یک عکس سیاه و سفید به یادگار مانده از اوایل قرن با میله‌های آهنی بلند در وسط صحن مسجد گوهرشاد، تنها نشان از قصه‌ای است که سال‌هاست روایت‌های متفاوتش آن قدر دهان به دهان چرخیده که به عنوان بخشی از تاریخ شفاهی شهر، گوشه کتاب‌های تاریخی ثبت شده‌ است.

پیرزنی که خانه‌اش را به گوهرشاد خاتون نفروخت!

مسجد پیرزن که برخی آن را «بیوه‌زن» هم نوشته‌اند، حکایتی است باقیمانده از سده هشتم هجری؛ به روزگاری که گوهرشاد خاتون تصمیم می‌گیرد، مسجدی را دیوار به دیوار حریم حرم مطهر رضوی سقف و ستون بزند و یادمانی ماندگار از خودش در مشهد بر جای بگذارد.

سوای این عکس، یک نقشه قدیمی نیز که قدمت آن را ۱۳۴۲ قمری نوشته‌اند در مرکز اسناد آستان قدس رضوی وجود دارد که موقعیت مسجد پیرزن با همین نام روی آن به صورت واضح و کامل ترسیم شده است. سطرهای پیش ‌رو نقبی است بر تاریخ این مسجد که جز یک تاریخ شفاهی، اسناد چندانی درباره چگونگی پا گرفتن بنای آن وجود ندارد.

مسجد پیرزن کجاست؟

به گواه تاریخ شفاهی باقیمانده در مشهد، حوض فیروزه مسجد گوهرشاد با آب زمزم و نقش و نگار پرنیان مثالش، روزی خشت و گلی بوده که در بنجاقش، نام پیرزالی مهر خورده بوده است؛ کوخی میانه کاخی که گوهرشاد در رؤیاها ساخته بود و می‌خواست تار و پودی از حقیقت برایش ببافد و همین هم می‌شود.

«محمد احتشام کاویانیان» که در کتاب «شمس‌الشموس» تاریخ مختصری از بناهای حرم مطهر رضوی ارائه داده، بی‌آنکه اشاره‌ای به داستان ساخت مسجد پیرزن کند، توصیفی کوتاه از شمایل آن می‌دهد و می‌گوید: «پیشتر در وسط مسجد گوهرشاد، فضایی مربعی شکل و سکو مانند بود که دور خود درگاه‌هایی با میله و سرانداز سنگی طویل داشت. با حصیر مفروش که به مسجد پیرزن مشهور بود تا اینکه متولی مسجد گوهرشاد تصمیم گرفت در محل مسجد پیرزن حوض آب بسازد». البته توصیفی که او ارائه می‌دهد، تصویر مسجد پیرزن پس از بازسازی آن به سال ۱۰۸۸ قمری است و از نمای مسجد در دوره تیموری هیچ شرح مکتوبی وجود ندارد.

حکایت تاریخی اول

اما اینکه چگونه مسجدی محقر و خشتی در دل مسجد جامعی با عظمت گوهرشاد قرار گرفته، داستانی است که «حسین‌ انصاریان» آن را در کتاب «عرفان اسلامی» این طور روایت می‌کند: «مرقد مطهر حضرت ثامن‌الائمه(ع) نیازمند مسجدی آبرومند جهت عبادت زائران و طاعت مطیعان و تدریس مدرسان بود. قرعه این فال الهی به نام گوهرشاد خانم همسر شاهرخ میرزا تیموری افتاد. او تمام خانه‌ها و زمین‌های اطراف را برای ساختن مسجد خرید. تنها یک پیرزن حاضر نشد محل مسکونی خود را بفروشد. این در حالی بود که منزل او وسط مسجد می‌افتاد. با این همه گوهرشاد خاتون از خرید آن منصرف شد، زیرا نمی‌خواست در ساخته شدن مسجد به احدی کمترین ظلمی شود. پس از ساخته شدن مسجد، پیرزن که شکوه گوهرشاد را می‌بیند، خانه خود را به عنوان محل عبادت وقف می‌کند. این عبادتگاه که به مسجد پیرزن معروف می‌شود تا سالیان دراز تجلی داشت».

«سِرپرسی مولزورث سایکس» هم که بین سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۳ میلادی، سرکنسول انگلیس در خراسان بوده در کتاب «تاریخ‌ ایران» درباره مسجد پیرزن چنین شرح می‌دهد: «حکایت می‌کنند که بانوی سالخورده قطعه زمینی در آن حوالی (محدوده مسجد گوهرشاد) داشته که مورد نیاز گوهرشاد بوده ولی پیرزن به هیچ قیمتی حاضر به فروش آن نمی‌شود. می‌گویند او آن قدر اصرار و پافشاری می‌کند تا بالاخره مسجد را در اطراف و گرداگرد ملک او بنا می‌کنند و او خود بعدها مسجدی در آن به صورت جداگانه می‌سازد که مسجد پیرزن نام می‌گیرد و نگارنده آن را دیده‌ام و مانند وامبری (یک سیاح معروف انگلیسی که به آسیا سفر کرده است) معتقدم که مسجد گوهرشاد از مساجد سمرقند بسی زیباتر است».

