آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی به عنوان واحدی مجزا در اواخر سال ۱۳۷۶ شمسی زیر نظر رئیس اداره اسناد این مدیریت شروع به فعالیت کرد و از آن زمان تاکنون با انجام مصاحبهها، کسب اطلاعات تاریخی و آمادهسازی و ارائه آن به محققان در چارچوب اولویتهای موردنظر سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، به عنوان یکی از مراکز تاریخ شفاهی در سطح کشور مطرح است. به بهانه درگذشت حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علیاکبر الهی خراسانی(ره)، نخستین مدیرعامل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، سری به آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی زدیم .آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی به اختصار از سخنان این عالم ربانی و چهره علمی و برجسته آستان قدس رضوی در گفتوگو با بخش تاریخ شفاهی این مدیریت بوده که در سال ۱۳۸۶ شمسی انجام شده است. گفتنی است، در تهیه این گزارش مختصر و ویرایش شده، از راهنمایی و مساعدت محمد نظرزاده، کارشناس ارشد تاریخ تشیع و کارشناس مسئول بخش تاریخ شفاهی در مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی بهره گرفته شده است.
معرفی «الهی خراسانی(ره)» از زبان خودش
من ششم بهمن ۱۳۲۱ شمسی در شهر نیشابور و در خانوادهای مذهبی متولد شدم و چهارمین فرزند خانواده هستم. پدرم معمار شهر و آدمی مذهبی و اهل نماز، مسجد و هیئت بود. هنوز از مجالس مذهبی که در منزل ما برگزار میشد، خاطراتی در ذهن دارم.
دوره ابتدایی را در نیشابور گذراندم. پدرم مرا مخیر کرد، اما گفت دلم میخواهد طلبه شوی. دیدم اگر دبیرستان بروم که پدرم راضی نیست، برای همین برای فراگیری دروس طلبگی در نیشابور به مدرسه گلشن رفتم و شروع به تحصیل دروس حوزوی کردم. پس از گذراندن دوره مقدماتی طلبگی و با موافقت پدرم، گمان کنم سال ۱۳۳۷ شمسی بود که به مشهد مقدس رفتم و در مدرسه میرزا جعفر، نزدیک حرم مطهر امام رضا(ع) اتاقی گرفتم، چون طلبههای نیشابوری در آنجا ساکن بودند. در مشهد خدا لطف کرد از همان ابتدا با افرادی مانند آقایان توحیدی، نورانی، غرویان (امام جمعه سابق نیشابور) مهماننواز و... ارتباط پیدا کردم؛ حالا یا ارتباط درسی بود یا علاقه و مودت و رفتوآمد و این برای من خیلی مؤثر بود و به دوستان طلبه هم توصیه میکنم در ابتدای تحصیل، دوستان خوب برای خود انتخاب کنند.
یکی از اسباب موفقیت من در ایام تحصیلم همین بود که با اینگونه افراد در ارتباط بودم و این برای من مغتنم بود و از همین طریق به جلسات دعای آقای صدرزاده در شبهای جمعه که وی از شاگردان موفق مرحوم میرزا مهدی اصفهانی بود، راه پیدا کردم. نمازهای یومیه را بیشتر در مسجد گوهرشاد پشت سر مرحوم حاج شیخ غلامحسین ترک (عبدخدایی) میخواندم و بعدها هم کمکم با نماز آیتالله مروارید(ره) آشنا شدم. بسیاری از طلبهها و افرادی مانند میرزا جواد آقای تهرانی در صف دوم نماز حضور داشتند و خیلی از علما و فضلای دیگر.
برای فراگیری درسهای حوزه هم نزد مرحوم ادیب(ره) میرفتم؛ دروسی مانند سیوطی، بخشی از مغنی و... و درسهای کناری مثلاً شرح نظام را نیز پیش مرحوم آیتالله صالحی مازندرانی(ره) میرفتم که ایشان جزو مراجع بودند و استاد خصوصی من هم بودند و خیلی به گردن من حق دارند.
به هر حال دوران طلبگی را با تلمذ و شاگردی نزد استادان مبرّز و مختلف گذراندم. البته از وقتی معالم و لمعه را شروع کردم، خودم ادبیات درس میدادم، چند دوره مطول گفتم، مختصر، جوامعالبلاغه و حاشیه هم گفتم، چند دوره نیز سیوطی درس دادم، مغنی درس دادم، بعد معالم و پس از آن اصول استنباط گفتم، بعد از اصول استنباط برای نخستین بار اصول فقه مظفر و جواهرالبلاغه را در شهر مشهد تدریس کردم. بههر حال بهطور خلاصه باید بگویم از محضر استادان و علمای بزرگی همچون ادیب نیشابوری، مدرس یزدی، شیخ مجتبی قزوینی، شهید هاشمینژاد، حسین وحید خراسانی، میرزا جواد آقا تهرانی، میرزا حسنعلی مروارید، میرزا علی فلسفی، حاج سید محمدهادی میلانی، حاج سید عبدالله شیرازی، حاج شیخ مسلم غرویان، حاج شیخ کاظم مدیر شانهچی، حاج شیخ محمد واعظ زاده خراسانی و... کسب علم و دانش و فضیلت کردم.
عالمی که مهمترین تأثیر را در هویت طلبگی مرحوم الهی داشت
هویت طلبگی من مرهون راهنماییها و توصیههای آقا شیخ مجتبی قزوینی است. در خصوص ایشان خاطرهای را عرض کنم. زمانی که برای طلبهها صندوق قرضالحسنه تأسیس کرده بودم، تنها کسی که در حوزه مشهد برای صندوق قرضالحسنه طلاب خیلی تشویقم کرد ایشان بود و من به ایشان گزارش میدادم این پول از محل پسانداز افرادی است که علاقهمند بودند یا اعتماد داشتند و آن پول را به صندوق واگذار کرده و من آن را به طلبهها میدهم. یک بار در دیداری به ایشان گفتم من هر چه پول از مردم آنجا پسانداز بوده به طلبهها قرض دادهام؛ نگران این هستم یک وقت فردی بخواهد پولش را پس بگیرد و من چه باید بکنم و این دغدغه برای من ایجاد کرده است. یک روز عصر که خدمت ایشان رفتم، گفتند راجع به مسئلهای که نگران بودید، یک فکری کردم و شما دیگر نگران نباش. گفتم چه فکری؟ فرمودند این خانه من سندش به نام خود من است و اگر مشکلی پیش بیاید، خانه را فوراً میفروشم. این را با چنان قاطعیتی گفتند که ته دل من اثر گذاشت. یعنی تمام وجودم این را قبول کرد که حاج شیخ واقعاً چنین است. ایشان خیلی راحت فرمودند این خانه را میفروشم و پول همه آنها را میدهم و ببینید این حرفها چه کرد با دل من، با روح من، با قلب من؛ سراسر وجودم را عوض کرد. عرض میکنم بیشترین نقش را در شالکه من یا هویت طلبگیام، مرحوم آقا شیخ مجتبی قزوینی رضوان الله تعالی علیه داشتند.
بنیادی که آثارش آبروی آستان بود
در خصوص بنیاد پژوهشها از آنجا که بنده مسئول این مؤسسه هستم خیلی نمیتوانم بگویم، ولی به مقداری که واقعیتی هست باید عرض کنم، لااقل از نگاه دیگران و شخصیتهای ممتاز و برجسته و علمی داخل کشور و خارج کشور که معمولاً از بنیاد بازدید دارند. انصافاً بنیاد پژوهشها یکی از مؤسسات بسیار موفق کشور است. در چندین گروه تخصصی، گروه قرآن، حدیث، فقه، کلام و فلسفه، تاریخ اسلام، تراجم و انساب، کتابشناسی، ادبیات کودک و نوجوان و دیگر گروههای تخصصی که در این مؤسسه داریم، موفق شدیم آثار متعدد و متنوعی چاپ کنیم که رقم آن به بیش از ۲هزار عنوان کتاب میرسد. بعضی از کتابها تا ۲۰ مرتبه چاپ شده و بیش از ۵۰ عنوان کتاب ما، به عنوان کتاب برتر شناخته شده است. مثلاً به عنوان کتاب سال، کتاب برگزیده جشنواره فردوسی، جشنواره کتاب سال ولایت قم، دینپژوهی، قرآنپژوهی و... .
در میان این آثار برجسته، بهخصوص المعجم فی فقه لغت القرآن که فقه بلاغتی است مورد تشویق رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. زمانی که به محضر ایشان شرفیاب شده بودم، جلد ۱۰ این کتاب را خدمتشان تقدیم کردم، فرمودند این کتاب را من، کاملاً میبینم و حتی با آنچه مصریها، که نسبتاً موفقترین کشور اسلامی در زمینه علوم قرآنی بودند، مقایسه میکنم نظیر این کتاب را آنها ندارند. در ادامه فرمودند حتی این اسمی که شما برای این کتاب گذاشتید برای این کتاب کم است، المعجم یک کتاب لغت که فقط نیست، یک دایرةالمعارف است یک موسوعه است و لذا ما در جلدهای بعدی به پیشنهاد رهبر معظم انقلاب آن کلمه الموسوعه القرآنیه الکبری را بالای جلد آوردیم و اسم المعجم را حفظ کردیم.
کتاب دیگر مفردات راغب است، کتابی در چند جلد که افراد بسیاری در بیست و چند سال روی آن کار کردند که حالا شرحش مفصل است و من نمیخواهم وقت را بگیرم، و الا باید بگویم واقعاً آبروی نه تنها نظام آستان قدس و اینهاست، بلکه آبروی شیعه است. یعنی کتابی است که در کل جهان اسلام مطرح شده است.




نظر شما