۴ تیر ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۴
کد خبر: 805638

فرقه مدعیان یمانی در ترازوی نقد علم رجال

قسمت سوم پرونده تبار شیطان

صاحب قلمان و بزرگان هر علم و اندیشه‌ای نقد را به معنای جدا سازی سره از ناسره و خوب از بد دانسته‌اند. در این میان چنان چه هر فرد و گروه پژوهشگری قصد داشته باشد تا از مفهوم و ابزار علم رجال برای نقد در حیطه علم حدیث استفاده کند می‌تواند به یک ترازوی متقن و قابل اعتماد برای بررسی سند احادیث و ادعاهای احتمالی مرتبط با آنها دست پیدا کند.

فرقه مدعیان یمانی در ترازوی نقد علم رجال

دست گذاشتن روی این مسئله برای نقد و بررسی جریان هواداران احمد اسماعیل بصری در منطقه با عنایت به این که این جریان از ابتدای ابراز وجود خویش در سال۲۰۰۰م ماهیت اخباری گرایانه خویش را به خوبی بروز داده است حائز اهمیت بسیار می‌باشد. چرا که  ضعف بسیار احمد اسماعیل و پیروانش در حوزه علم رجال به نوعی این علم را به پاشنه آشیل عقیدتی این جریان کاملاً منحرف مبدل نموده است. با عنایت به حساست موضوع علی رحمانی خبرنگار و پژوهشگر فرق و جریانهای انحرافی قدس آنلاین در گفتگویی با حجت الاسلام مسلم کامیاب متخصص نقد رجالی جریان احمدالحسن سعی دارد این ضعف جریان دجال بصره را به خوبی هویدا سازد.

قدس آنلاین: بسم الله الرحمن الرحیم به عنوان حسن مطلع و مقدمه ورود به بحث لطفاً بفرمایید مهم‌ترین کار ویژه علم رجال در حوزه مبارزه با جریانات مدعی مهدویت چیست؟

کامیاب: ما علم رجال را یک علم گسترده‌ای می‌دانیم که در حوزه فقه به‌ویژه دارای کارکرد بسیار مهمی است. اما اگر بخواهیم به‌طورکلی پاسخ بدهیم شریعت ما ارتباط محکمی با سنت دارند سنت هم که حکایت‌کننده از قول و فعل و تقریر معصوم است.  این‌ سنت به وسیله حدیث حکایت می‌شود.  بدیهی است که سنت در صورت دستیابی به آن اصولاً قابل تشکیک نیست اما اعتماد بر حکایت سنت که به وسیله حدیث انجام می‌شود با توجه به گذشت چندین قرن و احتمالات و شرایط قابل‌ توجه هر عصر دغدغه‌هایی را برای کاربران حدیث در  عصر حاضر به‌همراه دارد .حدیث پژوهان  که در حوزه حدیث کار می‌کنند همیشه با این پرسش اساسی روبرو هستند که آیا این حدیث از معصوم صادر شده و به‌عبارت‌دیگر آیا این حدیث حکایت‌کننده‌ی سنت اصیل و واقعی معصوم هست یا نه؟ آیا این حدیث گفتار معصوم را بیان می‌کند؟ معصوم آیا این نکته یا این کلام را بیان کرده است؟ اگر این حدیث فعل معصوم را حکایت می‌کند واقعاً معصوم آیا این فعل را انجام داده یا نه؟ در کنار آن هم  این را هم نباید فراموش بکنیم که در طول تاریخ،  ما جریان وضع و جعل حدیث رو داشتیم. راویان ما خطاهایی را هم در نقل احادیث داشتند.از این رو عقل ما حکم می‌کند که با دقت تمام به صحت و عدم صحت اخبار اهتمام داشته باشیم حتی خداوند هم در قران  به این حکم عقلی  تاکید دارد و می فرماید یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ‏ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ[۱] (ای مؤمنین اگر مرد بدکاری خبری را برای شما آورد، در مورد آن جستجو نمائید.

همچنین در همان دوران ابتدایی خود حضرات معصومین(ع) به طریق نقل حدیث  و صحت آن اهتمام ویژه داشته‌اند.  از جمله حدیث شریفی در کتاب الکافی، که امام صادق از وجود نازنین امیرالمؤمنین نقل می‌کند که فرمود وقتی حدیثی را نقل می‌کنید سند  را به کسی که برای شما نقل کرده برسانید اگر حق باشد برای شما و اگر دروغ باشد علیه ناقل آن خواهد بود

یا ما می‌بینم زاره از امام باقر سوال می‌کند:  «دو تا خبر از شما به ما می رسد که با هم مخالف هستند کدام را بپذیریم امام می فرماید هر کدام مشهور است بعد سوال می کند هر دو مشهور هستند امام می فرماید گفتار کسی را که نزد تو عادلتر و به اواطمینان داری قبول کن» [۲]

خب ازاین‌رو ما برای این‌که بتوانیم آن سنت اصیل رو بدست بیاریم ناچار هستیم به علم رجال  که عهده‌دار این کار است رجوع کنیم. علاوه بر آن سیره متشرعه در دوران حضور خود معصوم به این علم توجه داشته‌اند. مثلا عبدالله بن جبله،(متوفی ۲۱۹)، حسن بن محبوب(متوفی ۲۲۴) فضل بن شاذان(متوفی ۲۶۰) محمد بن خالد برقی و دیگر محدثان شیعی در موضوع رجال صاحب آثار و تألیفات بوده‌اند و معصوم هم آنان را منع نکرده‌اند و پس از آن در دوران غیبت جدیت به علم رجال بیشتر شده است و گستردگی این دانش قابل نظر است.

    حالا در  جریان مدعی یمانی طبیعتاً به‌خاطر این‌ که آن‌ها از روایات فراوانی بهره می‌برند به‌طوری‌که در برخی کتاب‌های آنان بالغ‌بر صد حدیث استفاده کرده‌اند! طبیعتاً ما باید به اسناد اون توجه ویژه‌ای داشته‌باشیم و ببینیم که آیا راویان این سندها  دارای اعتبار هستند یا دارای اعتبار نیستند. لذا علم رجال هم هویت شخص راوی رو تعیین می‌کند و هم میزان اعتبار وی از طریق اوصاف رجالی مورد بررسی قرار می‌دهد و از این طریق ما می‌توانیم به این نکته دست پیدا کنیم که  مستندات این جریان انحرافی تا چه میزانی قابل‌اعتماد هست‌. علاوه بر این،  این جریان گرچه از روایات بهره برده است اما برای خود مبانی اعتقادی و کلامی جعل کرده است مانند وجود دو مهدی ، دو قائم،  و...از این رو استنادات آنها گرچه از جنبه‌های تطبیق بر مدعی یمانی باطل است اما توجه به این سنخ مستندات  حتما باید مورد بررسی رجالی قرار گیرد.

قدس آنلاین: از منظر شما مهم ترین نقدهای رجالی به احادیث مورد استناد جریان احمد اسماعیل بصری معروف به مدعی یمانی چیست؟

کامیاب: این جریان نوعاً به روایات چه صحیح و چه ضعیف استناد می‌کند و ما شاهد رفتارهای دوگانه در بین آنان هستیم و نمونه هایی را در آثار آنان دیده ایم.  اما با توجه به آن که بن مایه فکری این جریان استفاده از حدیث است طبیعتا هر حدیثی که حتی کمترین دلالت بر مدعای آنان داشته باشد مورد بهره قرار می گیرد اما در استفاده از حدیث تمرکز تنها به صحت یا عدم صحت روایت ندارند بلکه بیشتر با شگردهای خاص تلاش در جذب مرید دارند. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می‌کنم و موارد دیگر را می‌توان از منابع نقد این جریان  که توسط دیگر اساتید تدوین شده است ملاحظه کرد: 

۱. استناد به نصوص متشابه

از آسیب‌هایی که در فهم صحیح روایات رخ می‌دهد، درآمیختگی روایات محکم و متشابه است.[۳] احادیث «متشابه» احادیثی‌اند که  معانی گوناگونی را برمی‌تابند و در دلالت بر مقصود، گویایی و استواری محکمات را ندارند و از این رو، شبهه برانگیزاند.بی‌گمان احادیث اهل بیت علیهم السّلام به ویژه آن بخش از سخنانشان که مربوط به معارف دین و اصول اعتقادی است، همانند قرین خود، قرآن کریم، محکم و متشابه دارند. معصومان (ع) خود به این نکته اشاره فرموده اند. حضرت علی (ع) هنگامی که شخصی از وی درباره  حدیث‌های نوآورده و خبرهایی که در دست مردم است و با یکدیگر اختلاف دارد، پرسید، فرمود: «إنَّ فِی أَیْدِی النّاسِ حقّاً وَ باطِلاً وَ صِدْقاً وَ کَذِباً وَ ناسِخاً وَ منْسُوخاً و عامّاً و خاصّاً وَ مُحکَماً وَ مُتشابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهْماً؛[۴]  در دست مردم حق است و باطل، راست و دروغ، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه و آنچه در خاطر سپرده شده است.

