«ارتش اسرائیل، ارتش ما براندازان است؛ از اسرائیل می‌خواهیم با بمب اتم همه‌ جای ایران را شخم بزند!»

برای آن‌هایی که نه خاک وطن برایشان ارزش دارد و نه جان هموطن/وطن‌فروشی کیلویی چند؟
زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه

این‌ها را امیرعباس فخرآور، از سوژه‌های اپوزیسیون که به لاف‌زنی معروف است فروردین سال گذشته گفته بود.

این روزها هم یکی دیگر گفته است: «همان‌طور که اپوزیسیون عراق از آمریکایی‌ها خواستند که به عراق حمله کنند ما هم باید از اسرائیل و آمریکا بخواهیم به ایران حمله کنند؛ امیدوارم رضا پهلوی بتواند خلأ قدرت را پر کند!».

وطن‌فروشی روایت تازه نیست. وطن‌فروش‌ها به بهای پول یا طمع تکیه زدن بر اریکه قدرت بر خاک سرزمینشان چوب حراج می‌زنند. برای آن‌ها نه خاک وطن ارزش دارد و نه جان هموطن.

می‌گویند ابن‌اثیر در الکامل فی التاریخ نوشته است: چنگیز نتوانست بخارا را تسخیر کند، نامه‌ای نوشت که هرکس با ما باشد در امان است! اهل بخارا دو گروه شدند، یک گروه مقاومت کردند و گروه دیگر با او همراه شدند. چنگیز به آنان نوشت: با همشهریان مخالف بجنگید و در عوض، حاکمیت شهر و غنایم از آن شما باشد.

آنان پذیرفتند و آتش جنگ شعله‌ور شد و در نهایت گروه مزدوران چنگیز پیروز شدند. اما شکست بزرگ آن بود که او دستور داد گروه پیروز، خلع سلاح و سربریده شوند! چنگیز گفت: اگر اینان وفا می‌داشتند، به خاطر ما بیگانگان به برادرانشان خیانت نمی‌کردند.

استقلال، وحدت و قانون‌گرایی ستون‌های بقای کشورند

قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه هر حاکمیت، حزب، جمعیت‌، نژاد سیاسی و فرد مملکت باید متعهد به استقلال ملی، وحدت ملی، منافع ملی و اقتدار ملی باشد، به خبرنگار ما می‌گوید: مرحله دوم این است که همین طیف جامعه باید قانون‌گرا، قانون‌پذیر و مجری قانون باشد. این دو مشخصه در رأس حاکمیت یا حرکت‌های استقلال‌طلبانه مطرح می‌شود. به تعبیر دیگر، دو مشخصه موجب انحطاط و اضمحلال یک مملکت می‌شود. نخست، حاکمیت استبدادی و تقید نداشتن به قانون و منافع ملی؛ دوم، حاکمیت استعماری و وابستگی به بیگانه.

برای آن‌هایی که نه خاک وطن برایشان ارزش دارد و نه جان هموطن/وطن‌فروشی سیری چند؟
قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر

او با تأکید براینکه متأسفانه مملکت ما پس از انقلاب مشروطه که خود این انقلاب با هدف استقلال، اقتدار، وحدت، پیشرفت، رهایی از استعمار و قانون‌گرایی صورت گرفته بود، با سلطه حاکمیت جریان وابسته به غرب، به‌ویژه انگلیس و جریان فراماسونری، در مسیر وابستگی قرار گرفت، اظهار می‌کند: در دوره پهلوی تا سال ۱۳۵۷ نیز شاه به بیگانه وابسته بود. رضا شاه توسط انگلیسی‌ها بر سر کار آمد و محمدرضا شاه نیز در سال ۱۳۳۲ توسط آمریکایی‌ها به قدرت رسید. نخستین مشکل کشور پس از انقلاب مشروطه، وابستگی کامل حاکمیت بود. در مرحله بعد، رجال سیاسی همچون سید ضیاءالدین طباطبایی، محمدعلی فروغی، ابراهیم حکیمی و ولی‌الله نصر، از جمله چهره‌هایی بودند که به جریان‌های وابسته به سیاست انگلستان تعلق داشتند. به همین دلیل، در جریان جنگ جهانی دوم، ارتش تنها به مدت یک ربع ساعت مقاومت کرد و نخست‌وزیر وقت، محمدعلی فروغی، کشور را به مدت چهار سال در اختیار نیروهای اشغالگر آمریکایی، انگلیسی و شوروی قرار داد.

او ادامه می‌دهد: شخصیت‌هایی مانند آیت‌الله مدرس که مقاومت کرد و به شهادت رسید، میرزاده عشقی که ترور شد و محمد فرخی یزدی که در زندان دهانش را دوختند، در مقابل استعمار ایستادگی کردند. با این حال، کشور به جولانگاه عوامل استعمار تبدیل شد و افرادی همچون اردشیر ریپورتر، هنری لایارد، ارنست پرون و دیگر عناصر بیگانه در عرصه سیاسی کشور نقش‌آفرین شدند. در نتیجه، انگلیس جاسوس‌های خود را در ساختار حاکمیت مستقر کرد. در دوره محمدرضا پهلوی نیز آمریکایی‌ها او را روی کار آوردند. در همین دوران، جنایاتی همچون کشتار مردم، تصویب لایحه کاپیتولاسیون و مسائل مشابه، در دهه‌های ۳۰ و ۵۰ رخ داد.

وطن‌فروشی؛ خطر اصلی ۱۰۰ سال گذشته

این پژوهشگر تاریخ درخصوص خطر اصلی کشور در ۱۰۰سال گذشته که عمدتاً مسئله وطن‌فروشی بوده است می‌گوید: دلایل این اقدام به چند عامل اساسی بازمی‌گردد؛

نخست، نداشتن اعتقاد به اسلام، دین، اقتدار و استقلال مملکت؛ به‌گونه‌ای که افراد وابسته یا مزدور بودند یا مدافع منافع غرب به شمار می‌رفتند. دوم، روحیه غرب‌گرایی، غرب‌زدگی، غرب‌شیفتگی و انفعال در برابر قدرت غرب که در میان بخشی از نخبگان سیاسی رایج بود.

سوم، ورود برخی افراد به تشکیلات جاسوسی نظیر فراماسونری، بهاییت، صهیونیسم، باشگاه لاینز، باشگاه روتاری و دیگر تشکل‌ها و احزاب وابسته به بیگانه، مانند حزب توده، حزب ملیون، حزب مردم و امثال آن. چهارم، نداشتن استقلال شخصیت؛ به‌طوری‌که رجال سیاسی کشور در برابر سه قدرت استعماری اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا و انگلستان، همواره احساس عجز و حقارت می‌کردند.

پنجم، منفعت‌گرایی، ریاست‌طلبی، قدرت‌طلبی و ثروت‌خواهی، به‌ویژه در بستر سلطه استعمار انگلیس و آمریکا بر کشور. ششم، نبود باور به امکان حرکت مستقل از شرق و غرب؛ در حالی‌که جمهوری اسلامی با نفی هر دو قطب قدرت جهانی، استقلال و آزادی خود را اثبات کرد. هفتم، نمونه‌هایی از وابستگی؛ مثل سید ضیاءالدین طباطبایی که وابسته به سیاست انگلیس بود و می‌گفت: «هرکس با انگلیسی‌ها مبارزه کند، نابود و هر کس همکاری کند، بدنام خواهد شد؛ من بدنامی را انتخاب کردم». او نمونه‌ای از وابستگی به انگلستان بود. از سوی دیگر، نمونه وابستگی به کمونیسم را می‌توان در حزب توده مشاهده کرد که می‌گفت: «ما جزو خانواده بزرگ سوسیالیسم هستیم و شوروی برادر بزرگ ماست». به همین دلیل، این حزب چه در دهه ۲۰ و چه پس از انقلاب اسلامی، برای سازمان جاسوسی «کاگ‌ب» فعالیت می‌کرد. هشتم، برخی به دلیل نداشتن درک و فهم صحیح از استعمار، باور داشتند در ایالات متحده دو جریان وجود دارد: جمهوری‌خواهان که جنگ‌طلب هستند و دموکرات‌ها که مدافع دموکراسی‌اند؛ بنابراین سرنوشت کشور را وابسته به چرخه قدرت در آمریکا می‌دانستند و بر اساس آن، سیاست صبر و انتظار را اتخاذ می‌کردند و نهم، تحصیلات رجال سیاسی در غرب، آموزش‌ها و تربیت غربی که موجب خودشیفتگی، شیفتگی و گرایش شدید آن‌ها به فرهنگ و سیاست‌های غرب شده بود.

اتحاد رسانه‌ها در برابر استعمار امروز

تبریزی معتقد است: حرکت امروز رژیم صهیونیستی با هدف جمع‌آوری اطلاعات از مراکز نظامی و اقتصادی کشور انجام شده است. جاسوس‌های گذشته و حال نیز برای شناسایی منازل دانشمندان، سرداران و اندیشمندان ما فعال هستند. سیستم‌های نظامی، انتظامی، فضایی و امنیتی کشور باید دارای وحدت رویه و هماهنگی کامل باشند، به‌ویژه در حوزه دستگاه دیپلماسی و در موضع‌گیری برای افشای تحریکات و اقدامات آمریکا و اروپا علیه منطقه.

به گفته وی، در جنگ جهانی اول، اگرچه ارتش نوینی نداشتیم، اما ملت با تمام توان وارد مبارزه شد و با تکیه بر دین و اعتقادات خود، مقاومت را آغاز کرد. در جنوب، نهضت رئیسعلی دلواری و نهضت سید عبدالحسین لاری، در آذربایجان نهضت شیخ محمد خیابانی، در گیلان نهضت جنگل و در تهران نهضت سید حسن مدرس شکل گرفتند. ملت ایران در برابر تجاوزات انگلستان، روسیه تزاری و آمریکا، ایستادگی کرد. بر همین اساس، در مناطق مرزی، جریان‌های اسلامی و نیروهای بسیج مردمی باید فعال باقی بمانند. از طرفی در جنگ جهانی اول، مطبوعات و رجال سیاسی و فرهنگی کشور در توجیه مردم و شناساندن استعمار و حرکت‌های استعماری چندان موفق نبودند. اما در دوران دفاع مقدس، این ویژگی به‌خوبی وجود داشت.

او با بیان اینکه امروز نیز رسانه‌های تصویری، مکتوب و فضای مجازی باید یک جبهه متحد علیه استعمار غرب، به‌ویژه آمریکا و صهیونیسم بین‌المللی تشکیل دهند، خاطرنشان می‌کند: در دوره دفاع مقدس، مردم ایران دستاوردها و تجربه‌های بزرگی داشتند. سیستم‌های اطلاعاتی آن زمان شامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته‌های انقلاب اسلامی، دادستانی انقلاب، ارتش و برخی مراکز اطلاعاتی دیگر فعال بودند و در خنثی کردن حرکت نفوذی‌ها موفق عمل کردند. مسئله نفوذی‌ها اهمیت زیادی داشت؛ در ارتش و سپاه، نفوذی‌هایی از حزب توده و سازمان منافقین وجود داشتند که با تلاش و کوشش از میان رفتند. در دوران دفاع مقدس، جنگ در رأس مسائل کشور قرار داشت و دولت، ملت، روحانیت، نمازهای جمعه، حوزه‌های علمیه، مطبوعات، مدارس و انجمن‌های اسلامی دانشجویان همه در بسیج مردم نقش داشتند. مسئله بسیج اهمیت ویژه‌ای داشت و امروز هم بسیج باید در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی و شاید نظامی به‌ویژه در زمینه‌های اطلاعاتی و ضدجاسوسی فعال باشد.

دولت نباید در برابر جنگ، منفعل باشد

او با اعتقاد به اینکه رسانه‌های صدا و سیما باید تحلیل‌های سیاسی ارائه دهند، می‌گوید: مانند دوران دفاع مقدس که شخصیت‌های سیاسی و روحانی مرتباً مصاحبه کرده و مسائل را برای جامعه تحلیل و اطلاعات را به جامعه منتقل می‌کردند. دولت نیز علاوه بر انجام کارهای اجرایی نباید منفعل باشد یا سیستم اداری از مسائل دور بایستد؛ بلکه باید همزمان با مدیریت بحران و جنگ، در راستای تولید و جلوگیری از تورم حرکت کند. همان‌طور که در دوران دفاع مقدس این‌گونه عمل شده و هم مرحله جنگ و هم مرحله دفاع، با مدیریت نیازهای مردم برآورده می‌شد و مردم توجیه می‌شدند. کنترل تورم و قیمت‌ها نیز در دوران جنگ توسط دولت نظارت می‌شد. در آن زمان، قوه قضائیه، قوه مقننه و قوه مجریه در تهیه لوایح و رسیدگی به مسائل با هم متحد و منظم عمل می‌کردند.

تبریزی اظهار می‌کند: پس از انقلاب، در کشورهای غربی مانند انگلستان، آمریکا، فرانسه و آلمان، مراکز ایران‌شناسی، اسلام‌شناسی و حتی شیعه‌شناسی فعال شدند و ایرانی‌های پناهنده به غرب از همان زمان‌ها در این مراکز فعالیت می‌کنند. من در سال‌های ۸۰ گزارشی تحلیلی تهیه کردم که نشان می‌دهد بیش از ۷۰ مرکز تحقیقات ایران‌شناسی در آمریکا وجود داشته است. هرچند در آن زمان فضای مجازی وجود نداشت، اما اکنون فضای مجازی امکان انتقال پیام‌های آن‌ها را فراهم کرده است. همچنین براساس اسناد لانه جاسوسی، در سال‌های ۵۸ تا تسخیر لانه، اعضای سازمان سیا و کارمندان سفارت با روزنامه‌نگاران مرتبط بودند. در جنگ ایران و عراق نیز نمونه‌هایی داخلی وجود داشت؛ در آن زمان گروه‌هایی مانند عوامل انگلیس، سازمان منافقین که تحت اختیار صدام بودند، حزب دموکرات کردستان و دیگر گروه‌ها به‌طور علنی با جنگ مخالفت می‌کردند.

او با بیان اینکه امروز امکانات اطلاعاتی منظم برای رژیم صهیونیستی وجود ندارد، اما برخی کشورهای منطقه اطلاعات را در اختیار دشمن قرار می‌دهند، تأکید می‌کند: امروز فقط رژیم صهیونیستی با ما نمی‌جنگد، بلکه آمریکا در این نقش قرار دارد. آمریکا در یک سال و نیم اخیر به‌طور مرتب تهدید و تحکم و به‌خصوص تهدید به حمله کرده است. توان فعلی ما در ایران شامل قدرت اسلام و دین است و مردم به خاطر اسلام از نظام حفاظت می‌کنند، همان‌گونه که در دفاع مقدس این کار را انجام دادند. همچنین نقش رهبر معظم انقلاب در حفظ نظام در برابر دشمن، مانند ایستادگی امام در آن زمان، اهمیت دارد. از طرفی قدرت مردم نیز بسیار حائز اهمیت است.

دلایل وطن‌فروشی

ابراهیم فیاض، مردم‌شناس با اشاره به روحیه غرب‌گرایی برخی افراد، به خبرنگار ما می‌گوید: کسانی که گرایش به غرب دارند و محور فکری و سیاسی خود را براساس غرب تنظیم کرده‌اند، خدمت به منافع غرب را وظیفه خود تلقی می‌کنند. به‌همین دلیل، اگر از آن‌ها خواسته شود جاسوسی کرده یا اطلاعات منتقل کنند، این کار را طبیعی می‌دانند. موضوع فقط مسائل مالی یا گرفتن پول نیست؛ این افراد اساساً غرب را پذیرفته‌اند و باور دارند باید در خدمت آن باشند. همین باور سبب شکل‌گیری ساختارهایی می‌شود که به نفع منافع غرب عمل می‌کنند، حتی اگر ظاهراً در قالب‌های دیگری فعالیت کنند.

برای آن‌هایی که نه خاک وطن برایشان ارزش دارد و نه جان هموطن/وطن‌فروشی سیری چند؟
ابراهیم فیاض، مردم‌شناس

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با تأکید براینکه وطن‌فروشی را می‌توان از منظر جامعه‌شناسی نه فقط یک فعل فردی بلکه نتیجه مجموعه‌ای از عوامل ساختاری، فرهنگی و روانی دانست که در بستر اجتماعی شکل می‌گیرد، بیان می‌کند: یکی از دلایل ریشه‌ای وطن‌فروشی، ضعف یا نبود هویت ملی قوی است. وقتی افراد احساس تعلق به کشور و جامعه خود نداشته باشند، یا این هویت در معرض تهاجم فرهنگی و ایدئولوژیک باشد، زمینه برای پذیرش ارزش‌ها و منافع بیگانگان فراهم می‌شود. از نظر جامعه‌شناسی، نخبگان سیاسی و فرهنگی که متأثر از تفکر غرب‌گرایانه و مدرن‌زدگی هستند، ممکن است به دلیل ضعف در باورهای بومی و ملی، به طور ناخواسته یا عامدانه در خدمت منافع بیگانگان قرار گیرند. وطن‌فروشی علاوه بر مؤلفه‌های فرهنگی، ناشی از ساختارهای قدرت و منافع فردی نیز است. زمانی که سیستم حکمرانی دچار فساد، منفعت‌طلبی و رانت‌خواری باشد، افراد برای حفظ یا ارتقای جایگاه خود، حاضرند منافع ملی را فدا کنند. همچنین از منظر جامعه‌شناسی، وقتی نهادهای مدنی، فرهنگی و سیاسی ضعیف باشند، امکان کنترل و مقابله با نفوذ بیگانگان کاهش می‌یابد.

وطن‌دوستی پایدار است

او در پاسخ به این پرسش که با توجه به اتفاقات اخیر، آیا جامعه ایران از درون دچار شکاف در تعریف «وطن» شده است، اظهار می‌کند: خیر، مسئله وطن‌دوستی در ایران برخلاف برخی تحلیل‌های ساده‌انگارانه، بسیار عمیق و ریشه‌دار است. مردم ایران به کشور و سرزمین خود عشق و تعلق‌خاطر شدیدی دارند و این حس وطن‌دوستی بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی آنان محسوب می‌شود. بنابراین نمی‌توان وطن‌فروشی را به عنوان یک واقعیت گسترده در میان ایرانیان تلقی کرد. آنچه دشمنان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در پی آن هستند، نه تنها آسیب زدن به ایران به عنوان یک کشور مستقل، بلکه ایجاد تجزیه، فروپاشی و تضعیف همبستگی‌های قومی، ملی و مذهبی در داخل کشور است. این هدف فراتر از مرزهای ایران است و به امنیت کل منطقه خاورمیانه و کشورهای پیرامونی مانند افغانستان، عراق، پاکستان و حتی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ارتباط مستقیم دارد.

او معتقد است: ایران نه تنها درون مرزهای خود، بلکه در ساختار امنیتی و سیاسی منطقه، نقشی محوری و راهبردی دارد. ثبات جغرافیایی و سیاسی منطقه به نوعی وابسته به ثبات ایران است؛ یعنی فروپاشی ایران می‌تواند منجر به فروپاشی کل منطقه شود. این موضوع به‌وضوح در شرایط بحرانی کشورهای همسایه مانند عراق و افغانستان دیده می‌شود. از سوی دیگر، حضور و نفوذ ایران در تحولات منطقه به‌ویژه در مقابله با پروژه‌های تجزیه‌طلبانه مانند تقسیم پاکستان یا تضعیف افغانستان با قومیت‌های متعدد، نقشی کلیدی دارد. طالبان و دیگر گروه‌های منطقه‌ای در حال شکل دادن به ساختارهای حکومتی متمرکز هستند که این روند تا حد زیادی مدیون حمایت و تأثیر ایران است.

چو ایران نباشد تن من مباد

وی نیز درخصوص اینکه آذربایجان و به‌ویژه شهر تبریز از لحاظ فرهنگی، علمی و تاریخی بخشی جدایی‌ناپذیر و قلب تپنده هویت ایران است، می‌گوید: در واقع، بسیاری از دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، مراکز فرهنگی و جریان‌های فکری و سیاسی مهم کشور در تبریز و آذربایجان ریشه دارند. این یعنی هویت ایران نه فقط به مرزهای جغرافیایی‌اش بلکه به عمق فرهنگی و معنوی نقاط مختلف آن، از جمله آذربایجان وابسته است. اگر فرض کنیم کشوری مثل ترکیه بخواهد به سمت تجزیه‌طلبی در آذربایجان حرکت کند، این به معنای آسیب زدن به یک بخش بسیار حیاتی از هویت ملی و تاریخی ایران خواهد بود. تبریز نه فقط یک شهر بزرگ در شمال غربی ایران، بلکه نمادی از تمدن، مقاومت، اندیشه‌ورزی و پیشرفت علمی است که در شکل‌گیری هویت کل کشور نقش محوری دارد.

فیاض به فرهنگ ملی ایران که ریشه‌ای و عمیق است و قرن‌ها بر پایه زبان، ادبیات، تاریخ و آیین‌های مشترک شکل گرفته و تحکیم شده است، اشاره می‌کند و می‌افزاید: شاهنامه فردوسی نه فقط یک اثر ادبی بلکه پایه‌گذار هویت ملی ایرانی است که تا امروز تأثیرش زنده و ملموس است. فردوسی وقتی می‌گوید «چو ایران نباشد تن من مباد» این فقط یک جمله احساسی نیست؛ بلکه بیانگر پیوند ناگسستنی فرد و جامعه، فرهنگ و هویت است. این جمله نشان می‌دهد ایرانیان حتی در سخت‌ترین شرایط، فرهنگ و سرزمینشان را جزو وجود و هویت خود می‌دانند و بدون آن، زندگی برایشان بی‌معنی است. از نگاه جامعه‌شناسی، چنین فرهنگ ملی عمیق و پایداری، عاملی مهم برای حفظ همبستگی اجتماعی و مقاومت در برابر فشارهای خارجی و تلاش‌های تجزیه‌طلبانه است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha