حوزه تقنین، قانونگذاری و اطاله دادرسی در قوه قضائیه داریم و مثلاً معطلیهای فراوانی در صفوف مراجعهکنندگان قوه مجریه اتفاق میافتد که سطح نارضایتی را میتواند افزایش بدهد. همه این مسئلهها را میتوان با «دیجیتال توئین» یا همزاد دیجیتالی که برای همه کارها و فرایندها قابل اجراست، مدیریت کرد. این همزادهای دیجیتالی میتواند بسیاری از مشکلات دیگر را هم حل و فرایندها را شفاف کند و به راهحلهای مناسب برسد؛ راهحلهایی که بهرهوری را به نهایت میرساند.
علاوه بر این، تحلیلهایی که روی دادههای جمعآوری شده از مراجعات، فروش و بهرهبرداریها انجام میشود، خودش اطلاعات دیگری است که به ویژه در عرصههای حکمرانی میتواند به تصمیمگیریها کمک کند. کاری که در پلتفرمهای دادهمحور انجام میشود، همین است. آنها داده را جمعآوری و سپس تجزیه و تحلیل میکنند و از نتایج آن برای ذائقهسازی بهره میبرند.
خب این قدرت تحلیل میتواند در خدمت حل مشکلاتی قرار بگیرد که در جامعه وجود دارد، مثل سلامت، حمل و نقل، لجستیک، تنقیح قوانین، اطاله دادرسی، تورم قوانین در قوه مقننه و... اینها همه توسط هوش مصنوعی قابل دستیابی است؛ آن هم در قوای مختلف، صنایع و معادن و...
و شفافسازیهایی که سبب میشود خیلی از فسادها جلویش گرفته شود.
و نگاه سوم؟
نگاه سوم نگاهی است که ما را جزو ۱۰ کشور برتر در شاخهای از هوش مصنوعی قرار میدهد. هدف این است که دستاوردی داشته باشیم که دیگران به ما نیاز داشته باشند و الگوهایی بسازیم که متفاوت از الگوهای رایج در جهان باشد. مثلاً در حال حاضر عمده گفتوگوگرهایی که فعال هستند مثل جیپیتی، دیپسیک، جیمنای، جما و...، همه بر اساس آنچه متن غالب است، متنسازی میکنند یا در تولید تصویر، شبیه تصاویری که در بریتانیا و آمریکا هست، کار تصویرسازی را انجام میدهند. چرا؟ چون این ابزار آنجا تولید شده است و ما باید بتوانیم خودمان تولیدکننده ابزار باشیم.
مثلاً در حال حاضر باید خیلی با ابزار کنترل هوش مصنوعی (پرامپت) بازی کنیم تا بتوانیم تصویر یا ویدئو بومی به وجود بیاوریم. اما اگر از پردازه (اسکریپت)های مخصوص خودمان استفاده کنیم و همین طور آن پردازهها را توضیحپذیر کنیم، روند استنتاج در هوشهای مصنوعی عوض خواهد شد. هوش مصنوعی یک تفکر است و ما باید بتوانیم خودمان این تفکر را شکل بدهیم. این نوع جدیدی از نگاه به هوش مصنوعی بوده و همین نگاه است که بر پایه آن میتوان گفت هوش مصنوعی ابزاری کارآمد در حکمرانی آینده خواهد بود.
این کارآمدی چطور در عرصه حکمرانی تعریف میشود؟
شکل ساده آن این است که هوش مصنوعی میتواند در مشاغل پیشرفته مثل قضاوت، پزشکی، وکالت، نگاه اعتمادبخش ایجاد کند. الان این هوش مصنوعی رایج، قابل اعتماد نیست چون منطق استنتاج آن، بومی نیست. حالا چگونه میتوانیم آنها را قابل اعتماد کنیم؟ پاسخ در همین بومیسازی است. مختصرش این است که با توجه به پیشرفت علوم انسانی در کشور و با توجه به منطق و فلسفهای که مبتنی بر وحی است، میتوان با تولید هوش مصنوعی و ابزارهای مبتنی بر آن، حرف متفاوتی در دنیا ارائه کرد. حرفی که حرف ماست؛ منطق ماست؛ اندیشه ماست. یعنی یک هوش مصنوعی بومی بسازیم که مبتنی بر پایههای عقیدتی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی کشور ماست و بر اساس ارزشها و نیازهای بومی طراحی شده است، بدون اینکه تحت تأثیر نگرشها و گرایشهای رایج جهانی باشد.
مثلاً اگر در حال حاضر از هوش مصنوعی بپرسید در غزه حق با فلسطینیهاست یا ساکنان سرزمینهای اشغالی؟ به هر دو آنها حق میدهد. این یک نگرش مبتنی بر گزارههای اندیشگانی بیگانه است. پردازههایی که دارد و دادههایی که به او ارائه شده، در حالتی خوشبینانه او را به اینجا رسانده که بخشی از حق را به فلسطین بدهد و بخشی را نه.
این رویکرد، یعنی تولید هوش مصنوعی مبتنی بر نگرههای بومی، خط سومی در توسعه هوش مصنوعی به شمار میرود که میتواند کشور را در میان ۱۰ کشور برتر جهان قرار دهد. تحقق این مسیر البته مستلزم سرمایهگذاری متمرکز از جانب حاکمیت است تا نخبگان کشور در داخل بمانند و ما را به قدرت ساخت این هوش مصنوعی برسانند و الگوسازی نوینی در سطح جهانی انجام گیرد. آن وقت این ابزار میتواند در خدمت حکمرانی قرار بگیرد و قدرت حکمرانی را افزایش دهد.
خبرنگار: سیدحسین حسینی



نظر شما