سریال «داستان یک شهر» در ادامه سریالی است که ۲۰سال پیش دو فصل از آن را اصغر فرهادی ساخت و روی آنتن شبکه۵ سیما رفت و پس از دو دهه «پیمان عباسی» نگارش نسخه جدیدی از این مجموعه را بر عهده گرفت و محمدرضا آهنج آن را کارگردانی کرد.

مخاطب از تماشای قصه‌های روز استقبال می‌کند

به گزارش قدس آنلاین، فصل جدید این سریال که ماجرای گروهی از گزارشگران برنامه «در شهر» را به تصویر می‌کشد از اوایل تیرماه در قاب این شبکه برای مخاطبان تماشایی شده و به قسمت‌های پایانی خود نزدیک می‌شود. قصه از اینجا شروع می‌شود که این گروه برنامه‌ساز با تماس‌های مردمی برای تهیه گزارشی از تخریب و گودبرداری غیراصولی یک ساختمان راهی می‌شوند و این شروع قصه‌ای در رساندن مسائل و مشکلات مردم به گوش مسئولان است. درباره جزئیات بیشتر فیلم‌نامه این اثر با پیمان عباسی، نویسنده آن گفتگو کردیم که می‌خوانید. 

با وجود اینکه دو فصل قبلی این سریال را اصغر فرهادی نوشته بود، چه شد که پذیرفتید فیلم‌نامه فصل سوم «داستان یک شهر» را بنویسید؟
من شاگرد خود فرهادی هستم و با تفکرات او بزرگ شدم. زمانی که پیشنهاد این کار به من شد، از چالش آن استقبال کردم. نخستین دغدغه برای نوشتن فیلم‌نامه، پیدا کردن یک داستان مناسب است؛ یافتن داستان مناسبی که بار دراماتیکی داشته باشد. برای نوشتن فیلم‌نامه سریال «داستان یک شهر» آن قدر داستان و موضوع داشتیم که از میان آن‌ها باید بهترین‌ها را انتخاب می‌کردم. دغدغه پیدا کردن قصه نداشتم چون قصه‌های این سریال، اتفاق‌های واقعی روز جامعه بود. می‌خواستم خودم را درگیر این چالش کنم و ببینم نتیجه آن چه می‌شود. 

آیا همه قصه‌ها و خرده‌روایت‌ها در سریال وفادار به واقعیت هستند؟
۹۵درصد اتفاقات و خرده‌قصه‌ها واقعیت مطلق هستند و عیناً اتفاق افتاده‌اند. مدتی جلیقه برنامه «در شهر» را می‌پوشیدم و با گزارشگران به سطح شهر می‌رفتم. حتی به آرشیو این برنامه هم رجوع کردم و از آن‌ها هم برای نوشتن فیلم‌نامه بهره‌بردم. اتفاقات واقعی جامعه که بسیاری از آن‌ها در برنامه «درشهر» پخش شده بود را نمی‌توانستیم دراماتیزه کنیم چون به ممیزی‌های تلویزیون برمی‌خوردیم. در طرح اولیه حدود ۸۰داستان را آماده کردیم که اجازه ساخت ۲۵داستان را دادند. 

یکی از نقاط قوت سریال «داستان یک شهر» فیلم‌نامه آن است که نشان می‌دهد هیچ قصه‌ای جذاب‌تر از واقعیت نیست. 
همین طور است. ضمن اینکه ما دراماتیک‌ترین کشور جهان را داریم، عجیب‌ترین سرقت‌ها و کلاه‌برداری‌ها را داریم که برخی از آن‌ها حیرت‌انگیز هستند و شاید نتوان در تلویزیون نشان داد. من با برخی از قصه‌ها مواجه می‌شدم و می‌گفتم محال است واقعی باشد! همیشه به شاگردانم می‌گویم دنبال قصه‌های زنده و واقعی بگردند، این قصه‌ها به مراتب تأثیرگذارتر از قصه‌های تخیلی هستند. 

ساخت فیلم و سریال از پرونده‌های واقعی، مورد اقبال سازندگان و تماشاگران جهانی است چرا در کشور ما نسبت به ساخت اثر نمایشی بر اساس پرونده‌های واقعی، حساسیت وجود دارد؟
خطوط نامرئی سانسور این اجازه را نمی‌دهد. این پرونده‌ها به مشکلات، دغدغه‌ها و دردهای مردم می‌پردازند ولی پرداختن به این مشکلات می‌شود سیاه‌نمایی! ما برای نوشتن فیلم‌نامه «داستان یک شهر» با همین مسئله روبه‌رو بودیم که می‌گفتند چرا بیشتر قصه‌ها تلخ هستند، گفتیم مگر برنامه در شهر را نمی‌بینید؟! موضوع این برنامه، گزارش حوادث و سرقت‌های شهری است و مردم بایستی آگاهی پیدا کنند اما به بسیاری از مشکلات و چالش‌ها نمی‌توانستیم بپردازیم چون به کارمان برچسب سیاه‌نمایی می‌خورد!

دراماتیک کردن پرونده‌های واقعی از مشکلات و چالش‌ها چه کمکی به مخاطبان می‌کند؟
نخستین ویژگی این کار، آگاهی و اطلاع‌رسانی است. ویژگی بعدی، تأثیرگذاری و تأمل برانگیز بودن و از همه مهم‌تر ویژگی سرگرم‌کنندگی یک اثر نمایشی است. این ویژگی‌ها می‌تواند یک نویسنده یا کارگردان را برای نوشتن و ساختن قصه‌هایی بر اساس واقعیت ترغیب کند. 

برای خودتان چه پرونده‌های جنایی و حادثه‌ای وجود دارد که دوست دارید فیلم‌نامه آن را بنویسید؟
پرونده‌های بسیار زیادی وجود دارند، هر بار که با مأموران پلیس به صحنه حوادث مختلف می‌رفتیم با اتفاق‌های عجیبی روبه‌رو می‌شدم حتی قصه‌هایی را از آن‌ها می‌شنیدم که برایم حیرت‌آور بود یعنی قصه‌ای که با آن مواجه شده بودم در برابر قصه‌هایی که آن‌ها برایم تعریف می‌کردند، آنچنان جذاب و غافلگیرکننده نبود. 

به نظر شما بهترین زمان پرداخت به پرونده‌های واقعی چه زمانی است؟ چه زمانی از یک اتفاق و حادثه باید گذشته باشد تا بتوان به همه جوانب آن پرونده پرداخت؟
به نظرم ابعاد چنین پرونده‌هایی با زمان کمی از وقوع حادثه نمایان می‌شود و نزدیک‌ترین زمان به وقوع حادثه، جذاب‌ترین زمان برای نوشتن فیلم‌نامه یا داستان آن است. البته چنین پرونده‌هایی نیاز به اطلاعات موثق و دقیق دارد تا ابعاد مختلف موضوع کشف شود. به نظرم جذاب‌ترین زمان برای پرداخت به حوادث واقعی، نزدیک‌ترین زمان به آن‌هاست، زمانی که افکار عمومی هم  درگیر اخبارشان هستند. یکی از پرونده‌هایی که خیلی دوست داشتم درباره آن فیلم‌نامه بنویسم موضوع قتل‌های زنجیره‌ای بیجه بود ولی نه همان زمان و نه پس از آن، اجازه ندادند. دیر پرداختن به موضوع، آن ماجرا را بیات می‌کند ولی زمان نزدیک پرداختن به آن موضوع، انعکاس و اثرگذاری بهتری دارد. ضمن اینکه از دامن زدن به شایعات هم جلوگیری می‌کند به این شرط که منابع فیلم‌نامه‌نویس، منابع درست و متقنی باشد.

این اتفاق برای نوشتن فیلم‌نامه «داستان یک شهر» افتاد چون موضوعات آن به‌روز بود؟
بله، حتی با وجود اینکه موضوعات به‌روز بود اما برخی سوژه‌هایمان، الان قدیمی شده‌اند مثلاً انبارهای احتکار ماسک و تجارت غیرقانونی الکل را در دوران کرونا پیدا کردیم که سرنخ برخی از آن‌ها به آقازاده‌ها می‌رسید یا کسانی که در ماه‌های اول همه‌گیری کرونا، ماسک‌ها را از سطل‌های زباله پیدا می‌کردند، با اسپری رنگ می‌کردند و در قالب ماسک رنگی می‌فروختند که خیلی تلخ و ترسناک بود. این موضوعات الان جذابیت کمتری دارد چون ماسک به وفور در دسترس مردم قرار گرفته و شاید فراموش کرده باشند که در زمانی نه چندان دور، چه وضعیتی داشتیم.

خبرنگار: زهره کهندل

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.