نخستین جلسه از سلسله نشستهای «کیش مهر» با موضوع «جهل مقدس» با سخنرانی رسول رسولیپور؛ استاد دانشگاه خوارزمی و پژوهشگر فلسفه دین، صبح امروز ۲۴ تیر در باشگاه اندیشه برگزار شد که گزیده سخنان وی را در ادامه میخوانیم؛
اولین نامهای که از امام حسین(ع) در ماجرای کربلا نقل شده، نامهای است که به برادرش محمد حنفیه نوشته است و در آن میفرمایند من برای طلب اصلاح در امت جدم خروج کردم، من به دنبال امر به معروف و نهی از منکر هستم و سیرهای که دنبال میکنم سیرهای است که جدم دنبال میکرد. این نامه، به برخی پرسشها درباره تاریخ عاشورا پاسخ میدهد. ورژنهای مختلفی در تحلیل عاشورا وجود دارد؛ از کتاب «شهید جاوید» که میگوید هدف امام حسین(ع) تشکیل حکومت بود گرفته تا کتاب «شهید آگاه» صافی گلپایگانی تا کتاب «سفر شهادت» امام موسی صدر که امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان هدف قیام ترسیم میکند. به هر حال تحلیلهای مختلفی درباره قیام عاشورا وجود دارد.
من نمیخواهم بحث تاریخی کنم، میخواهم بحث معرفتی کنم. بحث من در مورد مهمترین عامل وقوع حادثه کربلا یا یکی از مهمترین عوامل بروز این فاجعه است و آن «جهل مقدس» است. دو کتاب در زبان فارسی در این زمینه در دسترس داریم یکی کتاب آقای سیدمصطفی محققداماد به نام «فاجعه جهل مقدس» که برگرفته از سخنرانیهای ایشان است، کتاب دیگری نیز با این عنوان ترجمه شده است: «جهل مقدس؛ زمان دین بدون فرهنگ». این کتاب نشان میدهد باید به درهمتنیدگی دین به عنوان یکی از مولفههای اجتماع نگاه کرد. یک دیدگاه این است دین مادر همه مولفههای دیگر از جمله فرهنگ است. یک دیدگاه هم این است که دین مولفهای است در مجموعه فرهنگ بشری یعنی دین زبان نیست، دین جغرافیا نیست بلکه دین مولفهای است در کنار اینها که در مجموع، فرهنگ جامعه بشری را تشکیل میدهد.
دین یکی از مقولات فرهنگی بشری است و کل فرهنگ نیست و کل فرهنگ نباید به دین فروکاسته شود. البته دین یک مولفه مهم و سرنوشتساز است ولی فرهنگ مساوی با دین یا دین مساوی با فرهنگ نیست. ما میتوانیم تلاش کنیم آثار دین را در زبان، در سینما، در هنر، در جغرافیا بیاوریم ولی اینها به معنای حذف عناصر غیر دینی نیست. پاسداشت عناصر غیر دینی به معنای پاسداشت سکولاریسم نیست. پس این کتاب هشداری است که برخی تلاش میکنند دین را از فرهنگ جدا کنند. در کتاب جهل مقدس آقای محققداماد هم مستقیما اشاره به فاجعه کربلا شده و بیان شده که این حادثه در آن بستر رخ داده است.
سه معنای مختلف جهل
من درباره دو واژه جهل مقدس یک توضیح بدهم و بعد ربطش را به عاشورا توضیح دهم. جهل سه معنی دارد؛ یکی به معنای جهل بسیط یعنی ندانستن که این جهل بسیط اتفاقا مقدس است چون زمینه پرسشگری و تفکر و اندیشه است یعنی اگر کسی اذعان یا درکی از جهل بسیط نداشته باشد اصلا تفکر نمیکند. یکی جهل به معنای حکمت است که در ادیان شرقی بر آن تاکید میشود یعنی فضیلت ندانستگی. در جهل بسیط نمیدانید ولی فضیلت ندانستگی این است که انسان خودش را گرفتار ذهن فضول نکند. ما یک زمانهایی که نیاز به خالی کردم ذهن داریم. به نظر میرسد ادیان غربی عبادات را در همین تعریف گنجاندند. عبادات نقاط جدایی و انقطاع از جریان عادی زندگی و فکر است. شما در نماز تفکر نمیکنید بلکه خودتان را از هر گونه فکری رها میکنید.
نوع سوم جهل، جهل مرکب است. آنچه موجب فاجعه در کربلا شده است جهل مرکب است. جهل مرکب قفل شدن ذهن از اندیشه و فکر است. در جهل مرکب شما باور دارید که میدانید ولی نمیدانید و حاضر هم نیستید تفکر دوباره کنید. اصطلاحا به جهل مرکب، دگماتیسم یا تعصب میگویند. کلمه «اعتقاد» یک معنای منفی معرفتی دارد. ریشه کلمه اعتقاد از عقد به معنای «گره» میآید یعنی شما به یک گزارهای که به آن باور دارید گره میزنید تا تغییر نکند. البته کسانی که از واژه اعتقادات دینی استفاده میکنند منظورشان این نیست. آن چیزی که زمینه و عامل اصلی در فاجعه کربلا است همین جهل مرکب است.
مقدس هم تعاریف مختلفی دارد. در معرفتشناسی امر مقدس یعنی امر نقدناپذیر. در معرفتشناسی امر مقدس نداریم. هر امری پرسشپذیر است. حتی درباره خدا هم میتوانیم پرسش کنیم. مقدس معانی دیگری هم دارد مثلا در عبادت و معنویت و عرفان ما امر مقدس داریم ولی امر مقدس در ایجا نوعی سرسپردگی، خشیت، بهجت، سرور و خوف در برابر یک امر مینوی و قدسی و فراطبیعی است. پس انسانها میتوانند در حوزه معرفتی بگویند از همه چیز میپرسیم ولی در حوزه عرفان بگویند من برای خودم مقدساتی دارم.
یک نکته دیگر عرض کنم؛ من سالها است مسئله شر را درس میدهم. ادبیات شر در ایران فربه است و خیلی در این زمینه کار شده است. من تا قبل از کتاب «سرشت شر» تعریفم از شر این بود که شر، رنجی است که در پس آن اراده پلیدی باشد. درد یک امر شهودی و وجودی است، اگر ماندگار شود تبدیل به رنج میشود و اگر پشت رنج اراده پلیدی باشد تبدیل به شر میشود. نویسنده کتاب «سرشت شر» بیان میکند شر ناشی از ارادههای پلید نیست بلکه ناشی از جهل است. بر این اساس میتوانیم بگوییم ما دو تئوری درباره شر داریم؛ برخی قائلند شر ناشی از اراده پلید است، برخی قائلند شر ناشی از جهل است.
تصویر واقعی قاتلان امام حسین(ع)
کاری که یزید بن معاویه کرد این بود که یک خوانش انحرافی و غلط از دین را تبدیل به یک سنت حاکم و قانونی کرده بود. بزرگترین جرم امام حسین(ع) از نظر سپاه یزید این بود که خروج کرده بود یعنی قدرت حاکم را برنمیتابید و به همین دلیل باید به حسابش رسیده میشد. تصویری که از قاتلان امام حسین(ع) در جامعه ما ارائه میشود یک آدم بدقیافه و خشن، اهل شهوت و دچار خبث باطن است. آقای محققداماد در کتابش تصویری درست از این قاتلان ارائه میدهد و توضیح میدهد قاتلان امام حسین(ع) غسل داشتند، نماز میخواندند و حتی برخی از آنها روزه داشتند ولی دچار جهل مرکب بودند. چرا وقتی پیامبر(ص) کنار خانه کعبه قرآن میخواندند مشرکین کف میزدند تا دیگران آیات قرآن را نشنوند؟ ترس از شنیدن گزارهای متفات. انسان هیچگاه نمیتواند ذهنش را قفل کند و بگوید من به حقیقت رسیدم.
آقای محقق از دو نوع رویکرد نسبت به دین صحبت کردند یکی دین معطوف به قدرت، یکی دین معطوف به اخلاق. به نظر میرسد یزید، ابن زیاد و عمر سعد دنبال قدرت بودند و دین گاهی فرصتی است برای کسب قدرت. وقتی عبدالله بن عمر به یزید نامه مینویسد که چرا امام حسین(ع) را کشتی پاسخ میدهد پدرت چگونه قدرت را به دست آورد، مگر نمیدانست که علی(ع) از او برتر است؟ یعنی قدرت است که مصالح را پیش میکشد و حقیقت پای مصالح ذبح میشود ولی امام حسین(ع) به خاطر حقیقت، خودش را به کشتن داد چون مصلحت وجهه همت ایشان نبود.
نظر شما