تحولات لبنان و فلسطین

شهادت رئیس جمهور و همراهانش در حادثه سقوط بالگرد آن هم در بازگشت از سفری کاری. شوک شنیدن این خبر را به راحتی می‌شد در نگاه تک تک مردم احساس کرد؛ از کوچک و بزرگ گرفته تا اداری و بازاری.

اصناف و مردم در شوک خبر شهادت رئیس جمهور شدند

به گزارش قدس خراسان، خبر برای همه شوک‌آور و غیرقابل باور بود. گویا هیچ کس نمی‌خواست آن را باور کند. شهادت رئیس جمهور و همراهانش در حادثه سقوط بالگرد آن هم در بازگشت از سفری کاری. شوک شنیدن این خبر را به راحتی می‌شد در نگاه تک تک مردم احساس کرد؛ از کوچک و بزرگ گرفته تا اداری و بازاری.

سنگر خالی نمی‌ماند

با روحانی میانسالی که گویا از شاگردان آیت‌الله رئیسی بوده چند لحظه‌ای هم کلام می‌شویم. او که از زمان شنیدن خبر حادثه برای بالگرد رئیس‌جمهور که در حرم مطهر امام رضا (ع) بود تا وقت اعلام شهادت آیت الله رئیسی به قول خودش شرایط روحی خوبی نداشته است، این گونه از حال و هوای خودش می‌گوید: خیلی ساعات و لحظه‌های سختی را تجربه کردیم. در این مدت همه‌اش دعا می‌کردیم تا بلکه خبر سلامتی رئیس جمهور و همراهانش مخابره شود؛ اما متأسفانه صبح امروز بود که ناگوارترین خبر به گوش ملت و مردم رسید و این خادم بزرگ را از دست دادیم.

حجت الاسلام کریم‌پور ادامه می‌دهد: مردم همه ناراحت از این اتفاق هستند و به وضوح می‌توان این اندوه را در چهره آنها دید. برای من که مدت ۳ سال از شاگردان شهید رئیسی بودم، شنیدن از دست دادن ایشان سخت‌تر و ناگوارتر بود.

وی در پاسخ به این پرسش که پیش‌بینی از آینده کشور بعد از وقوع حادثه شهادت رئیس جمهور چیست، با کلامی قاطع بیان می‌کند: به قاطعیت باید گفت پرچم اسلام هیچ‌وقت در این کشور زمین نمی‌ماند؛ هرچند که مردانی مانند رئیسی‌ها در کنار ما نباشند ولی مطمئن باشید میدان خالی نخواهد ماند، رهبر انقلاب هست و سنگر خالی نیست.

رئیسی خادم کشور بود

وارد فروشگاهی می‌شویم که ملزومات پلاستیک دستمایه فروشش است. تلویزیون فروشگاه روی شبکه خبر فیکس شده و فروشنده و حتی مراجعه کنندگان به این مغازه آخرین اخبار حادثه را دنبال می‌کنند. فروشنده مردی ۶۰ ساله با مدرک تحصیلی دیپلم است، خبر را بعد از ظهر یکشنبه شنیده و از همان زمان مرتب پیگیر اخبار پیرامون حادثه بوده است. او می‌گوید: بعد از شنیدن خبر کاملاً شوکه شدم و بغض کرده بودم و همه دعا می‌کردیم که هر لحظه خبری خوش برسد.

بهروز مقدم با اشاره به سخت کوشی های شهید رئیسی در زمان خدمتش می‌افزاید: قطعاً با توجه به روحیه جهادی که ایشان داشت کار برای نفر بعدی در سمت ریاست جمهوری سخت خواهد بود به واقع آقای رئیسی خادم این کشور بود.

دست به دعا برای سلامتی رئیس جمهور

پشت کارتن‌های پر از تخم مرغ که بعضی‌های آن‌ها تا نزدیکی سقف مغازه‌اش چیده شده بودند مشغول به کار بود وقتی از او در مورد حادثه‌ای که برای بالگرد حامل رئیس جمهور پرسیدیم، مکثی می‌کند و با بغضی در گلو می‌گوید: بعد از ظهر یکشنبه در جریان این حادثه قرار گرفتم باورش برایم سخت بود و سوالی برایم ایجاد شد که چطور می‌شود این چنین حادثه‌ای برای اولین شخص اجرایی کشور رخ دهد؟

حسینی ادامه می‌دهد: با ذهنی درگیر و شرایطی آشفته وقتی شب به خانه برگشتم تمام شبکه‌های تلویزیون این حادثه را پوشش می‌دادند و من و خانواده‌ام نیز برای سالم ماندن رئیس جمهور و همراهانش دعا می‌کردیم؛ اما متأسفانه اول صبح خبر ناگوار از دست دادن این عالم بزرگ از تلویزیون پخش شد و باعث ناراحتی من و خانواده ام شد.

تحلیل او از روزهای بعد از رئیس جمهور شهید هم جالب بود، او می‌گوید: رئیسی یکی بود و در نوع خودش منحصر به فرد. برای همین مردم بسیار ناراحتند و اندوهگین؛ اما قلبمان روشن است که با درایتی که رهبری دارد این ضایعه نیز به مانند همه اتفاقاتی که از اول انقلاب افتاده، پوشش داده خواهد شد.

کاش می‌شد زمان متوقف شود

زمان جزو حرفه‌ای کارش است، بهتر بگویم او با هنرش زمان را برای مردم معنا می بخشد. ساعت می‌فروشد و خرابی‌های آن‌ها را برطرف می‌کند. ساعت فروشی پیشه خانوادگی آن‌ها بوده و هست به همین دلیل قدر زمان را می‌داند.

دقیق می‌گوید ساعت ۵ و ۳۵ دقیقه روز یکشنبه از حادثه سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور باخبر شده است و می‌گوید: کاش می‌شد قبل از وقوع این حادثه می‌شد زمان را متوقف کرد و جلوی آن را گرفت، حیف که زمان برگشت به عقب ندارد!

مهدی صاحبی ادامه می‌دهد: حیف شد مردان بزرگی را از دست دادیم همین که این حادثه برای شهید رئیسی در زمانی اتفاق افتاده که او از مأموریت کاری از دور دست ترین نقاط مرزهای کشور بر می‌گشت، نشان از پرتلاش بودن و سخت کوشی او دارد.

ناگوارترین خبر زندگی

حالم خیلی خراب است. باور کنید از دیروز بعد ازظهر که خبر حادثه را شنیدیم لحظه‌ای آرام و قرار ندارم. دیشب تا نماز صبح پلک روی هم نگذاشتم دست به دعا بودم و آرزو می‌کردم همه چیز برایم مثل یک خواب باشد. نماز صبح را که خواندم خوابم برد؛ اما ناگوارترین خبر عمرم را امروز صبح وقتی که از خواب بلند شدم، شنیدم دو دستی بر سر کوبیدم و حالم بدتر شد.

اینها قسمتی از گفته‌های صاحب فروشگاه مواد غذایی خیابان مطهری شمالی مشهد بود که با بغضی در گلو با ما در میان می‌گذارد. علی اصغر قهرمانی می‌گوید: اگر بگویم قلبم از جا کنده شد دروغ نگفته‌ام. آقای رئیسی رئیس جمهور منتخب و محبوب من بود الان انگار پدرم را از دست دادم و تا این حد برایم شهادت ایشان سخت بود.

او در مورد آینده کشور بعد از شهادت رئیس جمهور نیز می‌گوید: آینده کشور قطعاً مثل الان خوب و رو به جلو خواهد بود، هیچ نگرانی نداریم کسانی که با آقای رئیسی کار کرده‌اند در کنار رهبری هستند و اجازه نخواهند داد خللی در کار کشور امام زمان ایجاد شود.

خادمی بی ادعا را از دست دادیم

دستش به فروش لبنیات است. شیر، ماست، دوغ، کره و فرآورده‌های این‌چنینی به مردم می‌فروشد. خبر حادثه را از طریق فضای مجازی شنیده است. خیلی حال و روز خوبی ندارد و به قول خودش ذهنش درگیر است و شب و روز خوبی نداشته است. محسن قهرمان گفته‌هایش را این گونه شروع می‌کند که امروز یکی از بدترین روزهای تمام مردم کشور است. ما خادمی بی ادعا را از دست دادیم که بی ریا و پرتلاش برای ملت و کشورش کار می‌کرد، برای همین است که خبر این حادثه را که شنیدم کاملاً گیج شده بودم و دعا می‌کردم خبر درست نباشد یا اینکه خبر سلامتی شهید رئیسی و همراهانش هرچه زودتر به دست مردم برسد.

او نظرش در مورد روزها و سال‌های بعد از فقدان رئیس جمهور شهید این است که نگرانی نداریم، کشوری که بحران‌های زیادی را از سر گذرانده و رهبری فرزانه دارد به هیچ وجه نگران روزها و سال‌های پیش رو نیست و همیشه درست‌ترین و بهترین تصمیم‌ها برای کشور اتخاذ شده است.

رئیس‌جمهور فردی دوست‌داشتنی بود

زهره عزیزی که همراه خواهرش است، می‌گوید: خانه‌دار و دیپلم هستم، خبر شهادت رئیس‌جمهور خیلی واقعاً ناراحت کننده بود، خیلی حس بدی بود، از ناراحتی حرفی برای گفتن ندارم، امیدوارم دشمن از این شرایط سوءاستفاده‌ای نکند.

ابراهیم افغان که شغل آزاد دارد با همسر و دو فرزندش درباره خبر شهادت رئیس‌جمهور بیان می‌کند: خبر ناراحت کننده‌ای بود، رئیس‌جمهور شخصیت بزرگی در کشور است، فردی دوست‌داشتنی بود اما قسمت نشد بیشتر بین مردم بماند، امنیت در کشور حتماً برقرار است اما از نظر اقتصادی ممکن است شرایط سخت‌تر شود.

کشور بعد از این اتفاقات پایدار خواهد ماند

فاطمه رمضان‌زاده خواهر شهید است و برادرش عباسعلی رمضان‌زاده را سالهاست از دست داده و با دختر و نوه‌اش در میدان شهدا حضور دارد، گریه امانش نمی‌دهد و این طور روایت می‌کند: دیشب ساعت ۱۸ با شوهرم از بیرون آمدیم، تلویزیون را روشن کردیم و خبر را شنیدیم، خیلی سخت بود، دیشب تا صبح نخوابیدیم و دست به دعا بلند کردیم اما ساعت ۸ صبح خبر شهادت را دادند و دیگر دلم توی خانه طاقت نیاورد، داشتم از غصه دق می‌کردم و آمدیم حرم تا دلمان آرام شود. از امام رضا (ع) خیلی کمک خواستم، گفتم آقا کمکمان کن دلمان آرام شود اما آرامشی نداریم، کشور از این انسان‌های خوب خیلی داشته و از دست داده اما همچنان پایدار مانده و بعد از این هم همچنان پایدار می‌ماند به کوری چشم دشمنان اسلام ان‌شاءلله پایدار می‌مونه ما رجایی دادیم با هنر از دست دادیم سردار سلیمانی شهید شد اما اسلام همیشه پایدار می‌ماند.

قدر رئیس جمهورمان را ندانستیم

زهرا اسکندری دانشجوی رشته کار و فناوری هم جوان امیدوار اما غمگینی است و درباره حال و هوایش یادآور می‌شود: حقیقتش شب ولادت بود، کلی با امید دعا کردیم که پیدا بشوند و عیدی ما دوری بلا باشد، شب حرم بودم و صبح کلاس داشتم، سوار تاکسی بودم که شنیدم متأسفانه ایشان به رحمت خدا رفتند، کل مسیر تا دانشگاه گریه می‌کردم، سر کلاس استادمان هم گریه می‌کرد و به محض تمام شدن کلاس بیرون آمدیم، می‌خواهم حرم بروم تا بلکه آرام شوم. دلمان می‌سوزد که ما آدم‌های مدعی مذهبی بودن هم رئیس‌جمهور شهیدمان را نشناختیم و قدرش را ندانستیم اما خدا قدر خدمت ایشان را با شهادتشان دانست و در شب ولادت حضرت رضا علیه‌السلام خادم‌ الرضا (ع) را انتخاب و حکم شهادتش را امضا کرد. امیدوارم بتوانیم ادامه دهنده راه این شهدا باشیم، من خودم معلم هستم و امیدوارم که بتوانم در همین مسیر خدمت بمانم. دل ما داغ دارد، چشم‌هایمان اشک‌بار است اما قدم‌هایمان همچنان ثابت و عزممان استوارتر و امیدمان بیشتر است، نگاهمان به آینده و به قله است و با اراده بیشتری به سمت قله حرکت می‌کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.