جریان احمد اسماعیل با سوء استفاده از روایات متشابه به اثبات ادعای خود پرداخته است. به عنوان نمونه‌ با انتخاب یکی  از نقل‌های حدیث لوح و بدون در نظر گرفتن روایات دیگر، تعداد ائمه را به سیزده عدد رسانده و احمد اسماعیل بصری را به عنوان قائم و امام سیزدهم معرفی کرده است[۵].

در راه حل احادیث متشابه با تشکیل خانواده‌ی حدیث و جمع آوری روایات یک موضوع و نیز آیاتی که به نوعی ناظر بر موضوع آن حدیث است، امکان ارجاع روایات متشابه به محکمات فراهم می‌شود.همچنین با توجه به سایر قراین، صدر و ذیل حدیث، معنای حدیث متشابه روشن می‌گردد.

۲- تحریف روایات

تحریف بر وزن تفعیل و از ماده (حرف) اخذ گردیده و مراد از آن عدول کردن و تمایل از شیئی به شیء دیگر است. حدیث محرف آن است که در آن تغییری از روی جهل و سفاهت تغییر دهندگان یا به صورت اضافه نمودن عبارتی به گفتار اصلی ،یا کم نمودن عبارتی و یا تغییر حرفی به جای حرفی دیگر که مشابه آن نیست روی داده باشد.این تحریف یا در سند روایت است و یا در متن رخ داده است.

این تحریف گاهی به صورت لفظی و گاهی به شکل معنوی صورت گرفته است. به عنوان نمونه احمد اسماعیل در معرفی خود به روایتی استناد می‌کند که رسول خداوند فرمود : «إذا رأیتموه فبایعوه فأنّه خلیفةالمهدی»‏ هرگاه او را دیدید با او بیعت کنید زیرا او خلیفه مهدی است. برداشت او از این روایت آن است که خود را جانشین امام مهدی(عج) بداند.  این در حالی است که اصل روایت  این چنین است : «إذا رأیتموه فبایعوه فأنّه خلیفة اللّه المهدی‏» هرگاه او را دیدید با او بیعت کنید زیرا او خلیفه  خدا مهدی است .

از منظر معنوی  به روایت« لَهُ‏ اسْمَـانِ‏ اسْمٌ یَخْفَی وَ اسْمٌ یَعْلُنُ یکی نهان و دیگری آشکار» دو نام دارد، یکی نهان و دیگری آشکار، امّا نام نهان احمد و نام آشکار محمّد است.استناد کرده‌اند . اسم مخفی و گمنام احمد، در برابر شخصیت آشکار که امام مهدی باشد قرار گرفته است. در حالی که تصریح روایت «له اسمان» یک فرد دارای دو اسم است و نمی‌توان از یک نفر اراده دو فرد نمود.

۳- مغالطه در برداشت از روایات

این جریان با ادعای اینکه برخی از روایات برخی دیگر را تفسیر می‌کنند ، بی ضابطه و از روی مغالطه به تفسیر برخی روایات اشاره دارد.  نمونه های از این شگرد را می توان در کتاب نقد تعدد قائمیت که به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده  ملاحظه کنید.

۴. تقطیع روایات

جریان مدعی یمانی در استنادات خود به طور بی‌ضابطه روایات را تقطیع کرده است. مقصود از تقطیع حدیث،بخش بخش کردن حدیث و ذکر بخشی از آن بدون آوردن بخشی دیگر از یک حدیث است[۶].به طور نمونه در روایتی به اوصاف احمد بصری بدین گونه اشاره کرده اند: «لَوْنُهُ‏ لَوْنٌ‏ عَرَبِیٌ‏ وَ جِسْمُهُ‏ جِسْمٌ‏ إِسْرَائِیلِیٌ» این در حالی که اصل روایت الْمَهْدِیُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی لَوْنُهُ‏ لَوْنٌ‏ عَرَبِیٌ‏ وَ جِسْمُهُ‏ جِسْمٌ‏ إِسْرَائِیلِیٌ‏ عَلَی خَدِّهِ الْأَیْمَنِ خَالٌ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ است . با عدم ذکر عبارت عَلَی خَدِّهِ الْأَیْمَنِ خَالٌ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّی معتقد است این حدیث بر فرد دیگر یعنی احمد اسماعیل انطباق دارد. زیرا  خود جریان یمانی در روایت مشابه دیگری وجود خال را بر امام مهدی تطبیق داده‌اند.[۷]

۵.ایجاد آشفتگی ذهنی

از جمله شگردهای مدعیان دروغین ایجاد آشفتگی ذهنی در مخاطب است.آنان با نقل روایت‌های متعدد در مورد یک مسئله قدرت تحلیل را از مخاطب گرفته  و مغالطات خود را بر مریدان و جذب شدگان تحمیل می‌کنند. به طور مثال یکی از پیروان احمد اسماعیل با نقل روایاتی مدت حکومت امام عصر(عج) که از هفت سال شروع شده تا ۳۰۹ سال ادامه دارد تنها به نقل روایات بدون هیچ گونه تحلیل خاصی اشاره کرده و در پایان گزینه ۳۰۹ سال را برای احمد اسماعیل برگزیده است.این در حالی است که برخی روایات آن از اساس به مسئله حکومت امام دلالت ندارد.[۸]

۶- استناد به متون غیر معتبر

یکی از مواردی که به حدیث اعتبار و ارزش می‌دهد منبع نقل آن حدیث است که همواره مورد اهتمام حدیث پژوهان بوده است .

برای تحلیل  یک منبع و اعتبار سنجی آن مؤلفه‌هایی مانند انتساب کتاب، شهرت و مقبولیت کتاب در دوره‌های مختلف، شخصیت علمی نویسنده، حوزه و مدرسه حدیثی، اساتید و شاگردان نویسنده، ضبط، انضباط و دقت نویسنده، تحلیل شیوه نگارش، اتقان و عدم اتقان محتوایی، فراوانی مضامین مورد توجه نویسنده، بررسی مضامین مرتبط مطرح نشده،  مقایسه کتاب با کتابهای مشابه، مقایسه مضامین موجود با کتابهای مشابه، بررسی متون شاذ و مستبعد ، وجود دارد بر حسب این ویژگی‌ها می‌توان منبع را مورد قضاوت قرار داد در غیر این صورت اگر صحیح‌ترین روایت هم در منبع غیر معتبری ذکر شده باشد ارزش چندانی ندارد.زیرا احتمال دست ساز بودن این روایات بسیار فراوان است.

جریان یمانی بدون در نظر داشتن اعتبار و عدم اعتبار منابع و صرف وجود روایت در منبع هر چند غیر معتبر جهت ترویج افکار انحرافی فرقه دست زده‌اند.به عنوان نمونه آنان به کتابهایی  مانند، الفتن نعیم بن حماد(م۲۲۹)، الهدایه الکبری حسین بن حمدان خصیبی(م ۳۳۴)، شرح الاخبار قاضی نعمان(م۳۶۳)، تشریف بالمنن فی التعریف بالفتن‏ سید بن طاوس(م۶۶۴)،) ، الزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب‏حائری(م۱۳۳۳)، بشاره الاسلام سید حیدر کاظمی(۱۳۳۹ق استناد جسته‌اند.

 بررسی این منابع نیازمند پژوهش های مستقل است و در حوصله این مصاحبه نیست  از این رو از نقل تفصیلی آن چشم پوشی می‍کنیم اما به اختصار میگویم برخی از این منابع از اساس از اهل سنت اند تا جایی که حتی در میان اهل سنت هم  از اعتبار چندانی برخوردار نمی‌باشند مانند الفتن نعیم بن حماد[۹] برخی دیگر با رویکرد غالیانه تالیف شده است مانند هدایه الکبری خصیبی.[۱۰]  برخی دارای گرایشات اعتقادی خاص اسماعلیی است مانند شرح الاخبار قاضی نعمان.[۱۱] برخی دیگر از اساس از متون اهل سنت اخذ شده است و درباره موضوع مهدویت نبوده و خود مؤلف هم بدان اعتماد نداشته است مانند التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن‏ سید بن طاوس .[۱۲] گونه دیگر روایات تازه یافت در آن دیده می‌شود که در قرون اولیه در هیچ منبعی یافت نشده است مانند الزام الناصب و بشاره الاسلام [۱۳] نمونه‌های دیگر از این روش در استناد دهی این جریان وجود دارد که  می‌توان  به منابع منتشر شده در این زمینه مراجعه کرد.[۱۴]

 قدس آنلاین: با توجه به این که به احتمال بسیار زیاد سران این فرقه به ضعف رجالی احادیث مورد استناد خود واقف هستند با این وجود چرا این جریان منحرف علم رجال حدیث را قبول ندارد؟

کامیاب: در این رابطه چند تا نکته می گویم.

 یکی این‌که معروف و مشهور است و در کلمات احمداسماعیل و انصار او هم ذکر شده است که این‌ها علوم فلسفی ، منطق،  اصول و رجال را  قبول ندارند و معتقدند این علوم باعث می‌شود که روایات اهل‌بیت از بین  رفته و  انکار بشود.  اما  جالب آنکه خودشان در برخی از منابع حدیثی و مستندات خود  به بحث‌های رجالی پرداخته‌اند و آنجایی‌که راویانی که به درد آن‌ها می‌خورد توثیق شده‌اند و راویانی که علیه آنها بوده تضعیف شده اند و روایتش رو کنار گذاشتند لذا این که  به‌طور مطلق این‌ها علم‌رجال را قبول ندارند این‌جور نیست و در کتاب‌های خودشان به‌ویژه کتاب‌هایی که ترجمه فارسی شده مباحث رجالی را مطرح می‌کند.

 نکته دوم به هر جهت توجه ویژه به علم‌رجال هم باعث می‌شود که برخی از روایات از اعتبار ساقط بشوند و این‌ها دوست ندارند مستندات خودشان را از بین ببرند طبیعتاً توجه ویژه‌ای به علم‌رجال نمی‌کنند.

نکته سوم رشد اخباری‌گری افراطی  در جریان‌های انحرافی  است: اخباری‌گری به تفکری گفته می‌شود که به اخبار اهل بیت اهتمام ویژه داشته‌اند و به روشهای اجتهادی و رجالی و آنچه جز مبنای عقلی نداشته است انتقاد دارند.[۱۵] اخباری گری در مقابل مجال فراخی که اصولیون در فرایند استنباط فقهی برای عقل در نظر می‌گیرند، فرصت اندکی قائل است و به صراحت، توانمندی عقل را برای کارآمدی در حوزه فقه و استنباط فقهی زیر سؤال می‌برد.

این جریان در دوران صفویه توسط محمد امین استر آبادی (۱۰۳۶) به اوج رسید و بعداز مناقشه‌های فراوان در قرن دوازدهم، به همت آیت الله وحید بهبهانی فرو پاشید و بار دیگر توجه به عقل در نظام فکری و فقهی شیعی رونق گرفت.[۱۶]

اما امروزه باز شاهد رشد این تفکر با افراط فراوان هستیم. رشد ظاهر گرایی در عزاداری‌های اهل بیت و اعتماد بدون ضابطه به روایات وگزارش‌های تاریخی و عدم توجه به مکانیزم اجتهاد در فهم وقایع دینی، برنتافتن نقدهای فقه الحدیثی به روایات، رویکرد تشکیک آمیز به عقل، شاهدی برترویج این تفکر است.[۱۷]

 در جریان یمانی این رویکرد اخباری گری افراطی در بهره گیری از روایات کاملاً مشهود است.به عنوان نمونه یکی از مهمترین بن مایه‌های اصلی اعتقادی این جریان مسئله اعتقاد به ائمه ۲۴ گانه است.آنان اعتقاد دارند بعد از ائمه دوازده گانه و رحلت امام مهدی(ع) دوازده مهدی به ترتیب حکومت خواهند کرد. بر همین اساس بسیاری از احادیث مورد استناد این فرقه حول این مبنا توجیه وتفسیر می‌شود. منشاء این ادعا حدیثی موسوم به «حدیث وصیت» است که پیامبر خدا به معرفی ائمه(ع) پرداخته و در پایان پس از ائمه دوازده گانه نوبت به دوازده مهدی خواهد رسید که اولین آنان فرزند امام مهدی خواهد بود[۱۸].این در حالی است که تنها منبع مورد استناد این حدیث کتاب الغیبه شیخ طوسی است و محدثان قبل از ایشان بدین حدیث توجه نکرده‌اند. برخی از راویان این حدیث ناشناخته و برخی دیگر به کذب و جعل حدیث شناخته شده‌اند. مضمون آن در روایات دیگری نقل نشده تا به نوعی بتوان بدان اعتبار بخشید.از لحاظ ساختار درون متنی برخی فقرات آن با یکدیگر ناسازگار و متعارض است. احتمال تضعیف برخی عبارات وجود دارد و در مجموع ادعای امامت و وصایت مهدیون، با احادیث انحصار ائمه در عدد دوازده در تعارض است و نمی‌توان یک اصل اعتقادی مانند ائمه ۲۴گانه را به وسیله آنها ثابت کرد.[۱۹] حال مبلغان این جریان با در دست داشتن این نوع احادیث به تبلیغ این جریان می‌پردازند.

قدس آنلاین: از منظر جناب عالی به عنوان کسی که سالها روی بعد حدیثی این فرقه انحرافی کار کرده‎اید بهترین راه مقابله با جریان مدعی یمانی چیست؟

کامیاب: درمورد راهکارهای مقابله با مدعیان دروغین باید گفت که:  از صدر اسلام ما مدعیانی را داشتیم و امروزه هم داریم و در آینده اگر مواجهه خوب نداشته باشیم باز خواهیم داشت. به‌نظر می‌رسد ما باید از این طرف تلاشی را صورت بدهیم. گرچه که حالا وظایف دستگاه‌های امنیتی دستگاه‌های اطلاعاتی سر جای خودش محفوظ است.  ما باید مردم و متدینین را به‌ویژه در حوزه مهدویت هوشیار و بیدار کنیم. در فضای علمی  باید مسئله مهدویت مطرح شود و آن بسترها و زمینه‌هایی که باعث می‌شود مردم جذب جریان‌های انحرافی بشوند شناسایی کرد. به‌طور نمونه ما بسترهای جذب رو در حوزه‌های معرفتی، حوزه‌های روان‌شناختی و  حوزه‌های فرهنگی شناسایی کنیم. در حوزه‌های معرفتی مثلاً ببینیم نقش منابع نقلی ضعیف چیست؟ اعتماد به نقل‌های غیرمستند، ظاهرگرایی،  اخباری‌گری، اباحی‌گری، تطبیق‌گرایی، ودیگر موارد.. این‌ها همه نمونه‌هایی از بسترهای معرفت‌شناسی است که ما باید این‌ها را خوب تبیین کنیم .

یا در حوزه فرهنگی واقعاً وضعیت آگاهی مردم نسبت ‌به مسئله مهدویت چقدر است؟ حوزه نشر ما آیا در خدمت معارف مهدویت هست یا نه؟ آیا نوع تبلیغات ما بر اساس  گفتمان‌های علمی مهدوی است یا نه احساسی است؟ ما با مسئله خرافه‌گرایی در جامعه تا حالا چه‌جور برخورد کرده‌ایم؟ آیا توانسته‌ایم خرافات را از جامعه جمع کنیم یا نه؟ آیا به مسائل روان‌شناختی  توجه کردیم یا نه؟ این‌که برخی‌ها ضعف عزت‌نفس دارند! برخی‌ها اختلال شخصیتی دارند! برخی‌ها دوست دارند پیشرفت کنند برخی  حتی قدرت‌طلب هستند آیا این‌ موارد مد نظر استز

 ما در حوزه ترفندها و شگردهای مدعیان چقدر توانسته‌ایم تلاش کنیم و این‌ها را به مردم معرفی کنیم آیا توانسته‌ایم تأویل گرایی بی‌ضابطه رو در جامعه نشان بدیم؟ آیا توانستیم روایاتی که واقعاً معتبر نیست آن‌ها را شناسایی کنیم ؟آیا توانسته‌ایم مسئله خواب و رؤیا را حل کنیم؟ آیا توانسته‌ایم به مسئله استخاره ورود علمی پیدا کنیم؟ آیا توانسته‌ایم از ترفند و تکنیک‌های ارتباط‌گیری که مدعیان بسیار بهره می‌برند مخاطب رو آگاه کنیم؟ آیا به مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه توجه کردیم وقتی‌که یک مدعی ادعا می‌کند من تمام مسائل اجتماعی، مسائل اقتصادی شما را حل خواهم کرد خب طبیعتاً مردم در این بسترها جذب خواهند شد. به‌نظر می‌رسد ما باید این بسترها و زمینه‌های گرایش به مدعیان را شناسایی کنیم و در صدد حل آنها برآییم . تا بتوانیم با این نوع جریانات چه احمدبصری و چه جریانات دیگر مقابله خوبی داشته‌باشیم.

.


[۱] حجرات ؛ ایه ۶.

[۲] مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص  ۲۴۵.

[۳] «محکم» از ریشه ی «حَکَمَ حَکماً» اسم مفعول از باب افعال گرفته شده است و معنای بازداشتن و جلوگیری از هرگونه اخلال گری و تباهی را می رساند (حسین راغب اصفهانی ؛مفردات الفاظ قران؛۲۴۸) «متشابه» اسم فاعل باب تفاعل  از ریشه شبه  معنای  همانندی،و شباهت یافتن دو شی به یکدیگر است (محمد بن مکرم ابن منظور ؛لسان العرب؛  ،ج۱۳،ص ۵۰۳).

[۴] محمد بن یعقوب کلینی؛الکافی؛ ج۱،ص ۶۲.

[۵] [۵] ابومحمدالانصاری؛ جامع الادله؛ص ۱۸۷.همچنین رک:  احمد بن اسماعیل ،المتشابهات ج ۱تا ۴  ص ۲۵۳ سوال ۱۵۵ و ص ۲۵۷ سوال ۱۵۸ و  ص ۳۰۶ س ۱۸۰.وی  به طور متناوب در اثبات مهدیین  از حدیث لوح استفاده کرده است.

[۶]مامقانی ؛مقباس الهدایه؛ج۳،ص ۲۵۷.

[۷][۷] ابومحمد الانصاری؛ جامع الادله ؛ص ۲۰۳.عبدالعالی المنصوری؛گفتگوی داستانی در دعوت مبارک یمانی؛ ج۲،ص ۱۲۰.

[۸] رک: اسماعیل موسوی؛ اخبار طاهرین در مورد مهدی؛ صص ۱۲۵-۱۲۸.

[۹] مصطفی صادقی ؛ الفتن ابن حماد قدیمی ترین کتاب در مهدویت؛ آئینه پژوهش؛ ص ۴۶-۵۴.

[۱۰] .رک: صفری فروشانی، نعمت الله، حسین بن حمدان خصیبی و کتاب الهدایة الکبری، ص ۱۵-۴۶.

[۱۱] رک: صفری فروشانی، نعمت الله، حسین بن حمدان خصیبی و کتاب الهدایة الکبری، ص ۱۵-۴۶.طلوع، زمستان ۱۳۸۴ش، شماره ۱۶. یاسین زاهدی ؛ بررسی شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار قاضی نعمان، ص  ۵۲-۶۸.

[۱۲] رک: سید لطف الله جلالی؛بررسی کتاب  التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن‏ سید بن طاوس، ص ۱۶۹-۱۸۴.

[۱۳] رک: خدامراد سلیمیان؛ روش نقد و بررسی روایات مهدویت ؛ ۱۷۳-۱۷۶.

[۱۴] به عنوان نمونه رک: نصرت الله آیتی؛ کتاب از تبار دجال؛ ص ۱۰۹-۱۷۷.  نصرت الله آیتی، ناقوس گمراهی؛ ص ۱۳۵-۱۵۴.  محمد شهبازیان؛ کاوشی در مقوله تحریف، بسترها و شیوه‌های ایجاد در جریان‌های انحرافی مهدویت؛ پژوهش های مهدویت ؛ ص ۲۷-۵۴.

[۱۵].  بهشتی، ابراهیم ، اخباری گری، تاریخ و عقاید، ص ۳۱.

[۱۶].  الویری، محسن ، نواخباری توهم یا واقعیت، ص ۲۱.

[۱۷]. رک: فیض افرا، داوود، «باز تولید رشد اخباری گری درعصر انقلاب اسلامی»،ص ۸۹-۱۰۸.

[۱۸]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه ؛ ص ۱۵۱

[۱۹]. همچنین رک: شهبازیان، محمد ، کتاب ره افسانه ص ۱۱۴- ۱۷۷ ؛ مجتهد سیستانی، سید مهدی ، کتاب لوح و قلم

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.