در حالی که گزارش ها هر روز در مورد تحرکات نظامی روسیه در مرز اوکراین افزایش پیدا کرده و هر روز کرملین درخواست های دیپلماتیک جدیدی را طلب می کند، این سوال ها در ذهن بیشتر به وجود می آید که: چه اتفاقی در حال وقوع است؟ چه آینده ای را باید متصور باشیم؟ آیا روسیه به اوکراین حمله می کند؟

فرمول پوتین برای اوکراین چیست؟

قدس آنلاین - به نظر می رسد که ولادیمیر پوتین در حال دنبال کردن یک نمایشنامه مشخص هشت ساله بوده و هیچگاه در دنباله روی از آن خارج نشده است. در پاییز ۲۰۱۳ دولت پوتین یک حمله چندجانبه را پیاده کرد تا جلوی امضای قرارداد تجاری آزاد میان اوکراین، مولداوی و ارمنستان با اتحادیه اروپا را بگیرد. این اقدام باعث شد تا تغییرات بنیادینی در سیاست داخلی اوکراین، جایگاه روسیه در اروپا، و آینده ناتو اتفاق بیفتد. کمتر از یک سال بعد روسیه منطقه کریمه را به کشور خود الصاق کرد و از جدا کردن دیگر نواحی اوکراین نیز هیچ ابایی از خود نشان نداد. کرملین همچنین دو ماموریت نظامی دیگر نیز در شرق اوکراین به انجام رساند تا دو ناحیه جدایی طلب دیگر نزدیک به خود را در آن قسمت ها نجات دهد.

از آن زمان حدود ۱۴ هزار نفر در این نبرد سطح پایین و سرد کشته شده اند. آمریکا و اتحادیه اروپا نیز هر سال تحریم های خود را بر روسیه تمدید کرده اند و سازمان ملل هم دائما اعمال روسیه را در مورد اوکراین تقبیح می کند. نه تنها روسیه در از ریل خارج کردن پیمان تجاری اوکراین با اتحادیه اروپا ناکام ماند، بلکه یک همسایه دوست را به کشوری که آن ها را به چشم دشمنی خطرناک می بیند تغییر داد. در طول تاریخ ثابت شده که تصاحب منطقه ای از یک کشور، دشمنی همیشگی به وجود خواهد آورد.

پوتین اکنون در آستانه این قرار دارد که به عنوان رهبری از روسیه در یادها بماند که اوکراین را از دست داده است. او به نظر روسیه را به سه قرن پیش حتی قبل از پتر کبیربرگردانده است. حتی شاید در آینده ای نزدیک، فروپاشی شوروی نیز به اهمیت اشتباهات یک دهه گذشته پوتین به نظر نیاید.

با این وجود به نظر می رسد که پوتین در دوران قرنطینه کووید ۱۹ خود، به مطالعات کتاب تاریخی مشغول بوده است. او در تابستان گذشته به صورت علنی از امپراطوری اسلاوها سخن به میان آورد. او با گفتن اینکه قدرت یافتن بر اوکراین و بلاروس در بین دیوارهای کرملین قرار دارد، تلاش کرد تا اشتباهات محاسباتی قبلی خود را اصلاح کند.

درونمایه تکامل فکری پوتین مشخص نیست، اما اگر قرار به زدن حدسی باشد، او در شکل خروج آشفته آمریکا از افغانستان، نقطه ضعف خاصی را در ایالات متحده حس کرده و به این نتیجه رسیده که آمریکا دیگر نمی خواهد خود را درگیر یک ماجراجویی خارجی دیگر بکند. دلیل پوتین هر چه که باشد، او گفتگوها با رهبران اوکراین را خاتمه داد، نمایندگان آلمان و فرانسه را به خانه فرستاد و تعداد بسیار زیادی تانک را در مرزهای اوکراین مستقر کرد. هدف او تحت فشار گذاشتن ایالات متحده برای قبول چندین درخواست امنیتی در اروپاست. یکی از اصلی ترینِ درخواست ها چیزی است که آمریکا در سال ۲۰۰۸ نیز از قول دادن در مورد آن امتناع کرد؛ یعنی جلوگیری از عضویت اوکراین در ناتو در آینده! شاید هیچکدام از این ها باعث جنگ روسیه نشود، اما نظرسنجی ها نشان می دهد که پروپاگاندای روسیه به خوبی عمل کرده است. ۳۹درصد مردم روسیه معتقدند که وقوع جنگ در آینده ای نزدیک با اوکراین قطعی است و احتمالا این آمار بالاتر نیز برود.

