تحولات منطقه

۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
کد خبر: ۱۰۲۰۴۵۴

بانوی برگزیده جایزه جهانی شهید صدر را بیشتر بشناسیم

از برکت نظام اسلامی بستر مناسبی برای پیشرفت علمی زنان فراهم آمده است

سرکار خانم طیبه دهقانپور، فارغ التحصیل مقطع دکتری دانشگاه باقرالعلوم(ع) موفق به کسب جایزه جهانی شهید صدر شد.

بانوی برگزیده جایزه جهانی شهید صدر را بیشتر بشناسیم
زمان مطالعه: ۸ دقیقه
یکی از اهداف جایزه جهانی شهید صدر تولید علم با پیوست بین‌المللی و یا حل مسئله بین‌المللی بوده است. حضور دکتر طیبه دهقانپور دانش آموختگان دانشگاه باقرالعلوم(ع) در میان برگزیدگان این جایزه، مایه مباهات بوده و به این بهانه با گفت و گو با ایشان نشسته ایم که مشروح آن را در ذیل می خوانیم؛

خودتان را معرفی کنید و بفرمایید در جایزه جهانی شهید صدر حائز چه مقامی شدید و عنوان نظریه شما چه بود و در چه رشته دانشی شرکت کردید؟

طیبه دهقانپور استادیار دانشگاه علامه طباطبایی هستم که مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری خود را در دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام به اتمام رسانده‌ام. طرحی که در جایزه جهانی شهید صدر ارائه شد با عنوان «صورت‌بندی بومی نظریه سرمایه فرهنگی نئومارکسیستی بوردیویی بر اساس رئالیسم فلسفی علامه طباطبایی»؛ حائز رتبه «شایسته تقدیر» شناخته شد. این طرح در حوزه میان رشتگی(فلسفه- فرهنگ- علوم اجتماعی) است.

هدف شما از تبیین چنین نظریه ای ناظر به کدام پدیده بوده است؟

در دیدگاه بوردیو سرمایه فرهنگی هر شخص منوط به عادت واره برتر فرهنگی جامعه ای است که در آن زیست می کند و در صورتی که از طبقات فرادست باشد می تواند سلیقه های خود را به دیگران تحمیل نماید و سرمایه فرهنگی آن جامعه فرادست را معین می کند. بر خلاف آنچه که مارکس جایگاه اجتماعی فرد را بر اساس ارتباط فرد با تولید و ابزار تولید تعریف می نماید، بوردیو آن را بر اساس سرمایه فرهنگی تبیین می نماید.

مچنین عادتواره از منظر ایشان متاثر از میدان های رقابتی است که به مثابه میدان بازی و عرصه نبرد عوامل اجتماعی است که هریک از عوامل اجتماعی در تلاش برای ارتقاء جایگاه خود داشته، برنامه ریزی و تلاش می کنند. بوردیو معترف است که علی رغم تلاش انسان و نقش عادتواره در تعیین جهت گیری انسان و ارتباط میان عادتواره و میدان، گاهی تغییرات عظیم و ناگهانی در میدان نوعی گسست بین عادت واره و میدان ایجاد می کند که به قول وی ناسازی را موجب می شود و میان عادت واره موجود و ساختارهای نوین میدان شکاف حاصل می شود.

فلسفه و علوم انسانی غرب، اگر در فضای مبناگروی و پذیرش برهان برای رسیدن به علوم یقینی نباشد، علومی در اختیار انسان قرار می‌دهند که با علوم جدلی، خطابی و شعری سازگارند و از حوزه علوم برهان خارج هستند. در حالی که علم از نظر علامه طباطبایی باید یقینی و بر پایه یقینیات باشد.

از نظر علامه طباطبایی، علوم انسانی و عملی هنگامی می‌توانند مفید و تکامل بخش و در حیات اخروی انسان سودمند باشند، که برهانی و یقینی باشند. در غیر این صورت این علوم تنها در دنیای مادی به کار خواهند آمد و منفعت و سود مادی انسان را در سطح زندگی حیوانی تأمین می‌کنند. اکثر علوم انسانی چون فاقد این مشخصه هستند، علم حقیقی نیستند و با شأن انسانی انسان سازگاری ندارند و صرفا در دنیای مادی دارای کارآمدی ظاهری و کوتاه مدت اند و نیازهای حقیقی روح انسان را برآورده نمی‌کنند.

برای ایجاد علوم انسانی یقینی و متناسب با حقیقت انسان، باید از دین بهره جست و با برهانی کردن آموزه‌های دین در صدد تولید علوم انسانی اسلامی برآمد. نظیر همان کاری که در فلسفه اسلامی درباره عقاید اسلامی انجام شد. فیلسوفان اسلامی با بهره گیری از آموزه‌های دینی، به برهانی کردن آنها پرداختند و علمی حقیقی و برهانی در عقاید را بنیان نهادند. این سخن به آن معنا نیست که تمام آموزه‌های فلسفه‌ و علوم انسانی غربی، غیر مطابق با واقع و نادرست هستند، بلکه ممکن است در میان این علوم مشهوری، خطابی و شعری، گزاره‌های درست و حقیقی وجود داشته باشند، ولی چون این گزاره‌ها برهانی نیستند و در ساختار قیاسهای برهانی و یقینی و مبتنی بر بدیهیات شکل نگرفته‌اند، مطابقت با واقع در آنها اثبات نشده است و نمی‌توان بر آنها به عنوان علمی یقینی و واقعی تکیه کرد. از این روی، این گزاره‌های درست در کنار گزاره‌های غیر یقینی قرار می‌گیرند تا زمانی که مستدل و مطابقتشان با واقع روشن شود.

فلسفه و علوم انسانی برهانی، نیازهای واقعی و متناسب با روح انسانی را کشف می‌کند و آنها را در اختیار انسان قرار می‌دهد تا بر اساس آنها، افعال فردی و اجتماعی خود را انجام دهد و به تکامل و پیشرفت واقعی روحی در این دنیا و دنیای دیگر دست یابد. در حالی که علوم غیر برهانی بر پایه وهمیات، تخیلات و نیازهای حیوانی غریزی انسان شکل می‌گیرند و موجب تکامل وهمی، تخیلی و حیوانی انسان هستند. نهایت کاربرد این علوم، تکامل حیوانی انسان در دنیاست که البته آنهم چون بر پایه هوی و هوس و تخیلات و موهومات است به صورت کامل و واقعی برآورد نخواهد شد و انسان را در حسرت و حیرتی دائمی در دنیا نگاه می‌دارد.  

بر پایه مبانی فلسفی علامه طباطبایی به ویژه بر پایه نظریه اعتباریات، نیازهای اجتماعی و فرهنگی به نحو خاص و همه نیازهای دیگر به نحو عام اقتضا می کند تا بر پایه این خواسته ها همراه با زیست بوم آن در عرصه های مختلف فکری، اعتقادی و امور فطری جهت رفع حوائج خویش متناسب با امور حقیقی، مفاهیمی را جعل نماید تا در سایه این مفاهیم برساخته شده توسط انسان که منشا حقیقی دارند و برای حکایت از شیء دیگر شکل می گیرند، در زندگی انسان وارد شوند. شکل دهنده این مفاهیم و گزاره های مربوط به آنها گاه عقل عملی و قوای ادراکی تحت فرمان عقل عملی یعنی قوه واهمه و متخیله است، آنگونه که می توان در گزاره های غیریقینی همچون مشهورات در جدل و مقبولات در خطابه و مخیلات در شعر اینگونه یافت. فارغ از تحقیق راجع به ماهیت اعتباریات و نوع آن، بدیهی است که عقل عملی مفاهیم اعتباری اجتماعی را برای رفع نیازهای اجتماعی انسان در زندگی اعتبار می کند و برای آن آثار و نتایجی را در نظر می گیرد.

ضروری است که نوع نیازهای اجتماعی انسان خود متکی بر پیش زمینه های فراوانی است که بدون در نظرگرفتن آن پیش زمینه های فکری، عقیدتی، فطری، تربیتی و جغرافیایی نمی توان برای آن اموری را اعتبار نمود. عدم توجه به انسان و ابعاد مختلف او، سرمایه های معرفتی و وجودی انسان و جایگاهش در نظام آفرینش و هدف غایی او، می تواند علوم و امور اعتباری که برای رفع حوائج انسان وضع شده را با چالش سنگینی مواجه نماید. چه بسا افراد دیگر با نگرش وسیع تر آنچه را که بوردیو و مارکس سلف ایشان، آنها را برای سرمایه اعتبار کردند، سرمایه های میانی و حداقلی قلمداد نمایند و آن را برتابند و بر این اساس نظریه بوردیو از روایی و پذیرش عام به عنوان نظریه نتواند نقش ایفا نماید.

بر اساس دیدگاه فلسفی علامه در اعتباریات، ساخت این مفاهیم جهت پیشبرد اهداف عام و جهان شمول بشری است و نظریات مطرح شده از جانب اندیشمندانی همچون بوردیو نیز می خواهد نظریه ای فراگیر و جهانی تلقی شود، در حالیکه در صورت عدم توجه جامع به فرهنگ و سرمایه و سرمایه فرهنگی که بر اساس اعتباریات علامه باید جهت رفع حوائج انسان وضع شود، به نحوی ابتر خواهد بود چرا که اعتبار بر اساس نوعی تشبیه و مناسبت میان مفاهیم حقیقی و اشیایی که برای آنها اعتبار می شوند در راستای هدفی خاص رخ می دهد، در حالیکه در صورت عدم جامع نگری نسبت به انسان و غایت و مآل او نمی توان اعتبار متناسبی را میان امر حقیقی(که در اختیار ما نیست، بلکه به هستی شناسی و انسان شناسی مرتبط است) و امر اعتباری لحاظ کرد و سرمایه فرهنگی جهت رشد و اعتلای فرهنگ بشری و تعالی اجتماعی نمی تواند آن گونه که بایسته است، رخ نماید.

کاربرد اصلی اعتباریات برانگیختن شوق و اراده انسان برای انجام کار بایسته و غایتمند است و بدون آنها یا فعل ارادی شکل نمی گیرد و یا فعل بایسته انجام نمی شود و سرمایه فرهنگی بوردیو در صورت فقدان غایت نهایی و با فقدان نگرش به غایت الهی انسان نمی تواند به نحو شایسته در عرصه نظر و عمل کارکرد ویژه داشته باشد. صد البته با در نظر گرفتن منشا مفاهیم اعتباری همچون فرهنگ و سرمایه فرهنگی که خود از امور اعتباری است، می توان به مدد بحث آمد، چرا که غرایز و احساسات بشری که خیال و وهم می تواند آن را بپروراند و همراه با طلب و شوق و اعتبار مفاهیم انگیزشی و انشایی و اراده تحقق یافته در جان انسان، به فعل منجر شود. در صورتی که مفاهیمی چون میدان و عادت واره و در نهایت سرمایه فرهنگی که همگی برای انسان لحاظ می شود در بستر بایسته اش تحقق نیابد این امور اعتباری فاقد روایی و بایسته خود خواهند بود.

با نگرش فلسفی علامه که جهان به نحو فراخ از فرش تا عرش و از آنجا تا ساحت ربوبی است و انسان نیز به مثابه عصاره هستی است و جامعیت اسماء و صفات الهی را داراست؛ سرمایه و سرمایه فرهنگی و عادت و عادت واره و میدان گستره خاص خود را می طلبد و همان گونه که اصلاح نگرش مارکسیستی و گذر از (معنای رایج) سرمایه در نگاه آنان، بوردیو را به اصلاح آن واداشت، مطلوب است که با نگرش رئالیستی علامه طباطبایی و بر اساس اصول فلسفه و روش رئالیستی ایشان نقد و اصلاح سرمایه فرهنگی صورت پذیرد که نوشتار حاضر شاهدی بر این مدعی است.


نظر شما در خصوص برگزاری چنین برنامه هایی همچون جایزه جهانی شهید صدر چیست؟

همانطور که وجه تسمیه این جایزه جهانی؛ تعظیم و بزرگداشت فقیه وارسته، مجاهد نستوه، نظریه پرداز نخبه و چهره وجیه بین المللی علامه شهید «محمدباقر صدر» است؛ فرصت مناسبی جهت ارائه نظریات و ابتکارات نوین از سوی صاحبان خرد و اندیشه است که در راستای رشد و گسترش علوم انسانی اسلامی مجاهده علمی خویش را در عرصه تولید نظریه به میدان بیاورند.

چنین برنامه هایی چه کمکی در ارتقاء دانش و اندیشه های علوم انسانی و اسلامی خواهد داشت؟

آمارها حاکی از این است که سهم تولید علوم انسانی در کشور کمتر از دو درصد است. جایزه جهانی شهید صدر تلاش دارد با توسعه مرزهای علوم اسلامی به سمت قلمروهای جدید همراه با حفظ غنای تاریخی  اش، این سهم را در تولید قدرت علمی کشور افزایش دهد.

زنان چگونه می‌توانند در چنین برنامه هایی ظرفیت های دانشی و علمی خود بروز دهند و به این ارتقاء دانش انسانی اسلامی کمک کنند؟

تحصیل علم و کسب دانش از احکامی است که زن و مرد در آن مشترک می باشند و هرگز دین اسلام جنسیت را سد راه دانش اندوزی نمی داند. علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان، پس از نقل سرگذشت تاسف بار زن درطول تاریخ می گوید: زن در تمام احکام عبادی و حقوق اجتماعی با مرد شریک است و در هر امری که مرداستقلال دارد،  زن هم مستقل است، مگر در مواردی که با مقتضای طبیعتش مخالف باشد. امروز از برکت انقلاب و نظام اسلامی بستر مناسبی برای رشد و پیشرفت علمی زنان چه درزمینه علوم اسلامی و علوم دیگر فراهم آمده است. جایزه جهانی شهید صدر فرصت نقش آفرینی علمی نویی برای زنان نیز می باشد؛ زنانی که به خودباوری واقعی دست یافته اند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha