به گزارش قدس خراسان، یک هزار و ۲۹۸ بار است که ماه به دور زمین چرخیده اما مهر و محبت میهمانی که اکنون میزبان شده، از دل مردمان سرزمین سلمان نه تنها پاک نشده بلکه عمیقتر و دیرینهتر شده و اکنون بعد از بیش از هزار سال مشهدالرضا(ع) مملو از زائران عاشقی است که خود را از دور و نزدیک به بهشت هشتم رساندهاند تا ارادت خود را به حضرت شمس الشموس، انیس النفوس، علی بن موسی الرضا(ع) نشان دهند.
امروز در شهر شهادت همه چیز رنگ و بوی دیگری دارد، حتی مسافران قطارشهری، برای اینکه خودم را به سیل عظیم زائران امام مهربانیها در میدان شهدا برسانم، سوار قطارشهری میشوم و با سیل جمعیتی عزادار و سیاهپوش راهی ایستگاه پایانی عزاخانه آل الله(ع) در ماه صفر میشوم، حال و هوای مردم امروز با همه روزهای سال متفاوت است و غم نهانی در دلشان آنان را به سکوتی سرشار غم واداشته و با همین سکوت غمبار همراه با زائران و مجاوران رضوی به میدان شهدا میرسم.
عرصه میدان شهدا پر از موکبهایی است که از گوشه گوشه ایران آمدهاند تا از زائران حضرت سلطان پذیرایی کنند، استان تهران، البرز، اصفهان، هرمزگان، مازندران و بندر امام خمینی(ره) عناوینی است که از سر در موکبهای میدان شهدا در ذهنم مانده است.
در کنار این مواکب، چایخانه قاسم بن الحسن(ع) نیز با خادمی پسران نوجوان مشهدی فعال است و پسربچههای کوچک این چایخانه نیز در حال سقایی آب به رسم اربعین با لیوان شیشهای و استیل هستند، در کنار چایخانه ایستگاه واکس کفش صلواتی نیز با خادمی نوجوانان برپاست. دختران نوجوان مانا نیز غرفهای در میدان شهدا دارند که در آن مشغول کارهای هنری و آموزش آن به زائران نوجوان هستند.
در کنار همه پذیراییهای آب و شربت و غذا اما آنچه دلها را به سمت نقطه کانونی امروز متوجه میکند، دستههای عزایی است که برای عرض ارادت به سمت حرم میروند، "شهر شهادت امروز رنگ عزا گرفته" مصرعی بود که در میدان شهدا به گوشم خورد و بعد از چهرههای ماتمزده مردم را میبینم که حکایت از حزن و ماتم امروز در شهر شهادت دارد.
همراه با سیل زائران عزادار حضرت ثامنالحجج(ع) به سمت حرم میروم، تا حکایت این دلداری دیرینه را با چشم سر ببینم، هر چند که چشم سر عاجز از رؤیت اسراری است که در نهانخانه دلهای زائران نهفته است اما اگر چشم سر خوب ببیند، اشک چشمها و دستهای بر سینه خورده از دیرینگی این انس و محبت خبر میدهد.
خیابان شیرازی مملو از دستههای عزاداری و مردم عزاداری است که از روستاها و شهرهای مختلف ایران آمدهاند، از نوای سنج و دمامزنی هیأتی از خوزستان تا تبلزنی و ترومپتنوازی گروه نوای عشق از قم که همه مارش عزا مینوازند، در کنار موکب مردم حله عراق و یزدیها در این خیابان نشان از وحدتی عمیق میان شیعیان حول محور حضرت شمس الشموس دارد.
در مسیر پاکبانان و مأموران نیروی انتظامی خدوم را میبینم که با وجود اینکه دلشان میخواهد در حال اقامه عزا باشند، اما با لباس خدمت مشغول انجام وظیفه خود هستند.از این سیل جمعیت جدا میشوم تا به سمت خیابان امام رضا(ع) بروم، در این خیابان نیز سیل عاشقان اهل بیت(ع) تمامی ندارد و همه خود را به مشهدالرضا(ع) رساندهاند تا در روز شهادت عالم آل محمد(ص) در این نقطه از بهشت باشند، مردمی که فارغ از نوع پوشش و افکار متفاوت نقطه مشترکی به نام امام مهربانیها دارند، کودک و پیر و جوان همه در این مسیر قدم گذاشتهاند تا نشان دهند هنوز بر عهد دیرینه خود در محبت و مودت به اهل بیت پیامبر خود هستند، در این میان جوانان هلال احمر نیز با ویلچری بهدست در حال خدمترسانی به پدران و مادرانی هستند که در راه ماندهاند یا دیگر توان ادامه دادن مسیر را ندارند، این همدلی و همزبانی است که حرف اول و آخر را در این مسیر میزند.
در خیابان امام رضا(ع) نیز مانند خیابان شیرازی هیأتهایی هستند که از گوشه گوشه ایران خودشان را رساندهاند، هیأتی از یکی از روستاهای استان مرکزی اما به گونهای متفاوت در حال عزاداری است، زنانی که زیر یک تابوت را به رسم زنان نوقان گرفتهاند و در حال رفتن به سمت حرم مطهر رضوی هستند، این تشییع نمادین امام رضا علیه السلام در نزدیک به ۱۳۰۰ سال پیش است، اعداد اینجا رنگ میبازند چرا که این محبت به خاندان پیامبر(ص) است که هیچ وقت کهنه نمیشود و عیارش مانند طلا از سکه نمیافتد.
زبان مشترک مردم امروز اشک است و بغضهایی که با شنیدن یا رضا جان بر گلوهای مردم زائری که عزادار امامشان هستند مینشیند، بغضی است که با یادآوری مظلومیت امام رضا(ع) در غربتی که به ایشان توسط مأمون ملعون تحمیل شد به اشک تبدیل میشود و بر گونههای زائرانش سرازیر میشود.
به میدان بیت المقدس میرسم، میدانی که میزبان علمها و کتلهای هیأتهای مذهبی از گوشه و کنار سرزمین سلمان است.در ادامه به سمت خیابان نواب صفوی میروم آنجا نیز سیل جمعیت زائران جاری است، حالا دیگر نزدیک ظهر است و موکبهای اطراف حرم در حال پخش غذاهای نذری به زائران هستند، امروز هیچ زائری تشنه و گرسنه از حرم به خانه باز نمیگردد و این خوان پربرکت سلطان کرم است که امروز با دست شیعیان آن حضرت برای زائران پهن شده است.
بعد از خیابان نواب صفوی به سمت رهباغ رضوان میروم،جایی که موکبهای زیادی از گوشه گوشه ایران دور هم جمع شدهاند، موکبی از نکاء مازندران در بلندگو میگوید که پس از ۲۰ روز خدمترسانی به زائران اربعین حسینی به مشهدالرضا(ع) آمدهاند تا خادمی کند برای زائران رضوی، بیشتر این موکبهایی که گرداگرد حریم رضوی جمع شدهاند، کربلایی هستند چه اهالی بصره چه کبودرآهنگ و کاشان و خستگی را در نکرده لباس خدمت به امام مهربانیها را پوشیدهاند.
دو ساعتی میشود که از اذان ظهر گذشته که به خیابان طبرسی میرسم، خیابانی که هنوز مملو از جمعیت عزاداری است به پابوسی امام مهربانیها میرسند، دستههای عزاداری کمتر شدهاند اما ذرهای از حجم حضور زائر و مجاور در این مسیر کم نشده است.امسال مراسم عزاداری برای حضرت رضا(ع) با همه سالها متفاوت است، چرا که شیعیان عراق و هند نیز در این عزاداری بزرگ مردمی شرکت کردهاند و به سهم خود سفرهای با کرامت برای زائران رضوی پهن کردند.
دو ماه عزاداری برای حضرات آل الله(ع) به نقطه پایانی خود رسید و همه رسیدند به مشهد، شهر شهادت امروز عزادار صاحبخانهای بود که رسم مهماننوازی را بهخوبی ادا میکند و این مهربانی و انس است که پای دلتنگی را از همین لحظه به دل زائرانش باز میکند.
نظر شما