۱۱ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۰
کد خبر: 974757

چه رابطه ای بین شب قدر و انسان کامل از منظر قرآن و عرفان اسلامی وجود دارد؟

دکتر امیر علی حسنلو، استاد سطوح عالی حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه

صاحب شب قدر در زمان ما حضرت ولی عصر حجة ‏بن الحسن المهدی علیه السلام است و اوست که حجت خدا و وصّی اوصیاء و خلیفه رسول الله صلی الله علیه ‏و آله و سلم و معصوم از هر گناه و پلیدی است.

بحث لیلةالقدر و همچنین رابطه آن با انسان کامل جایگاه و اهمیّت والایی در مأثورات دینی و متون عرفانی داشته و بارها، در روایات و همچنین متون عرفان اسلامی بدان، اشاره شده است. از طرفی با بررسی آیات و روایات مرتبط با لیل، قدر و لیلة القدر و نیز بررسی این موضوع در آثار عرفان اسلامی و با تبیین مولفه‌های مشترک آن از منظر قرآن وعرفان و از طرف دیگر با بررسی برخی از ویژگی‌های انسان کامل یعنی محل نزول قرآن بودن، مختلف‌الملائکه بودن و ظرف مشیت‌اللهی بودن انسان کامل این نتیجه حاصل می‌شود که انسان کامل عین حقیقت شب قدر است.

چرا که مطابق آیات و روایات، شب قدر ظرفی است که نزول یکباره و دفعی قرآن، و تقدیر امور و نزول ملائکه و روح در آن محقق می‌شود. شب قدر دارای مراتبی است که مرتبه پایین شب قدر ظرف زمانی به معنای پاره‌ای از زمان (شب) است که این وقایع در آن انجام پذیرفته است. اما مرتبه اعلی آن، حقیقتی است که با این وقایع مرتبط گشته و با توجه به لیاقت و قابلیتش حقیقت قرآن و نزول ملائکه و تقدیرات را از عالم بالا دریافت کرده و ظرف آن حقایق گشته و آنها را در وجود خود جای داده است که این چنین شخصی همان انسان کاملی است که مصداق آن پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) می‌باشند.

انسان کامل

تعبیر انسان کامل یک اصطلاح عرفانی است و توسط عرفا وارد فرهنگ و ادبیات اسلامی شده است و بزرگان اهل معرفت درباره انسان کامل سخن گفته‌اند، وآن را این گونه تعریف کرده اند: انسان کامل کسی است که در شریعت و طریقت و حقیقت کامل باشد، به عبارت دیگر انسان کامل به کسی گفته می‌شود که در گفتار و کردار و اخلاق و دانش از همه برتر و بالاتر باشد.

 انسان کامل کسی است که در عالم امکان، موجودی برتر از او نیست، زیرا به گفته اهل معنا عالم کارخانه انسان سازی است و اگر انسان بالفعل که از آن به انسان کامل تعبیر می‌شود، در آن پدید نیاید، نظام آفرینش عبث خواهد بود، چون مقصود از خلقت منحصراً خلقت انسان است و سایر موجودات برای انسان آفریده شده‌اند.

انسان کامل موجودی است که نه تنها علت ایجاد عالم بلکه سبب بقای هستی نیز می‌باشد. انسان کامل در لسان روایت و قرآن همان حجت الهی و خلیفه الله است آنجا که در قرآن می‌فرماید «انی جاعل فی الارض خلیفه» منظور همان انسان کامل است در لسان عرفا و ادبیات عرفان اسلامی و در روایات و متون روایی هم تعبیر حجت الهی و جمله «لولا الحجه لساخت الارض الی اهل‌ها» جمله معرفتی است که اهل بیت (ع) درباره انسان کامل فرموده اند؛ در معارف دینی اگر در پی تفصیلی برای تبیین مرتبه انسان کامل باشیم، بهترین متن شرح منزلت انسان کامل متن زیارت جامعه کبیره امام هادی (ع) است این متن منزلت انسان کامل تشریح شده که در آن فیض الهی در پرتو چنین موجودی به نظام عالم و آدم فرو می‌ریزد.

انسان کامل و انسان مستکمل

گر چه انسان کامل همانند سایر افراد بشر بر اساس «انا بشر مثلکم» به همه تکالیف الهی مکلف است و چه بسا وظایف او سنگین‌تر و تکالیف او بیشتر است، اما انسان کامل با انسان مستکمل تفاوت دارد، تفاوت آن دو نظیر تفاوت پیامبر و امت است، یعنی همگان بنده خداوندند و باید بر اساس تکالیف الهی عمل کنند تا کامل شوند با این فرق که پیامبران کامل‌اند و می‌خواهند کامل‌تر شوند، ولی امت ناقص‌اند و در پرتو هدایت انبیا می‌خواهند مسیر کمال را سیر نمایند.

پس انسان کامل نیز به یک لحاظ مستکمل است گرچه به لحاظ دیگر کامل است. اما غیر انسان کامل، همگی مستکمل‌اند و همگان موظف‌اند در سایه عمل به احکام الهی به کمال مطلوب خود برسند.

پیامبران الهی انسان کامل

از نگاه قرآن همه پیامبران انسان کاملند در عصر خود که انسان‌ها باید پشت سر آنها حرکت نموده و به سعادت برسند؛ بزرگان اهل معرفت معتقدند که مصداق بارز تر از انسان کامل وجود مبارک خاتم الانبیا صلّی الله علیه و آله است و سایر انبیا و اولیا از باب الحاق کامل به اکمل به آن حضرت ملحق‌اند و هم چنین برخی از عرفا در این باره گفته‌اند: انسان کامل که انبیا و اولیایند، از باقی افراد انسانی از آن جهت به کمال ممتاز گشته‌اند که به طریق تصفیه رجوع به مبدأ حاصل کرده‌اند و آن حضرت خاتم انبیاست، زیرا سایر انبیا و همه اولیا سایه‌ای از آن حقیقت است. بنابراین حضرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نه تنها مصداق انسان کامل بلکه بارزترین مصداق آن است و سایر انبیا و اولیا اگر بهره از کمال دارند همه در سایه وجود آن حضرت است،

رابطه شب قدر و انسان کامل «امام زمان (عج)»

آن چه از آیات سوره مبارکه قدر و روایات معتبری که در تفسیر آن وارد شده، استفاده می‌شود این است که ‏فرشتگان در شب قدر مقدّرات یک سال را نزد «ولی مطلق و انسان کامل زمان» می‌آورند و بر او عرضه می‌کنند. این واقعیت از ‏نخستین روز خلقت بوده و بر نخستین پیامبر و وصی او نازل می شده و تا قیام قیامت ادامه دارد. زیرا زمین از ‏نخستین روز آفرینش تا برپایی قیامت بی حجت نخواهد بود و خداوند در شب قدر، مقدّرات امور عالم را به وسیله ‏ملائکه و روح که اعظم ملائکه است نزد آن حجت بر زمین (خواه پیامبر باشد و خواه وصی او) می‌فرستد.‏

چنانکه عرض شد در صدراسلام، درزمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، محل نزول فرشتگان آستان آن حضرت ‏بوده است و این امر مورد قبول همگان است و پس از آن حضرت به محضر امیر المومنین علیه السلام و سپس ‏ائمه اطهار علیهم السلام یکی پس از دیگری و امروزه به محضر امام زمان حضرت ولی عصر مهدی موعود ‏علیه السلام نازل می‌شوند و در هر سال تکرار می‌شود و انقطاعی ندارد. چنان چه از ظاهر آیه شریفه تَنَزَّلُ ‏الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ نیز تداوم این امر استفاده می‌شود، زیرا «تنزل» فعل مضارع بوده که دلالت بر استمرار و پیوستگی ‏دارد، یعنی فرشتگان و روح، پیوسته و همواره فرود می آیند. ‏

دیدگاه دیگر مذاهب اسلامی درباره شب قدر

میبدی مفسّر معروف اهل سنّت می‌گوید: برخی گفته اند: این شب قدر در عصررسالت بود، سپس از میان رفت اما چنین نیست، زیرا که همه اصحاب حضرت معتقدند که شب قدر تا قیام قیامت باقی است. ‏طبرسی نویسنده تفسیر مجمع البیان نیز روایتی را از ابوذر غفاری نقل می‌کند که: گفت: به ‏رسول خدا گفتم: ای پیامبر، آیا شب قدر و نزول فرشتگان در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد و چون ‏پیامبران از دنیا رفتند، دیگر شب قدری وجود ندارد؟ فرمود: بلکه شب قدر تا قیام قیامت هست.

در کتاب کافی در ضمن حدیثی از امام صادق علیه السلام چنین آمده است: علی علیه السلام غالباً ‏می فرمود: که هر گاه دو تن از اصحاب نزد پیامبر بودند و آن حضرت سوره «انا انزلنا» را با خشوع و ‏گریه تلاوت می‌کرد، می‌گفتند: چه قدر در برابر این سوره حساسی؟ می‌فرمود: این حساسّیت برای چیزی است که ‏چشمانم (فرشتگان را در شب قدر) دیده و دلم (بیان هر امر حکیم را در آن شب) فهمیده و پس از من جان این مرد ‏اشاره به (علی علیه السلام) آن را دریافت خواهد کرد. آنها می‌گفتند: تو چه دیده‌ای و او چه خواهد دید؟ ‏پیامبر (ص) در پاسخ آنها روی خاک می‌نوشت: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ» آن گاه می‌فرمود: ‏پس از این که خدای متعال فرموده است: مِّن کلِّ أَمْرٍ آیا چیزی باقی خواهد بود؟ می‌گفتند: نه، می‌فرمود: در شب‌های قدر بعد از من هم آن امر نازل می‌شود؟ می‌گفتند: آری، می‌فرمود: بر چه کسی نازل می‌شود؟ می‌گفتند: نمی‌دانیم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست بر سر من می‌گذاشت و می‌فرمود: اگر نمی‌دانید، بدانید، آن ‏شخص پس از من این مرد است. بنابراین وقتی شب قدر در هر سال و تا برپایی قیامت ادامه دارد، پس باید ‏صاحب شب قدر که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اوصیاء معصوم آن بزرگوار هستند، نیز برای ‏همیشه وجود داشته باشند، چنان چه در احادیث وارد شده است. وگرنه فرشتگان بر چه کسی فرود آیند و کتاب ‏تقدیر را نزد چه کسی بگشایند و مجاری امور را به اذن خدا به چه کسی، بسپارند؟ همان گونه که قرآن تا قیام ‏قیامت هست، حجت خدا در زمین نیز باید وجود داشته باشد و معلوم است که پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله ‏علیه و آله و سلم این منصب و مقام به اوصیای او واگذار شده است.‏

امیر مؤمنان علیه السلام درباره وجود شب قدر در هر سال و وجود حجت خدا و صاحب آن شب در هر عصر فرمود: ‏انّ لیلة القدر فی کلّ سنةٍ و انه ینزل فی تلک اللیلة امر السنة و ان لذلک الأمر ولاتاً بعد رسول الله (ص). شب قدر در ‏هر سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشت‌ها) فرو فرستاده می‌شود، پس از درگذشت ‏پیامبر نیز این شب صاحبانی دارد.‏

رابطه ناگسستنی شب قدر و انسان کامل

قرآن، شب قدر و وجود مقدّس انسان کامل که حجت خدا در زمین است، با هم ارتباط تنگاتنگ و ناگسستنی ‏دارند و از مجموع آن چه گفته شد به روشنی معلوم گردید که صاحب شب قدر در زمان ما حضرت ولی عصر حجة ‏بن الحسن المهدی علیه السلام است و اوست که حجت خدا و وصّی اوصیاء و خلیفه رسول الله صلی الله علیه ‏و آله و سلم و معصوم از هر گناه و پلیدی است و تنها اوست که لیاقت چنین مقامی را دارد وگرنه مردم شأنیت و ‏شایستگی چنین کاری ندارند که ملائکه یا ملک اعظم در شب قدر هر سال به نزد آن حضرت فرود آیند و تقدیر امور را ‏در محضر آنها انجام دهند، پس ناچار باید شخص معصوم و انسانی کامل به عنوان حجت و خلیفه خدا در زمین ‏وجود داشته باشد تا این تقدیر امت و جهان در محضر او انجام گیرد، آن شخص یا پیامبر است یا وصی پیامبر و ‏چون پیامبر اکرم و سایر جانشینان و اوصیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رحلت کرده و از دنیا رفته ‏اند قهراً باید حضرت حجه ابن الحسن علیهما السلام زنده باشد و ملائکه بر او نازل شوند و تقدیر امور تا یک ‏سال نمایند.

منبع: قدس آنلاین

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۲۳:۰۳ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
    0 0
    سپاس
  • محمدی ۲۳:۰۹ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
    0 0
    باسلام ممنون عالی بود
  • نوری ۲۳:۲۷ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
    0 0
    جالب بود اتفاقا شهادت امیر مومنان دراین شبها نیز این ارتباط را می رساند
  • فرجی ۰۱:۰۸ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۳
    0 0
    عالی است
  • سخنور ۱۳:۵۴ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۷
    0 0
    ممنون از سایت قدس به خاطر این مطلب مفید