تحولات منطقه

به مدت پنج دهه، هم چین و هم ایالات متحده، از وقت هایی که با هم در مورد وضعیت جزیره تایوان خریداری کردند، سود برده اند. برای جلوگیری از خارج شدن کنترل آنچه در حال حاضر می توان یک رقابت مدیریت شده بین آمریکا و چین لقب داد، باید دید آیا ایالات متحده می تواند برای تقویت سیاست دیرینه خود در مقابل چین یعنی «بازدارندگی مضاعف» قدم بردارد؟

سرنوشت پنج دهه وقت خریدن آمریکا و چین در مورد تایوان به کجا می‌رسد؟
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، سوالی که در ماه های دوباره داغ شده این است که آیا ایالات متحده و چین به خاطر تایوان با یکدیگر وارد جنگ خواهند شد؟ چین این جزیره را در ۱۴۵ کیلومتری سواحل خود به عنوان یک استان تجزیه طلب می داند و شی جین پینگ رئیس جمهور چین نیز به این موضوع در بیستمین کنگره اخیر حزب کمونیست چین اشاره کرد. اگرچه شی گفت که اتحاد مجدد از طریق راه‌های صلح‌آمیز را ترجیح می‌دهد، اما در صحبت های او روشن بود که استفاده از زور را رد نمی کند. در همین حال، در تایوان، جمعیتی که خود را به ‌عنوان تنها تایوانی خطاب کنند، همچنان از آن هایی که خود را چینی-تایوانی می شناسند بیشتر است.

ایالات متحده مدتهاست تلاش کرده تا تایوان را از اعلام رسمی استقلال منصرف کند و در عین حال چین را نیز از استفاده از زور علیه این جزیره باز دارد. اما توانایی‌های نظامی چین در حال افزایش است و جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده اکنون در چهار نوبت جداگانه گفته که ایالات متحده از تایوان دفاع خواهد کرد. جایی که هر بار کاخ سفید با انتشار «توضیحاتی» تاکید کرده که با این وجود سیاست «چین واحد» در نظر آمریکا تغییر نکرده است. اما چین می گوید سفرهای اخیر سطح بالای دیپلماتیک ایالات متحده به تایوان این سیاست ادعایی آمریکا را زیر سوال می برد. چین با شلیک موشک به سواحل تایوان به سفر اخیر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به آنجا پاسخ داد. اگر کوین مک کارتی، به عنوان رئیس مجلس نمایندگان جدید تحت کنترل جمهوریخواهان، انتخاب شده و ادعای خود مبنی بر رهبری سفر یک هیئت رسمی آمریکا به تایوان را عملی کند، باید دید آن زمان چه اتفاقی خواهد افتاد؟

هنگامی که ریچارد نیکسون، رئیس جمهور ایالات متحده، در سال ۱۹۷۲ به چین رفت و با مائو تسه تونگ ملاقات کرد، هر دو کشور برای متوازن کردن قدرت شوروی هم نظر بودند، زیرا هر دو اتحاد جماهیر شوروی را بزرگترین مشکل خود می دانستند. اما اکنون، چین با روسیه همسویی مناسبی دارد و هر دو کشور آمریکا را بزرگترین مشکل خود می دانند. با این حال، نیکسون و مائو نتوانستند در مورد موضوع تایوان به توافق برسند، بنابراین فرمولی را اتخاذ کردند که برای به تعویق انداختن این موضوع طراحی شده بود. آن ها به این نتیجه رسیدند که ایالات متحده بپذیرد که مردم دو طرف تنگه تایوان چینی هستند و آمریکا تنها «چین واحد» را به رسمیت می شناسد که آن جمهوری خلق چین در سرزمین اصلی آن است، و جمهوری چین در تایوان را به رسمیت نمی شناسند. دو طرف برای چیزی که جانشین مائو، دنگ شیائوپینگ، آن را «به خرج دادن خرد برای نسل‌های آینده» لقب داد به توافق رسیده و در واقع برای آمریکا و چین زمان خریدند. این قضیه، داستان یک زندانی قرون وسطایی را به یاد می آورد که با قول دادن در مورد اینکه به اسب پادشاه صحبت کردن یاد خواهد داد، اعدامش را به تعویق انداخت. او می گفت چه کسی می داند، شاید شاه بعد از مدتی بمیرد. شاید اسب بمیرد و یا شاید اسب شروع به صحبت کند!

برای پنج دهه است که هم چین و هم ایالات متحده از زمانی که خریده بودند سود برده اند. پس از دیدار نیکسون، استراتژی آمریکا این بود که «چین را درگیر افزایش تجارت و رشد اقتصادی طبقه متوسط آن کشور کند تا این کشور به آزادی برسد». این هدف اکنون ممکن است بیش از حد خوش بینانه به نظر برسد اما نمی توان سیاست ایالات متحده را نیز کاملا ساده لوحانه ارزیابی کرد. به عنوان بیمه ای بر این استراتژی، بیل کلینتون در سال ۱۹۹۶ معاهده امنیتی ایالات متحده با ژاپن را به امضا رساند و جانشین او، جورج دبلیو بوش نیز روابط با هند را بهبود بخشید. علاوه بر این، در آغاز این قرن نشانه هایی از آزادسازی که آمریکا در چین مدنظر داشت را شاهد بوده ایم. از طرف دیگر شی جینپینگ، کنترل حزب کمونیست چین بر جامعه مدنی آن کشور و مناطقی مانند سین کیانگ و هنگ کنگ را تشدید کرده، و همچنان به جاه طلبی خود برای بازپس گیری تایوان اشاره می کند.

روابط آمریکا با چین اکنون به پایین ترین سطح خود در بیش از ۵۰ سال گذشته رسیده است. برخی دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا را مقصر می دانند؛ اما، از نظر تاریخی، ترامپ بیشتر شبیه کسی بود که روی آتش از قبل روشن شده بنزین می‌ریخت. غربی ها معتقدند این رهبران چینی بودند که با دستکاری مرکانتیلیستی خود در سیستم تجارت بین‌الملل، سرقت و انتقال اجباری از شرکت های تحت مالکیت معنوی غربی و نظامی کردن جزایر مصنوعی در دریای چین جنوبی آتش را ساخته اند. واکنش آمریکا به این تحرکات دو وجهی بوده است. مثلا بایدن تا آخر دومین سال ریاست‌جمهوری خود به صورت رو در رو با شی که در اجلاس اخیر گروه ۲۰ در بالی اتفاق افتاد ملاقات نکرد. هدف آمریکا را می توان اینگونه ارزیابی کرد که همچنان بر بازداشتن چین از توسل به زور علیه تایوان و باز داشتن رهبران تایوان از اعلام استقلال رسمی تاکید می کنند. برخی از تحلیلگران از این سیاست به عنوان «ابهام استراتژیک» یاد می کنند، اما ممکن است به عنوان «بازدارندگی مضاعف» نیز توصیف شود. شینزو آبه، نخست‌وزیر سابق ژاپن، در ماه‌های قبل از ترورش، از ایالات متحده می‌خواست شفاف‌تر به دفاع از تایوان متعهد شود. با این حال، کارشناسان دیگر نگرانند که چنین تغییر سیاستی واکنش چین را برانگیزد، زیرا ابهاماتی را که به رهبران چین این فضا و اجازه را می دهد تا احساسات ملی گرایانه را آرام کنند، از بین می برد.

اما سوال اینجاست که احتمال درگیری مستقیم آمریکا و چین چقدر است؟ رئیس عملیات دریایی ایالات متحده هشدار می دهد که قدرت دریایی رو به رشد چین ممکن است این کشور را وسوسه کند که به زودی با این باور که هر چه زمان بگذرد برای این کشور بدتر است، اقدام خود برای حمله به تایوان را آغاز کند. برخی دیگر بر این باورند که شکست ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در اوکراین، چین را محتاط تر کرده و این کشور تا سال ۲۰۳۰ منتظر خواهد ماند. حتی اگر چین از تهاجم تمام عیار خودداری کند و صرفاً تلاش کند تایوان را با محاصره یا تصرف یک جزیره فراساحلی تحت فشار قرار دهد، برخورد یک کشتی یا هواپیما به جایی که نباید برخورد کند می تواند اوضاع را به سرعت بین چین و آمریکا تغییر دهد، به خصوص اگر تلفات به همراه داشته باشد. اگر ایالات متحده به چنین کاری از چین با مسدود کردن دارایی های این کشور و یا استناد به قانون تجارت با دشمن واکنش نشان دهد، دو کشور ممکن است وارد یک جنگ سرد واقعی و یا حتی یک جنگ نظامی شوند.

اگر موضوع تایوان را کنار بگذاریم، روابط آمریکا و چین با مدلی مطابقت دارد که کوین راد، نخست وزیر سابق استرالیا آن را «رقابت استراتژیک مدیریت شده» می نامد. هیچ یک از این کشورها مانند آلمان هیتلری در دهه ۱۹۳۰ و یا اتحاد جماهیر شوروی استالین در دهه ۱۹۵۰ خطری برای دیگری ایجاد نمی کند. هیچ کدام قصد غلبه بر دیگری را ندارند و نمی توانند هم این کار را انجام دهند. اما شکست در مدیریت مسئله تایوان می تواند این درگیری را به یک مناقشه غیر قابل انکار تبدیل کند.

مترجم: امیرمحمد سلطانپور

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha