نوشتن درباره مردی که سالیان عمر را در تلاشی خستگیناپذیر سپری کردهاست، کار سادهای نیست. شهید خدمت، مرحوم آیتالله سیدابراهیم رئیسی، از آن دست افرادی بود که در زندگیاش، وقت تلف شده نداشت و از لحظهلحظه موهبت زندگانی، به تمامی بهره برد. وی در آذرماه سال 1339، در محله نوغان مشهد متولد شد و روزگار کودکی را – پس از آنکه پدر را در پنج سالگی از دست داد – در کوچه و مدرسه جوادیه گذراند؛ مدرسهای که با همت مرحوم عابدزاده و برای تربیت بچه مسلمانها در میانه دهه 1330ش، سه چهار سال قبل از تولد سیدابراهیم رئیسی بنا شد، آن هم را در یکی از کوچههای راسته خیابان طبرسی، کوچهای که انتهایش میرسید به کنار باروی شهر یا به قول قدیمیهای مشهد «پیبَهرِه» و البته مسجد «حاجآخوند» که در حافظه تاریخیاش میشود رد و نشانی از «شهید خدمت» یافت. سیدابراهیم رئیسی در خانوادهای بالید که عمدتاً عالم و روحانی بودند و از سلاله سادات؛ نسبش از سمت پدری و مادری، به «زید شهید» میرسید؛ پسر امام سجاد و نواده سیدالشهداء علیهمالسلام.

طلبه جوان مدرسه خان
سیدابراهیم تحصیلات ابتدایی را که تمام کرد، به سنت خانوادگیاش، رفت سراغ درسهای حوزوی و در مدارسی مانند «مدرسه آیتالله موسوینژاد» و مدرسه قدیمی و عنواندار «نواب» درس خواند و نهایتاً، در سال 1354، زمانی که فقط 15 سال داشت، بار سفر بست و برای تکمیل درس، به قم رفت؛ آن هم در بحبوحه اوج گرفتن نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی. در آنجا، ابتدا به مدرسه «آیتالله بروجردی» (مدرسه خان) رفت و بعدها، طعم حضور در مدرسه آیتالله پسندیده را چشید؛ مدرسهای که عملاً زیر نظر امام خمینی اداره میشد. ورود به چنین فضایی، باعث شد که از همان ابتدا، سیدابراهیم رئیسی تبدیل به طلبهای شود که دین را از سیاست جدا نمیداند. او با علمای انقلابی بسیار مرتبط بود و به تدریج، به عنوان یکی از فعالان انقلاب، بعد از ماجرای توهین ستوننویس روزنامه اطلاعات به امام خمینی در دیماه سال 1358، شناختهشد. طلبه جوان مشهدی خیلی زود استعدادش را در مدیریت و فقاهت نشان داد؛ تا آنجا که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، پس از گذراندن دورههای کادرسازی شهید بهشتی، در حالی که تنها 19 سال داشت، به مسجد سلیمان رفت و نخستین تکاپوهای مدیریتی خود را تجربه کرد. اقدامات مؤثر وی باعث شد که مدتی بعد، او را به شاهرود بفرستند تا در تأسیس مجموعه عقیدتی سیاسی پادگان «02» به ایفای نقش بپردازد.

در کسوت قضاوت
اما شاید مهمترین فراز زندگی «شهید خدمت»، ورود به قوه قضائیه نوپای نظام اسلامی باشد؛ در سال 1359 به عنوان دادیار دادگستری شهرستان کرج، کار خودش را آغاز کرد، اما توانمندیهای اجرایی و فقاهتیاش، باعث شد که شهید قدوسی حکم وی را به دادستان کرج تغییر دهد. به این ترتیب، رشد سیدابراهیم رئیسی در ساختار قضائی کشور، از پایینترین ردهها آغاز شد و به دلیل توانمندیهایی که داشت، طی سالهای بعد، ادامه یافت؛ در سال 1361، همزمان با دادستانی شهرستان کرج، مسئولیت دادستانی شهر همدان را هم برعهده گرفت و سپس جایگاه قضایی وی به دادستان استان همدان ارتقاء یافت. آیتالله رئیسی تا سال 1363 این سمت را داشت. در همان سالها با همسرش، دکتر جمیلهسادات علمالهدی ازدواج کرد؛ ازدواجی که حاصل آن دو فرزند دختر بود. «شهید خدمت» در سال 1364 به عنوان جانشین دادستان انقلاب تهران منصوب شد و به دنبال نشان دادن لیاقت در حل پروندههای پیچیده و دشوار، مأموریتهای خطیری را در لرستان، کرمانشاه و سمنان به او واگذار کردند. با رحلت امام خمینی(ره)، آیتالله رئیسی که در آستانه 29 سالگی قرار داشت، به عنوان دادستان تهران منصوب شد و به مدت پنج سال، به انجام وظیفه در این سمت پرداخت تا اینکه در سال 1373، با حکم ریاست وقت قوه قضائیه، به عنوان رئیس سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد؛ مسئولیتی که در آن لیاقتی تمام از خود نشان داد؛ او توانست ساختارهای اداری و اجرایی این نهاد را متحول و در مدت حدود 10 سال مسئولیت خود، این سازمان مهم و راهبردی را به یک سازمان کارآمد و تأثیرگذار تبدیل کند. مرحوم آیتالله رئیسی معتقد بود که این دوران 10 ساله برای وی یک دوره عالیِ تجربه مدیریتی بودهاست؛ تجربیات آن سالها، بعدها در دیگر مسئولیتها به کار آمد و از وی، شخصیتی فسادستیز و فسادشناس ساخت.
از مسند قضا تا کسوت «خادمالرضا»
مرحوم آیتالله سیدابراهیم رئیسی بعد منصوب شدن به عنوان معاون اول قوه قضائیه در سال 1383، فراز دیگر از دوران مدیریتی خود را تجربه کرد؛ فرازی که تا سال 1393 ادامه داشت و از او شخصیتی کاملاً مسلط به امور اجرایی و قضائی ساخت. وی پس از آن، بین سالهای 1393 تا 1394، دادستان کل کشور بود و همزمان، از سال 1391 تا 1400، مسئولیت دادستان ویژه روحانیت را هم برعهده داشت. با درگذشت آیتالله واعظ طبسی در اسفندماه سال 1394، آیتالله سیدابراهیم رئیسی با حکم رهبر معظم انقلاب به عنوان تولیت آستانقدس رضوی منصوب شد و تا سه سال بعد، یعنی اسفندماه سال 1397 که مجدداً با حکم حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رئیس قوه قضائیه انتصاب یافت، در کسوت تولیت، خدمات گستردهای را در راستای تکریم زائران بارگاه منوّر رضوی انجام داد. با آغاز ریاست آیتالله سیدابراهیم رئیسی بر قوه قضائیه، او برنامههای گستردهای را برای ایجاد تحولات بنیادین در این قوه طراحی و اجرا کرد؛ تسلط آن مرحوم بر امور فقهی و اجرایی دستگاه قضا، بر شتاب انجام تغییرات میافزود و به واقع تراز این قوه را در نظام اسلامی به جایگاهی بالاتر از قبل ارتقاء داد. آن مرحوم در سال 1400 با شرکت در انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری، با رأی 18 میلیونی مردم ایران، به عنوان رئیسجمهور برگزیده شد و تا زمان شهادتش در 31 اردیبهشت 1403، این مسئولیت خطیر را برعهده داشت و در راستای اجرای تعهدات و وظایفش، لحظهای دچار تردید و رخوت نگردید. او در کنار این مسئولیتهای سیاسی، سابقه دو دوره عضویت در مجلس خبرگان رهبری را نیز، داشت و در دوره پنجم این مجلس، به عنوان نایب رئیس اول آن انتخاب شد.
وجه ناشناخته «شهید خدمت»
نکته بسیار مهمی که باید درباره زندگی «شهید خدمت»، مرحوم آیتالله سیدابراهیم رئیسی مد نظر قرار گیرد، اهتمام وی به تکمیل دانش و تلاش برای آموختن بیشتر و تولید علم است؛ موضوعی که در مورد او، با آن همه گرفتاری و مسئولیتهای راهبردی سخت باور میشود. آن مرحوم نه فقط در تحصیلات حوزوی به جایگاهی والا رسید، بلکه همزمان در تحصیلات دانشگاهی نیز، موفق عمل و نهایتاً با دفاع از رساله خود با عنوان «تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق»، در دهه 1380، درجه دکترای فقه و حقوق را از دانشگاه عالی شهید مطهری دریافت کرد. مرحوم آیتالله رئیسی که دروس حوزوی را نزد استادانی همچون آیات شهید مطهری، مروی، فاضل هرندی، خزعلی، طاهری خرمآبادی، سیدعلی محقق داماد، مشکینی، هاشمی شاهرودی، آقامجتبی تهرانی و آیات عظام سیدعلی خامنهای و نوری همدانی فرا گرفتهبود، از سال 1376 کار تدریس در مدارس علمیه تهران را با وجود مسئولیتهای قضائی آغاز کرد و مدتی بعد به عضویت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درآمد. از مرحوم آیتالله سیدابراهیم رئیسی آثار متعددی در حوزههای مختلف فقه و حقوق باقی ماندهاست که از میان آنها، میتوان به این موارد اشاره کرد: «کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش قضایی)»، « کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش اقتصادی)»، «کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش عبادی)»، «ارث بلاوارث در فقه و حقوق»، «تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق» و «فقه وقف».
محمدحسین نیکبخت




نظر شما