عبارت نور هدایت، یکی از صفات برجسته ائمه اطهار(ع) است. در هر دوره و زمانهای ائمه اطهار(ع) در مقابل سؤالات پرسشگران و حتی شبهات اعتراضکنندگان به پاسخگویی و روشنگری پرداختهاند. ولینعمت ما حضرت رضا(ع) خورشید دریای معرفت نیز با مناظرات خود، در مقابل سؤالات و شبهات دیگران دست به این اقدام زدهاند. در شمارههای گذشته از کتاب راهگشا و کارای «عیون اخبارالرضا(ع)» گفتیم و در شرح آن و برای فهم بیشتر این مناظرات پای درس اخلاق و عقاید آیتاللهالعظمی سبحانی در مدرسه دارالعلم نشستیم تا از این کتاب سرشار بیاموزیم. در ادامه نیز چهارمین جلسه درس ایشان بهطور خلاصه آمده است.
وقتی خداوند به زیبایی به دشمنان پاسخ میدهد
در میان صنایع ادبی، یکی از موارد در بحث بلاغت و فصاحت، استفاده از تکنیک «مشاکله» است. مشاکله به این معناست که انسان موضوع سخن خود را با عبارت فرد دیگری بگوید که موضوع دیگری است. شاعر میگوید شاگردان من گفتند استاد بزرگوار به ما قول ناهار دادید. چه ناهاری را دوست دارید که بپزیم؟ آیا آش بپزیم یا چلوکباب یا چلومرغ؟ گفتم نه، اگر بناست خدمت کنید برای من یک پیراهن بپزید. پیراهن پختنی نیست بلکه دوختنی است، اما استاد، کلام خود را با عبارت طرف مقابل میگوید. این را مشاکله میگویند که انسان حرف خودش را که در موضوعی است با عبارت طرف و موضوع دیگری بیان کند.
در قرآن کریم نیز از این صنعت ادبی استفاده شده است. آیه «اللَّهُ یَستَهزِئُ بِهِم» زمانی نازل شد که معاندان، پیامبر اکرم(ص) را استهزا میکردند. قرآن کریم میفرماید: «اللَّهُ یَستَهزِئُ بِهِم» آنها استهزا میکنند، خدا هم میگوید ما هم استهزا میکنیم. مراد از این استهزا، استهزای واقعی نیست بلکه از باب مشاکله است؛ یعنی استهزای آنها را خنثی و آنان را کیفر میکنیم؛ مثلاً وقتی میفرماید: «سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ» یعنی آنها مسخره میکنند، ما هم مسخره میکنیم و مسخرهکنندگان را کیفر میدهیم. درواقع مطلب خودش را با عبارت طرف مقابل میگوید؛ «یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ». (نسا، آیه۱۴۲) بنابراین اگر این مدل آیات را مطالعه کنیم این همه آیات از مقوله مشاکله است. همانطور که عرض کردم مقام ربوبی بالاتر از آن است که خدعه کند.
روشنگری امام هشتم(ع) در تفسیر آیات در جواب مأمون
حضرت رضا(ع) میفرمایند مراد از این آیات، کیفر دادن و مؤاخذه کردن است. «همانا خداوند عزوجل مسخره، استهزا، مکر و خدعه نمیکند بلکه تمسخر، استهزا، مکر و نیرنگ آن منافقین را جزا میدهد. [اوصاف] خداوند از آنچه ستمگران میگویند، بسیار والاتر است». (تفسیر اهل بیت(ع)، ج۱، ص۱۵۰) در میان ما نیز چنین چیزی وجود دارد. فرض کنید کسی به شما کلمه بدی بگوید، شما همان جزایی را که میخواهید به او بدهید، با همان کلمه میدهید؛ مثلاً طرف میگوید من گوش شما را میبرم و شما در جواب طرف میگویید من هم گوش شما را خواهم برید. درواقع مراد شما فعل گوش بریدن نیست بلکه میخواهید با کلام خودش جزا و کیفرش را بدهید.
آفرین بر اهلبیت(ع) که برای ما روش تفسیر قرآن را تعلیم دادهاند، نه تنها در مسئله قرآن، که در حدیث نیز امام رضا(ع) از همین راه استفاده میکنند. بعضی از فرق اسلام مانند اهل حدیث معتقدند خدا صورتی دارد مانند صورت بشر؛ و فقط برای اینکه فرار کنند، میگویند پیامبر(ص) فرموده است: «إنّ الله خلق آدم علی صورته» یعنی خداوند، آدم را بر صورت خودش آفریده است. امام میفرمایند این همه حدیث نیست و مقدمه دارد. درواقع در تاریخ آمده پیامبر اکرم(ص) از جایی عبور میکردند؛ مشاهده کردند فردی درباره فردی دیگر بدگویی میکند. پیامبر(ص) فرمودند: «قبّح اللهُ وجهَک و وجهَ مَنْ یُشبهُک» این وجه من یشبهک حضرت آدم را دربرمیگیرد، قبح الله وجهک وجه من یشبهک همه ما را دربرمیگیرد؛ چون همه ما وجهمان یکسان است. آقا امام ثامن(ع) در مقابل اهل تشبیه ایستاده و یکی پس از دیگری برای ما آموزش میدهد.
متن حدیث به این صورت است: حسین بن خالد گفت به حضرت رضا(ع) عرض کردم: ای پسر رسول خدا، مردم روایت کنند رسول خدا(ص) فرمود: «خدا آدم را به صورت خود خلق فرمود». حضرت فرمود: «خدا بکشد آنان را. همانا اول حدیث را حذف کردند. رسول خدا(ص) به دو نفر مرد گذشت که یکدیگر را سب میکنند. حضرت شنید یکی از آنها به رفیقش میگفت: خدا روی تو و روی آن کسی را که شبیه تو است زشت کند. پس رسول خدا(ص) فرمود: ای بنده خدا، این را به برادر خود نگو، زیرا خدای عزوجل آدم را به صورت او خلق فرمود».
هدایت را از شیوه تفسیری امام هشتم(ع) بیاموزیم
گفتیم در پاسخ به اشکال، حضرت رضا(ع) میفرمایند حدیث تقطیع شده است. این دست تفسیرها مختص به اهلبیت(ع) است. ببینیم کارهایی که حضرت در این خصوص انجام دادهاند، چیست. چند مورد را میآوریم تا از کلمات حضرت، کامل استفاده کنیم. مأمون در میان خلفای عباسی دانشمند بود و به علم علاقه داشت. او از حضرت سؤال میکند قرآن در سوره یونس آیه ۹۹ میفرماید: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا؛ اگر پروردگار تو میخواست، قطعاً هر که در زمین است همه آنها یکسر(به اجبار) ایمان میآوردند». چرا خدا چنین نکرده است؟ حضرت میفرمایند: ایمان اختیاری و ایمان اضطراری داریم. آنچه ارزش دارد، ایمان اختیاری است وگرنه ایمان اضطراری بیارزش است. اینکه خداوند منان کاری کند که در قلب ما ایمان جا بگیرد، این بیارزش است؛ بلکه ایمانی ارزش دارد که از روی اختیار باشد. معنای آیه ۹۹ سوره یونس این است که دلیلی بر جبر نیست، در حالی که مفسران جبری آن را دلیلی بر جبر مینامند. قرآن میفرماید: «انَّا خَلَقنَا الإِنسَنَ مِن نُّطفَةٍ أَمشَاج نَّبتَلِیهِ فَجَعَلنهُ سَمِیعَا بَصِیرًا؛ ما آدمی را از نطفهای برآمیخته آفریدیم که بیازماییمش. پس شنوا و بینایش ساختیم»(سوره انسان، آیه ۲) خداوند میگوید ما راه را نشان دادیم، اگر کسی میخواهد، ایمان بیاورد و اگر میخواهد، ایمان نیاورد.
ایمان اختیاری یا اجباری؟
در زمان زیست حضرت رضا(ع) دو گروه مجبره(جبریه) و گروه مشبهه (نام کلی فرقههایی که خداوند را به مخلوق تشبیه میکنند) وجود داشتند. امام(ع) با پاسخ به شبهات این دو گروه دست به روشنگری زدند. آیاتی که در بالا بیان شد، درباره گروه مشبهه بود. با آن آیات قصد داشتند خدا را همانند یک بشر تصویر کنند. حضرت فرمودند این از باب مشاکله است. البته لفظ مشاکله نیست بلکه معنای آن است، اما در مبحث ایمان ضروری و یا اختیاری، شبهه از گروه مجبره است. این گروه بیان میکنند اگر بشر ایمان نیاورده، خدا نخواسته است. پس جبر است. اگر فرعون ایمان نیاورده، جبر است و اگر ابوذر ایمان آورده، آن نیز جبر است. قرآن میفرماید آن مشیت اضطراری است و مشیت اضطراری معنی ندارد.