مسجد کوچکی که جایگاه بزرگان بوده است

اما این مسجد کوچک، گویا پیش از تخریب و تبدیل آن به وضوخانه، محل آمد و شد بزرگان بسیاری بوده است و آن قدر اهمیت داشته که در آن علاوه بر نماز جماعت، محافل بیان و تفسیر حدیث برگزار می‌شده است. برای نمونه «احمد مهدوی دامغانی» در کتابچه شناخت‌نامه «مرحوم محدث قمی» که پس از برگزاری کنگره ایشان در سال ۱۳۸۹ خورشیدی در قم به چاپ رسیده، شرح روایتی ارائه داده که در بخشی از آن، از مسجد پیرزن یاد شده است: «پدرم نیز مانند همه اقران خود به مرحوم محدث قمی رضی‌الله عنه، فوق‌العاده اخلاص و احترام می‌ورزید و در زمانی که آن بزرگمرد جلیل‌القدر در مشهد اقامت داشت و به خواهش فضلای حوزه علمیه شهر، شب‌ها بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد غیرمسقف معروف به مسجد پیرزن که در وسط مسجد گوهرشاد قرار داشت و با طارمی‌های آهنی و ستون‌های کوتاه سنگی محصور و از صحن مسجد مجزا بود و اکنون حوض بزرگ مسجد گوهرشاد و قسمتی از صحن بر جای آن واقع شده است، روایت احادیث و سنن را می‌فرمود و پدرم از حاضران همیشگی آن محفل منور مقدس بود».

«غلامرضا جلالی» نیز در کتاب «مشاهیر مدفون در حرم رضوی» در ذکر یاد یکی از بزرگان می‌نویسد: «حاج شیخ رمضانعلی قوچانی از علمای زاهد و متقی بود و عوام و خواص به او توجه داشتند. او از شاگردان آخوند خراسانی است و در مسجد معروف به پیرزن که اکنون در محل مسجد گوهرشاد به شکل حوض بزرگی درآمده است، نماز می‌خواند».

حکایت تاریخی دوم

ناگفته نماند، روایت متفاوت دیگری نیز درباره مسجد پیرزن وجود دارد که از اشعار نقش خورده بر کتیبه «زال بیک» در حرم ریشه گرفته است. در این روایت، راویان معتقدند بخشی از مسجد گوهرشاد در زلزله مشهد به سال ۱۰۸۴هجری قمری تخریب شده و بعدها به دست «زال‌بیک» نامی تعمیر می‌شود. او در صحن مسجد، ستون‌هایی سنگی می‌سازد و به همین دلیل به مرور این بخش با نام او شناخته می‌شود. نامی که بعدها پسوند «زال» آن به «زن» کوتاه شده و تغییر می‌کند. در اشعار نقش خورده روی کتیبه زال‌بیک آمده است: بهر تعمیرش به نام زال بیک/ از مقیمان زمان آمد مثال/ داد اتمامش به اندک فرصتی/ بِه ز هر نقشی که می‌بندد خیال/ در تفکر بود معمارِ خرد/ از برای گفتنِ تاریخ سال/ ناگهان بر صفحه از کلک قضا/ شد رقم «تعمیر مسجد کرد زال» (عمل حقیر فقیر عاصی شجاع بناء اصفهانی. ۱۰۸۸) پس از این است که محدوده مسجد پیرزن به صورت صفه‌ای درمی‌آید که حدود ۲۰ سانتیمتر از صحن حیاط مسجد گوهرشاد بالاتر بوده است. در اطراف این صفه هم ستون‌های سنگی به هم پیوسته‌ای وجود داشته که فضای مسجد را از صحن جدا می‌کرده است. استاد «عبدالحمید مولوی» که او را به عنوان پدر خراسان‌شناسی معاصر می‌شناسیم در این رابطه می‌نویسد: این محل با ابعاد ۹ در ۹ متر را در دفتر مسجد گوهرشاد به نام «چهارچوب» می‌نوشته‌اند و رسم بوده کف صفه را با حصیر فرش می‌کرده‌اند تا نمازگزاران بتوانند از آن استفاده کنند.

او همچنین می‌نویسد: «در اطراف صفه ستون‌های سنگی بود. برای اینکه تمام سنگ‌ها خدنگ و راست بایستد با قلاب‌های آهنی، سنگ‌ها را به یکدیگر بسته بودند و در وسط هر دهنه بین دو ستون، چنگکی بوده برای آویختن چراغ‌های روغنی و پدرم تعریف می‌کرد که این ستون‌ها پیش از این چوبی بوده‌اند».

عبدالحمید مولوی در ادامه داستان دیگری را نقل می‌کند که روایت تبدیل نرده‌های چوبی دور صفه به سنگی است. اتفاقی که یک آتش‌سوزی آن را رقم می‌زند: «شبی شعله یکی از چراغ‌ها به چهارچوب رسید و تمام آن را سوخت. در مشهد سیدی به نام «علی‌اکبر شماعی» بود که شمع از پیه گداخته و از موم تهیه می‌کرد. او خواهری داشت بلاعقب (بدون فرزند) و ثروتمند. این زن داوطلب شد که جای چوب از سنگ به خرج خود وضع چهارچوب را احیا کند و همین کار را هم انجام داد».

تبدیل مسجد به وضوخانه

این فضای صفه مانند اما در حوالی سال ۱۳۲۶خورشیدی تخریب و به وضوخانه تبدیل می‌شود. ماجرای این تغییر نیز از این قرار است که گویا بین سال‌های ۱۳۱۷ تا  ۱۳۲۰ خورشیدی حرم و مسجد گوهرشاد که از طریق لوله‌کشی قنات سناباد مشروب می‌شده‌اند با کمبود آب مواجه می‌شوند آنچنان که نمازگزاران به ناچار برای وضو گرفتن از آب چاهی که در صحن بوده استفاده می‌کرده‌اند. پنج سال بعد از این تاریخ، «حاج محمدباقر کلکته‌چی تبریزی» که یکی از تاجران بنام مشهد بوده، تصمیم می‌گیرد با هزینه شخصی، آب لوله‌کشی را به مسجد گوهرشاد بکشاند. او همچنین در محل مظهر قنات «سرده» در باغ اداره کل اوقاف خراسان، منبع آب جدیدی می‌سازد. این کار یک سال به درازا می‌کشد اما در نهایت پس از چهار کیلومتر لوله‌کشی، آب تصفیه شده در مسجد گوهرشاد جریان می‌یابد و درست در همین زمان است که مسجد پیرزن به حوض تبدیل و در اطراف آن شیرهایی نصب می‌شود.

شرحی که عبدالحمید مولوی بر این داستان می‌دهد اما طور دیگری است. او می‌گوید: «مرحوم حاج سیدمحسن طاهری فرزند حاج‌طاهر طاهری حسینی که اجدادش متولیان جامع گوهرشاد بودند، تصمیم می‌گیرد پایه‌ها و ستون‌های سنگی را حذف کند و به جای آن آبدان و آبگیری بسازد. کار آغاز می‌شود و گودبرداری‌ها صورت می‌گیرد و در خلال این عملیات یک حوض شکسته و متروکه بیرون می‌آید و معلوم می‌شود حوالی سال ۸۲۱ هجری قمری که گوهرشادآغا مسجد را می‌ساخته در این محل آبگیری برای وضوی نمازگزاران ساخته که گویا به دلیل یخبندان‌های زمستانی مشهد، حوض شکسته است. کار اینجا تمام نمی‌شود زیرا قدری که گود را عمیق می‌کنند، می‌بینند از زیر حوض در گذشته کاریزی عبور می‌کرده به همین سبب، روی کاریز آبگیری ساخته‌اند و به جای اینکه بالای کاریز را با شفته آهکی محکم کنند با چوب پوشانده بودند که آن چوب‌ها هم پوسیده‌اند. بنابراین بر بالای تمام پایه‌ها یک دال بزرگ بتنی می‌نهند تا در آتیه تغییر وضع ندهد و آبگیر کنونی را روی همان دال می‌سازند».

واکنش مشهدی‌ها به تخریب مسجد پیرزن

ساخت این حوض در ابتدا با واکنش مردم مشهد مواجه می‌شود زیرا آنان معتقد بودند که این مسجد وقفی بوده و نباید تخریب می‌شده است. «عزیزالله عطاردی» در شرح خاطراتش با اشاره به این موضوع، یاد می‌کند: «در وسط مسجد جامع گوهرشاد محلی بوده که مردم آن را مسجد پیرزن می‌گفتند و تا سال ۱۳۲۶ خورشیدی این محل وجود داشت و مردم در آنجا نماز می‌گزاردند، به یاد دارم همان روزگار، این محل را تبدیل به حوض کردند، سر و صدای زیادی بلند شد که چرا مسجد پیرزن را تبدیل به یک حوض آب کرده‌اند. این کار خلاف شرع و تصرف در وقف است و وضو گرفتن از این حوض اشکال شرعی دارد. متولی مسجد گوهرشاد که این کار را کرده بود، مورد اعتراض قرار گرفت و دست به دامن علما و مجتهدان مشهد شد و از آن‌ها در این مورد کمک خواست. مهندسان و معماران نزد علما رفتند و گفتند: اینجا مسجد نیست و سابقاً هم حوض بوده است زیرا ما هنگام پی کندن به حوض قدیم رسیدیم و علایم آن را مشاهده کردیم. چندین سال پیش معلوم نیست به چه علت حوض را پر کرده و آن را برای نماز آماده کرده‌اند. به دنبال این مطلب گروهی از علمای محترم مشهد آمدند و از حوض وضو گرفتند و به این شک و تردیدها پایان دادند. جماعتی هم به مرحوم آیت‌الله بروجردی رضوان‌الله علیه در قم مراجعه کردند و ایشان هم پیامی دادند که مقدسین نباید در موردی که یقین برای کسی حاصل نمی‌گردد ایجاد شک و تردید کنند و مؤمنان را به شبهه بیندازند. با این پیام ماجرا پایان گرفت و کم‌کم از خاطره‌ها محو شد».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.