به گزارش گروه فرهنگی قدس، «ملکه آلیشون» فیلمی فانتزی در ژانر کودک و نوجوان به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی ابراهیم نورآورمحمد است که نخستین نمایش خود را مهر ماه ۱۴۰۲ و در جریان سی و پنجمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان تجربه کرد و توانست پروانه زرین بهترین فیلم و جایزه بهترین دستاورد فنی یا هنری را از آن خود کند و بهمن همان سال، در چهل و دومین جشنواره فجر به نمایش درآمد. این فیلم ماجرای نوجوانی به نام آدور است که پدر و مادرش به دست موجودی شیطانی به نام کایوت از بین رفتهاند، او برای کشف رازهای قدیمی به جنگلی مخوف میرود و تونل زمان او را به داخل خود میکشد.
نکته حائز اهمیت درباره این فیلم مدت زمان طولانی ساخت آن است که ۱۰ سال زمان برده و جالبتر آنکه ساخت و فرایند تولید این فیلم تقریباً به تنهایی و توسط یک نفر انجام شده است. با نورآورمحمد درباره نخستین تجربه فیلمسازیاش که در مدت زمانی طولانی و به تنهایی به سرانجام رسیده، به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
«ملکه آلیشون» پس از دو سال از اکرانش در جشنواره فجر، روی پرده رفته است. ابتدا از قصه فیلم شروع کنیم؛ معمولاً فیلمسازان ژانر کودک و انیمیشنسازهای ما، به سراغ داستانهایی با محوریت بومی یا با رگههای ایرانی میروند؛ اما فیلم شما خاستگاه دیگری دارد و ایده آن از یک داستان خارجی میآید.
من به دلیل علاقهام به طبیعت، همیشه این دغدغه را داشتم که فیلمی درباره جنگل بسازم، زیرا سالهاست طبیعت در معرض تهدید قرار دارد و بسیاری از انسانها همچنان در حال نابود کردن آن هستند. در حین تحقیقاتم به داستان درخت آلیشون برخوردم که قدمتی ۳ هزار ساله داشت؛ این درخت زمانی بلندترین و قطورترین درخت در تایوان بوده و به عنوان درختی مقدس شناخته میشد، اما متأسفانه در اثر یک طوفان و سهلانگاری انسانها نابود شد. از این داستان الهام و تصمیم گرفتم فیلمی بسازم که طبیعت و جنگل را در مرکز داستان قرار دهد.
ایده اصلی برای من مهم بود و فارغ از اینکه در کدام کشور قرار دارد یا در کدام جغرافیا ساخته میشود، روی آن تمرکز کردم. هدف این بود به مخاطبان یادآوری کنم که طبیعت متعلق به همه انسانهاست، نه فقط یک کشور و منطقه خاص و میخواستم این داستان را برای کودکان و نوجوانان به تصویر بکشم تا اهمیت طبیعت را به آنها گوشزد کنم.
همچنان این نکته پابرجاست که فیلم حال و هوای ایرانی ندارد.

اصلاً این طور نیست. اسامی شخصیتهای داستان نامهای اصیل ایرانی است، همه بازیگران ایرانی هستند و تمام لوکیشنها هم در جنگلهای شمال فیلمبرداری شده و زبان فیلم هم فارسی است، اما چون رنگ و لعاب کار متفاوت است عدهای تصور میکنند ما از آثار غربی الهام گرفتیم یا تقلید کردیم، در حالی که این گونه نیست. زمانی که این فیلم را میساختم فقط به سرزمین خودم فکر میکردم و موضوع را به ایران ارتباط دادم. به نظرم آن درخت، سمبل و نماد فیلم من شد و به همین دلیل نامش را «ملکه آلیشون» گذاشتم زیرا نخستین درختی بود که در جنگل رشد کرد و به عبارتی مادر طبیعت بود.
مهمترین نکته در مورد ملکه آلیشون این است که صفر تا صد کار را شخصاً بر عهده داشتید. چطور یک فیلمساز در نخستین تجربه خود همه مراحل تولید را به تنهایی پیش میبرد؟
بله، این پروژه به تنهایی انجام شد و شاید باور آن کمی دشوار باشد. زمانی که ساخت این فیلم را شروع کردم، سینما و تولیدات آن به شکل و شمایلی متفاوت با امروز بود. در آن زمان، بسیاری از افراد نمیتوانستند باور کنند که چنین فیلمی قابل تولید است. ۱۱سال پیش این پروژه را کلید زدم و سناریو آن را نوشتم و وقتی برای جذب سرمایهگذار به دفاتر مختلف مراجعه میکردم برای کسی باورپذیر نبود و قبول نمیکردند که میشود چنین فیلمی را ساخت و میگفتند شرایط پیچیده و سختی دارد و برای آن به لوکیشنهای خاص، پرده سبز، تیم حرفهای و تجهیزات پیشرفته نیاز است.در حالی که اگر در تهران یا شهرهای بزرگ بودم شاید وضعیت متفاوت میشد.
آن زمان من در تنکابن زندگی میکردم و شرایط به گونهای بود که نمیتوانستم تیم تشکیل دهم. بنابراین تصمیم گرفتم خودم تمام مراحل تولید را انجام دهم. طراحی صحنه، ساخت لوکیشنها، طراحی لباس، گریم و مراحل فیلمبرداری، تدوین، جلوههای ویژه و حتی دوبله را به عهده گرفتم و در نهایت به عنوان یک تیم تکنفره، این پروژه را به سرانجام رساندم. البته در برخی مراحل از کمکهای دیگران هم استفاده کردم، اما در کل، مسئولیت عمده بر دوش من بود.
فرایند تولیدی که به آنها اشاره کردید نیازمند تیم حرفهای است، تجربیات و تحصیلات شما در حوزه سینماست یا در رشتههای هنری دیگر؟

خیر، من در رشته سینما تحصیل نکردهام، رشته اصلی من نقاشی و طراحی است. از دوران کودکی به هنر علاقهمند بودم و در رشتههایی مانند مجسمهسازی، طراحی لباس و حتی ساخت آلات موسیقی فعالیت کردهام. این تجربههای هنری به من کمک کردند به سینما وارد شوم و فیلمسازی را به عنوان یک راه برای نمایش تمام این رشتهها انتخاب کنم. البته بیشتر از همه، در ساخت این فیلم نقاشی برایم الهامبخش بود و در نهایت اینکه هیچ ژانری به اندازه ژانر تخیلی و فانتزی نمیتوانست به کار بیاید.
سرمایه فیلم را چطور تأمین کردید؟
زمانی که فیلم را ساختم سه سوله بزرگ داشتم که از این سولهها به عنوان لوکیشن استفاده کردم و همان جا دکورها را ساختم. حدود ۷۰ تا ۸۰ لوکیشن برای صحنههای مختلف ساخته شد و به دلیل اینکه بخشی از فضاهای جنگلی باید طراحی میشدند تعداد لوکیشنها زیاد شد. برای صحنههای واقعی هم از جنگلهای دو هزار و سه هزار تنکابن استفاده کردم. ساخت این لوکیشنها پنج سال وقت من را گرفت و همه آنها را به تنهایی ساختم و هزینهها نیز به دلیل عدم حمایت مالی کافی، به طور شخصی تأمین شد. البته فیلم تهیهکننده داشت اما ایشان در کار سرمایهگذاری نمیکرد.
طبیعتاً در چنین شرایطی با مشکلات زیادی هم مواجه بودید.
در این ۱۱ سال، نه تنها با مشکلات مالی و فنی، بلکه با چالشهای شخصی هم مواجه شدم و در دوران کرونا پدر، مادر و برادرم را از دست دادم و شرایط سختی داشتم.
ضمن اینکه در طول ساخت فیلم مسائل عجیبی هم پیش میآمد و اتفاقهای بسیاری در این مدت برایم رخ داد، از جمله سقوط بخشی از جنگل مصنوعی که ساخته بودم و برخی آسیبهای جسمی که سبب شد مدتها درگیر مشکلات فیزیکی باشم اما همه این مشکلات را به تنهایی پشت سر گذاشتم. طبیعتاً به تنهایی فیلم ساختن کار پرریسکی بوده و احتمال خطا و بروز هر اتفاقی زیاد است اما با تمام این سختیها، پروژه به سرانجام رسید.
«ملکه آلیشون» در فرم یادآور فضاسازی فیلمهای فانتزی خارجی مانند «هری پاتر» و... است؛ آیا از این آثار در ساخت فیلمتان الگوبرداری کردید؟

خیر، من هیچ گونه برداشتی از فیلمهای خارجی نداشتم. البته نمیتوان کتمان کرد که ممکن است ذهن انسان تحت تأثیر قرار بگیرد، اما آنچه قصد انجامش را داشتم، ساخت یک فیلم فانتزی و تخیلی در مورد طبیعت بود که به کودکان و نوجوانان پیامهای مثبت بدهد. در عین حال می خواستم با ویژگیهای ماورایی و جادویی، برای مخاطب جذابتر هم باشد. البته من این فیلم را با نگاه ۱۱ سال پیش و برای بچههای آن دوره ساختم و نمیدانم پس از این همه سال بازخورد مخاطبانم چگونه است.
در مورد مقایسه با فیلمهای خارجی هم باید بگویم که ما در ایران تواناییهای بسیاری داریم. هنرمندان و فیلمسازان ایرانی از استعدادهای فراوانی برخوردارند، اما متأسفانه به دلایل مختلف از جمله کمبود بودجه و عدم حمایت مناسب از سوی مسئولان، در برخی موارد مجبور میشویم از حداقل امکانات استفاده کنیم. حتی عدهای میترسند هزینه کنند و برگشت سرمایه نداشته باشند در حالی که در بسیاری از کشورهای دیگر، هزینههای تولید آثار سینمایی به طور جدی تأمین میشود و فیلمسازان میتوانند از تجهیزات و تیمهای حرفهای استفاده کنند.
به طور مثال من مجبور بودم تمام تجهیزات از جمله دوربین فیلمبرداری را بخرم چون کرایه کردن آن در طول ۱۱ سال اصلاً کار عاقلانهای نبود، حتی یک کرین را هم خودم به صورت دستی با چوب درست کردم که مجبور شدم برای طراحی آن چهار ماه زمان صرف کنم. ساخت همه وسائل مورد نیاز در دکور و... وقت زیادی از من گرفت در حالی که اگر سرمایهای وجود داشت شرایط به گونه دیگری پیش میرفت.
با توجه به اینکه ملکه آلیشون در فصل مدارس اکران شده آیا برنامهای برای اکران در مدارس دارید؟

بله، ما با همکاری مؤسسه سینمایی «راه عرفان» در حال رایزنی با آموزش و پرورش هستیم تا فیلم را در مدارس به نمایش بگذاریم، اما متأسفانه به دلیل برخی سوءبرداشتها درباره فیلم و اینکه عدهای معتقدند فیلم غربگراست، با چالشهایی مواجه هستیم.
اما میخواهم به مسئولان بگویم که این فیلم کاملاً ایرانی است و به هیچ وجه از فیلمهای خارجی الگوبرداری نکرده، موضوع فیلم آزاد است و به طبیعت میپردازد و درباره کره زمینی است که همه در آن زندگی میکنیم. هدف ما انتقال پیام حفاظت از طبیعت به کودکان و نوجوانان است. امیدوارم فیلم بتواند تأثیر مثبتی بر کودکان و نوجوانان بگذارد.
در تجربیات بعدی هم به همین شیوه تیم تک نفره فیلم خواهید ساخت؟
نه اصلاً. شرایط مانند ۱۱ سال قبل نیست و من هم دیگر تنها نیستم و قرار است با یک تیم حرفهای یک فیلم عروسکی موزیکال با یک فضای متفاوت و جدید بسازیم.




نظر شما