دکتر سعید طاووسی مسرور، مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی است.

روایت یک هجرت پر برکت

آنچه در ادامه می‌خوانید گفتاری از ایشان در نشستی علمی با عنوان «آثار و نتایج هجرت امام رضا(ع) به خراسان در تاریخ تشیع» است که پیشتر به همت انجمن علمی تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شده بود.

در خصوص استفاده از عنوان «هجرت» و نه «تبعید» برای سفر امام باید به مقدمه‌ای کوتاه اشاره کنم. یک دلیل برای استفاده از این عنوان، وجه ظاهری قضیه است، در واقع سیاستی که مأمون در پیش گرفت در مقابل سیاستی که متوکل نسبت به عسکریین(ع) در پیش گرفت آبرومندانه‌تر بود؛ یعنی ظاهر قضیه نیز صورت تبعید نداشت. در واقع مأمون معتمدان دربارش را به مدینه فرستاد و محترمانه از آن حضرت دعوت کرد و قرار بود پیشنهاد ولایتعهدی یا خلافت به ایشان عرضه شود. اینکه امام(ع) فرمودند این به سرانجام نمی‌رسد یا بر من گریه کنید یا تأکیداتی که بعداً بر اجباری بودن قضیه ولایتعهدی فرمودند را می‌توان دلایلی برای استفاده از عنوان تبعید برشمرد ولی تبعیدی که رخ داده، خیلی شکل و شمایل تبعید نداشته است. مهم‌ترین دلیل برای استفاده از این عنوان برای این سفر، نگاه به آن از منظر حضرت رضا(ع) است؛ به این معنا که ایشان برای انجام تکلیف و مسئولیتی که به عهده داشت راهی این سفر شد در حالی که شیوه‌های دیگری چون معارضه مستقیمی که بنی‌الحسن با خلافت عباسی انجام می‌دادند، وجود داشت. امام اما تکلیف خودشان را این‌گونه تشخیص دادند و به‌واسطه این کار حتی کنایه‌ها و طعنه‌ها را نیز به جان خریدند. به هر حال عده‌ای از شیعیان می‌گفتند ما جانباز و شهید ندادیم که حالا امام بخواهد برود و ولیعهد مأمون شود که این مسائل در روایات ما نیز منعکس شده است. در واقع امام(ع) برای تکلیف رفتند کما اینکه ترک مکه نیز برای رسول خدا(ص) سخت بوده و در روایات آمده حضرت فرمودند من اگر مجبور نبودم هیچ‌گاه مکه را ترک نمی‌کردم و مکه عزیزترین شهرها و مکان‌ها برای من است. بنابراین من اشکالی در کلمه «هجرت» نمی‌بینم اتفاقاً هجرت در شرایط سخت انجام می‌شود.

یک نکته نیز اضافه کنم؛ به نسبت نگاهی که ما در حال حاضر به قضیه ولایتعهدی داریم، نگاه شیعیان متقدم حداقل این‌قدر منفی نبوده است. ما الان فقط جنبه اجباری بودن، زوری بودن، تبعید بودن و این‌ها را ذکر می‌کنیم ولی باید در نظر داشته باشیم در آن دوران، اهل بیت(ع) به حاشیه رانده شده بودند و در بدترین شرایط تقیه زندگی می‌کردند و حتی با اصحاب نزدیک خود نمی‌توانستند به‌راحتی دیدار کنند. حالا شرایطی برای گشایش ایجاد شده و حضرت در مسند ولایتعهدی به صورت صوری قرار گرفته بود. در واقع همین قدر هم که این‌ها به بزرگی و عظمت این خاندان اعتراف کردند، از وجوه مثبت آن است. کما اینکه شیخ مفید(ره) در کتاب «مسار الشیعة» روز ولایتعهدی امام رضا(ع) را روز عید می‌داند. حال ممکن است ما از چنین چیزی تعجب کنیم یا حتی برآشفته شویم در حالی که شیخ، همان شیخی است که در «الارشاد» تمام این وقایع و اجباری بودن ولایتهدی را ذکر کرده و تذکر داده است. با این حال شیخ مفید می‌گوید این روز، از اعیاد شیعه است.

اهداف چندگانه مأمون و تلاش امام(ع) برای جلوگیری از تحقق آن‌ها

با ذکر این مقدمه در دلایل اطلاق عنوان «هجرت» برای سفر امام رضا(ع) از مدینه به مرو، اکنون به نتایج این هجرت می‌پردازیم. اصل این قضیه همان‌طور که در توضیحات ابتدایی بنده ذکر شد به خاطر سیاست مأمون بوده است. اینکه قیام‌های علویان در این دوره شدت پیدا کرده بوده و او می‌خواسته با ولایتعهدی، این قیام را متوقف کند که همین اتفاق نیز می‌افتد. در گزارشی در «عیون اخبارالرضا» به نقل از خود مأمون این مطالب آمده است. از قول مأمون آمده :من این مرد را آوردم تا جلو چشم من و تحت کنترل من باشد. بعد اضافه می‌کند: این افرادی که فریفته او(امام) هستند [به‌واسطه این کار] بدانند او نیز یکی مثل ماست و داخل در قدرت شده است. یعنی مأمون با یک تیر می‌خواسته چند هدف را همزمان نشانه بگیرد که البته امام رضا(ع) به حد امکان سیاست‌های او را خنثی کردند. از جمله اینکه امام شرط کردند در مسائل اجرایی مداخله‌ای نکنند تا زشتی و جنایت‌هایی که بنی‌عباس دارند به گردن ایشان نیفتد. نکته دیگر این است مأمون می‌گوید می‌خواستم او را فردی دنیاطلب نشان دهم که باز امام این را خنثی کردند با این رفتار که در جوار مسجد کاخ مأمون ساکن شدند و از اقامت در تالارها و سرسراها یا اتاق‌های مجلل کاخ پرهیز کردند. بنابراین اصل این سیاست به نظر بنده و با تحلیل بنده، سیاستی بوده که توطئه بوده ولی در ظاهر شکیل اجرا شده و این اهداف نیز تعقیب می‌شده است.

شگفت اینجاست عده‌ای مثل سید بن طاووس و حتی از معاصران مثل آیت‌الله سیدحسن مصطفوی و همین‌طور سیدحسن امین فرزند مرحوم علامه سیدمحسن امین جبل عاملی قائل به این شدند که مأمون شیعه بوده و حسن نیت داشته و می‌خواسته واقعاً امام رضا(ع) را به قدرت برساند در حالی که شواهد سوءنیت مأمون متعدد هستند. از جمله این سوءنیت‌ها این است که امام را بر این کار اجبار کرد. دوم دستور داد امام را از شهرهای شیعه‌نشین مثل کوفه و قم عبور ندهند و سوم مجالس علمی که امام هشتم در مرو تشکیل دادند را تعطیل کرد. چهارم با استقبالی که از امام رضا(ع) در نیشابور انجام گرفت، امام را در سرخس در حالت بازداشت قرار داد که امکان ملاقات مردم عادی با امام فراهم نباشد و شواهد دیگر که همه دلیلی بر سوءنیت مأمون در قضیه ولایتعهدی است.

نقل حدیث سلسله‌الذهب در بزرگ‌ترین مرکز علمی و فکری اهل سنت

اما این سفر چگونه انجام می‌شود؟ حضرت در مسیر مدینه به تباج در راه بصره است و از آنجا به بصره و سپس از طریق مرز شلمچه امروزی وارد خاک ایران فعلی شدند. بعد در محدوده خرمشهر، اهواز، ارجان که همان بهبهان امروز است، اصطخر، ابرقوی یزد و سپس از طریق راه کویر یعنی رباط پشت بادام به نیشابور، توس، سرخس و مرو می‌رسند که هر کدام از این منزلگاه‌ها شاهد اتفاقات خاص خود نیز هستند. از جمله مهم‌ترین این اتفاقات، نیشابور است که استقبال زیادی از امام(ع) صورت می‌گیرد. محدثان برجسته خراسان به استقبال امام می‌آیند و براساس گزارشی که داریم، ۴هزار نفر حدیث سلسله‌الذهب را از امام شنیده و ثبت می‌کنند. البته در منابع اهل سنت، قسمت آخر روایت که «و بشروطها و انا من شروطها» نقل نشده و صرفاً در منابع شیعه این مطلب ذکر شده است. نکته جالب در این حدیث این است که به امام گفته‌اند  برای ما حدیث نبوی بگو. علت این امر نیز این است که نیشابور از بزرگ‌ترین مراکز علمی و فکری اهل تسنن بوده و با این نگاه، این محدثان خدمت امام(ع) آمده و این درخواست را مطرح کردند.

پراکندن نام و یاد آل علی‌بن‌ابی‌طالب و اهل بیت(ع) در ایران

اما در خصوص آثار این سفر باید گفت حضرت رضا(ع) عطر، نام و یاد آل علی بن ابی‌طالب و اهل بیت(ع) را در ایران پراکنده کردند. شاهدش قدمگاه‌های متعددی است که در مسیر بنا شده و تا به امروز باقی مانده است. بعضی از این قدمگاه‌ها حاوی آثار تاریخی از قرن‌ها پیش است. نکته جالب در خصوص قدمگاه‌های امام هشتم(ع) در ایران این است که بنا بر تحقیق جناب دکتر جلیل عرفان‌منش در کتاب «همگام با امام رضا(ع) از مدینه تا مرو» این مسیر شناخته شده است و برخی از نقاط اصلاً در مسیر حضرت نبوده‌اند ولی قدمگاه دارند که دزفول یا شوشتر یا نائین از این دسته هستند. کل قدمگاه‌های نائین بی‌اعتبار هستند؛ چرا؟ چون حضرت از آنجا اصلاً عبور نکرده‌اند. یا برای مثال گردنه آهوان در اطراف دامغان که برخی فکر می‌کنند همان جایی است که امام، ضامن آهو شدند، اساساً حضرت از آن منطقه عبور نکردند که حالا بخواهد چنین ماجرایی واقع شده باشد. همین جا در پرانتز باید بگویم داستان ضامن آهو به همین شکل که معروف است و در نقاشی‌ها و کتیبه‌ها کشیده می‌شود، اساساً رخ نداده است. اینکه مثلاً شکارچی بخواهد آهویی را شکار کند و بعد آهو به امام پناهنده شود بلکه این داستان عامیانه‌ای است و بر اساس تحقیق استاد مهدوی دامغانی آنچه رخ داده، پناه بردن آهویی به قبر امام هشتم در قرن پنجم بوده که در مقاله دکتر مهدوی دامغانی با مستندات به آن پرداخته شده است.

وجود قدمگاه‌های غیرمعتبر چه تحلیلی به ما می‌دهد؟

نکته‌ موجود درباره قدمگاه‌های غیرمعتبر که به بحث آثار و نتایج این سفر نیز ارتباط دارد این است که این سفر و حضور امام رضا(ع) در ایران آن‌قدر برای مردم جذاب است که مردم یاد و خاطره این سفر را حفظ کرده‌اند و حتی جاهایی که امام نرفته‌اند ولی بنایی به امام نسبت داده شده را گرامی داشته‌اند. این مسئله نشان‌دهنده علاقه و حسن اعتقاد و باور مردم به امام رضا(ع) است. ما در تاریخ اجتماعی به‌خصوص در حوزه‌های جدیدتر که به تاریخ فرهنگی می‌رسد، دیگر فقط با امر واقع کار نداریم بلکه با ذهنیت‌ها هم کار داریم. معمولاً پژوهشگران بررسی می‌کنند و می‌گویند این‌ها جعلی و بی‌اعتبار است. ولی باید گفت ثم ماذا؟ شما ثابت کردید این‌ها جعلی است ولی نکته مهم این است تحلیل و فهم همین‌ها نیز مهم بوده و نشان‌دهنده علاقه مردم به امام رضا(ع) است؛ وگر نه چرا همین مکان‌ها را به دیگران نسبت ندادند؟

افزایش مهاجرت سادات علوی به ایران و گسترش تشیع

مطلب بعدی به عنوان یکی از آثار و نتایج سفر امام رضا(ع) به ایران، افزایش مهاجرت سادات علوی به ایران است که البته در این باره کمی نیز غلو می‌شود. یک متن عامیانه نسب‌نامه‌ای در کتب انساب غیرمعتبر نیز وجود دارد که می‌گوید همه امامزاده‌ها یا برای دیدار با امام رضا(ع) یا برای زیارت قبر حضرت آمده بودند. به طور کلی اصل افزایش سفر سادات به ایران رخ داده است اما اینکه فکر کنیم هر امامزاده‌ای که به ایران آمده به خاطر امام رضا(ع) بوده، چنین چیزی نیست.

به طور کلی اگر این‌ها را کنار هم قرار دهیم، حضور امام رضا(ع) در ایران موجب گسترش تشیع هم به مفهوم عام به معنای دوستی اهل بیت(ع) و هم سبب گسترش تدریجی تشیع به مفهوم خاص خود یعنی تشیع اثنی‌عشری در ایران شده است.

به‌وجود آمدن امکان روایت مستقیم برای محدثان شیعه و اهل سنت در شرق عالم اسلامی

این سفر برکات دیگری نیز داشت، مثلاً همین امکان نقل و روایت مستقیم طیف بسیار زیادی از محدثان شیعه و اهل سنت که در شرق عالم اسلامی در ایران و خراسان بزرگ می‌زیستند و کمتر به مدینه دسترسی داشتد و طی این سفر به وجود مقدس حضرت علی بن موسی‌الرضا(ع) دسترسی پیدا کردند و از ایشان به نقل روایت پرداختند.

همین‌طور شیعیانی که در ایران زندگی می‌کردند و اقلیت‌های شیعی که در ایران شکل گرفته بودند درنتیجه این سفر مثلاً در مناطق مرکزی ایران مانند قم یا حتی خود خراسان گسترش یافتند. حتی جالب است ما پس از دوره حضرت رضا(ع) خراسان را به عنوان یکی از کانون‌های تشیع می‌بینیم کما اینکه ائمه پس از امام هشتم(ع) برای خراسان وکیل مخصوص نصب می‌کردند یا سلسله مراتب در خراسان را گسترش می‌دادند. بنابراین امکان دسترسی به روایات اهل بیت(ع) از طریق امام رضا(ع)، از برکات این سفر بوده است.

دلایل اهمیت گفت‌وگوهای بین ادیانی در مناظرات امام رضا(ع)

مسئله بعدی که باید به عنوان نتایج این سفر ذکر کنیم، همین مناظراتی است که با علمای ادیان و مذاهب در دربار مأمون انجام شده است. چرا این مسئله ذیل نتایج این سفر ذکر می‌شود؟ اگر نگاه کنیم، مدینه شهری است که از زمان خلیفه دوم تبدیل به «دارالاسلام» شده و اهل کتاب از آن اخراج شده‌اند و شهر یکپارچه اسلامی شده است و اصلاً اقلیت‌هایی مثل زرتشتی، یهود، نصارا یا صائبین در مدینه یا مکه جایگاهی نداشتند و حتی امکان ورود به این شهر را نیز نداشتند. چرا که این شهر را حرم می‌دانستند و وجود غیرمسلم را در آن جز به ضرورت، صلاح نمی‌دانستند. در حالی که در مرو و خراسان که مهد ادیان مختلف بوده، حتی بودایی‌ها سابقه داشتند و هنوز بودند. کما اینکه شیخ صدوق برای دیدار با بودائیان و پرسش از آن‌ها درباره موعود به خراسان سفر کرد. همچنین نفوذ مسیحیت را در همین منطقه داریم که نشان می‌دهد زمینه این گفت‌وگوها در این منطقه بوده و اجرا نیز شد.

گرایش به تشیع و افزایش اصحاب ایرانی امام هشتم(ع)

نکته بعدی خود حضور امام در شهر مرو سبب شد مردم عادی خراسان جایی غیر از مرکز اسلام که مدینه باشد، بتوانند امام را به عنوان جانشین رسول خدا(ص) و با عنوان برگزیده اهل بیت در آن مقطع از تاریخ از نزدیک لمس کنند که همین مسئله در جذب افراد به تشیع مؤثر بوده است. بنده در مقاله‌ای ثابت کردم همین جناب اباصلت هروی همان‌طور که شیخ طوسی در کتاب رجال می‌گوید عامی بوده ولی به‌واسطه ملاقات با امام رضا(ع) در نیشابور جذب حضرت شد. بنابراین آثار ارتباط مستقیم و چهره به چهره مردم خراسان با امام هشتم این‌گونه نمایان می‌شود و حتی خود را در افزایش اصحاب ایرانی حضرت در مقایسه با ائمه پیش از ایشان، نشان می‌دهد.

مطلب دیگری که جزو نتایج و آثار این سفر بوده، بحث دفن پیکر مطهر حضرت در سناباد توس است. فارغ از نگاه معنوی و بی‌حساب و کتاب نبودن دفن حضرت در این مکان، حتی دفن حضرت در این مکان را اتفاقی نیز در نظر بگیریم که مأمون تصمیم گرفته بود حضرت را در کنار پدرش دفن کند، از زمان دفن حضرت رضا(ع) در این مکان، در حالی که تا قرن‌ها و زمان سربداران قبر هارون حفظ شده بود ولی کم کم به حاشیه رفت و این مکان به مشهدالرضا مشهور شد. نتیجه‌اش نیز نخست شکل‌گیری یک قطب شیعی در خراسان و دوم مورد توجه قرار گرفتن این مکان توسط اهل سنت بود؛ یعنی این مرقد سبب شد نام و یاد اهل بیت(ع) در بین اهل سنت نیز ساری و جاری شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.