روسیه در این بین در تلاش است که قراردادی جدید با قدرت های اروپایی و آمریکا امضا کند که یادآور قرارداد یالتا در ۱۹۴۵ بعد از پایان جنگ جهانی دوم است. با اینکه عضویت اوکراین در ناتو در آینده ای نزدیک از شانس بسیار کمی برخوردار است، اما می توان از آن بیشتر مطمئن بود که غرب نیز با این درخواست روسیه برای بستن قرارداد امنیتی جدید که سرنوشت برخی از کشورهای کوچک را از کنترل خودشان خارج می کند موافقت نخواهند کرد. مساله بزرگتر از اوکراین است؛ رئیس جمهور فنلاند که مرز گسترده ای با روسیه دارد نیز تاکید کرده که گزینه ای برای درخواست عضویت کشورش در ناتو باید وجود داشته باشد. البته او تاکید داشته که این حق عضویت به این معنی نیست که فنلاند این کار را انجام خواهد داد و استقلال نظامی خود را تحت تاثیر آن قرار دهد. اما کشورهای شرق و مرکز اروپا نگران هستند که اگر قولی به روسیه داده شود، پس از آن مجبور به دادن قول های بعدی خواهند بود.

ایا حل مشکل به صورت دیپلماتیک وجود دارد؟ باید گفت این شانس کمرنگ شده و به نظر می رسد زمان نیز در حال تمام شدن است. ایده حضور نیروهای صلح در محل دعوا یکی از گزینه های غرب بوده که روسیه همیشه با آن مخالفت کرده و نباید فراموش کرد که چنین مذاکرات نظامی پیچیده ای زمان بسیار زیادی برای رسیدن به توافق لازم خواهد داشت. ضمن اینکه روسیه هیچگاه گزینه های نظامی را از روی میز بر نمی دارد و با انجام چنین توافقاتی قطعا نمی خواهد حداقل از تفکر درباره روسیه بزرگ دست بکشد.

چنین تفکراتی می تواند در شکل و سبک و سیاق های متفاوتی خود را نشان دهد. حمله همه جانبه از روسیه برای تصرف اوکراین، بدون شک جنگی با پایانی باز را به وجود خواهد آورد که مناطق دیگر را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. چنین حرکتی دست ناتو را برای انجام هرکاری باز می کند که حتی تحریم اقتصادی روسیه توسط کشورهای عضو این سازمان می تواند اقتصاد نه چندان روی پای روسیه را حتی با وجود کمک های احتمالی چین به این کشور تحت فشار بیشتری بگذارد. همینطور ناتو تحرات نظامی خود را تا مرزهای روسیه خواهد کشاند و کشورهای همسایه روسیه که عضو این سازمان هستند را نیز برای مقابله با روسیه تحت فشار خواهد گذاشت.

با درنظر گرفتن چنین پیامدهایی، حمله همه جانبه روسیه به اوکراین اقدامی بسیار احمقانه به نظر می رسد. اما باز هم نمی توان این سناریو را به طور کلی کنار گذاشت، چون تاریخ اشتباهات روسیه در مورد اوکراین بسیار بلند است و مسلما صدای کسانی که در روسیه مخالف سیاست تهاجمی پوتین هستند به جایی نخواهد رسید.

یکی از احتمالات دیگر این است که کرملین اوکراین را وادار به واکنشی کند که روسیه بتواند تهاجم با وسعت کم خود به اوکراین مانند آنچه که در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ دیدیم را مشروع جلوه دهد. اما در چنین سناریویی خطر بالا رفتن ناگهانی درگیری ها وجود دارد و حتی یک تهاجم کوچک می تواند روسیه را در معرض پیامدهای خطرناکی قرار دهد. در هر دو سناریو کرملین قدم در راه خطرناکی خواهد گذاشت.

شاید هنوز دیر نباشد که قبل از تبدیل نمایشنامه پوتین به یک تراژدی جلوی آن گرفته شود. باید امیدوار بود که پوتین در دوران قرنطینه چخوف نخوانده باشد، که همیشه معتقد بود که نه در پرده اول، بلکه در پرده دوم نمایش باید از اسلحه استفاده شود!

مترجم: امیرمحمد سلطانپور

منبع: پراجکت سیندیکِیت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.