روزنامه اعتماد طی یادداشتی نوشت: در گذشته، آموزش و پرورش کلید موفقیت و پیشرفت اجتماعی تلقی میشد، اما امروزه با افزایش نرخ بیکاری فارغالتحصیلان و ناکارآمدی نظام آموزشی، این باور تضعیف شده است. تمرکز بر آموزشهای تئوری، عدم تطابق با نیازهای بازار کار و رقابت ناسالم، از جمله انتقادات اصلی به نظامهای آموزشی مدرن است که انگیزه تحصیل را کاهش داده و به افسونزدایی از آموزش منجر شده است.
ارزشهایی مانند ثروت و شهرت بیش از دانش مورد توجه قرار گرفته و فناوریهای جدید نیز نقش سنتی معلمان را کمرنگ کردهاند. ضعف مدیریت، انحصار در تولید محتوای آموزشی و سیطره ایدئولوژیک بر نظام آموزشی، منجر به کاهش کیفیت آموزش و فاصله گرفتن نسل جدید از ارزشهای سنتی شده است. تغییرات اجتماعی مانند افزایش طلاق، کاهش ازدواج و روابط اجتماعی مبتنی بر فضای مجازی، موجب شدهاند نسل جدید کمتر به تعهد و همبستگی اجتماعی پایبند باشد و بیشتر به موفقیت فردی بیندیشد.
اگر نظام آموزشی اصلاح نشود، دچار انحطاط علمی خواهد شد. نسل جدید آگاهی بیشتری نسبت به مشکلات اجتماعی دارد و ارزشهای سنتی را که ناعادلانه میبیند، رد میکند. بنابراین، برای عبور از این بحران، متولیان آموزش باید برنامههای درسی را با بلوغ فکری دانشآموزان هماهنگ کنند و سه رویکرد اساسی را در آموزش به کار گیرند:
مهارتمحور کردن آموزش برای افزایش تواناییهای کاربردی، تأکید بر گفتوگو، تضارب آرا و مشارکت در آموزش، اصلاح ساختار متمرکز و افزایش آزادی فکری دانشآموزان. با اجرای این رویکردها، میتوان نسلی آزاداندیش، مشارکتجو و آگاه تربیت کرد، نظام آموزشی را از ساختار بسته و ناکارآمد خارج ساخت و آموزش را به نیازهای واقعی جامعه نزدیکتر کرد.



نظر شما