مأمون وقتی با جواب امام(ع) روبهرو میشود، سؤال دیگری از حضرت میپرسد به این قرار: «آیهای از قرآن بیاورید که بر فضیلت علی بن ابیطالب دلالت کند». حضرت آیه مباهله، آیه ۶۱ سوره آلعمران را خواندند: «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ؛ به آنها بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت کنیم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود» مراد از انفسنا، پیامبر(ص) است؟ خیر، انسان خود را دعوت نمیکند، بلکه دیگری را دعوت میکند. بنابراین معلوم است مراد از انفسنا علی بن ابیطالب(ع) است، زیرا در مباهله پنج نفر حضور داشتند، علی بن ابیطالب(ع)، حضرت فاطمه زهرا(س)، حسنین(ع) و پیامبر(ص).
آنها مدعی بودند پسران ابیطالب یعنی علی(ع) و اولاد علی(ع) نسبت به پیامبر(ص) با ما یکسان است، زیرا ابوطالب عموی پیامبر(ص) است و عباس نیز عموی پیامبر(ص)، بنابراین شما فرزندان ابوطالب و ما فرزندان عباسیم. محور پیامبر اکرم(ص) است و شما فضیلتی بر ما ندارید.
امام(ع) از چه راهی و چگونه مسئله را روشن میکنند؟ ایشان میفرمایند اگر فرض کنیم رسولگرامی(ص) در قید حیات باشند و از دختر شما خواستگاری کنند آیا دختر خود را به ایشان میدهی؟ مأمون گفت بله، افتخار میکنم. حضرت فرمودند اما اگر از ما بخواهند ما میتوانیم از فرزندان دختر خود به عقد پیامبر(ص) درآوریم؟ معلوم است که خیر، به دلیل اینکه ما فرزندان پیامبریم، شما انتسابتان به پیامبر(ص)، فرزندی نیست اما انتساب ما به پیامبر(ص) فرزندی است، دختر من، دختر پیامبر(ص) است و انسان نمیتواند با دختر خود ازدواج کند. ملاحظه کنید ائمه اطهار(ع) در چنین شرایطی با چنین شبهاتی زندگی میکردند یا از گروه مجبره بودند یا مشبهه و... لذا ائمه اهلبیت(ع) میان جبر و تشبیه گرفتار بودند و روایات در این مورد فراوان است.
در کنار دریای فیض هستیم
در عین حال در میان آنها افراد وارسته هم وجود داشتند. ابنحِبّان یکی از این افراد وارسته بود. وی رجالینویس است. رجال وی ۱۰ جلد دارد. در پنج جلد، ثقات را نوشته و در پنج جلد دیگر زعاف را. وی ساکن خراسان بوده است. ابنحبّان از آقا علی بن موسیالرضا(ع) با جلالت نام میبرد و میگوید مأمون با سم، ایشان را مسموم کرد. وی با اینکه اهل سنت بود، ادامه میدهد: علاقهمندانی که در کنار مرقد امام طاهر هستید، من هرگاه مشکلی پیدا کردم به مرقد ایشان رفتم و چند رکعت نماز خواندم و از خدا حاجت خود را خواستم، حاجت من برآورده شد. سپس این جمله را میآورد: من بارها این مورد را امتحان کردم. شما الحمدلله در کنار دریا هستید و اگر از علوم آلمحمد(ع) بهره بگیرید، این خاندان فیضشان عام است، به شرط آنکه انسان قدم به قدم پیش رود. اگر کتاب عیون اخبارالرضا(ع) را مطالعه کنید، در آنجا نکات بسیاری از امام رضا(ع) وجود دارد. بنده نیز کتابی نوشتهام با عنوان «مناظرههای معصومان(ع)» که از علی بن ابیطالب(ع) تا حضرت مهدی(عج) در آن مطلب وجود دارد از این منبع هم میتوانید استفاده کنید.




نظر شما