پشت پرده اشکها و مصائب، سیمای یک اندیشمند، یک استراتژیست مدافع حق و یک مفسر بیبدیل قرآن نهفته است که خطبههایش، پایههای کلام و فلسفه اسلامی را بنا نهاد. چگونه میتوان از تصویر بانوی محزون تاریخ عبور کرد و به حقیقتِ «کوثر قرآن» و «معیار ایمان» دست یافت؟ برای کشف این ابعاد عمیق و پاسخ به این پرسش کلیدی که چگونه سیره فاطمی میتواند چراغ راه انسان معاصر باشد، به محضر دکتر مجتبی انصاریمقدم، پژوهشگر و استاد علوم قرآن و حدیث، رسیدهایم. او با دقت و ژرفنگری به پرسشهای ما پاسخ داد که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
پیوند ایمان و عقلانیت؛ بنیانهای قرآنی شخصیت فاطمی
در این ایام که به نام حضرت زهرا(س) گره خورده است، چگونه میتوان از یک نگاه صرفاً تاریخی به شخصیت ایشان فراتر رفت و به درک عمیقتری از جایگاه قرآنی ایشان دست یافت؟
دکتر انصاریمقدم میگوید: برای فهم دقیق شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س)، باید از منظومه اندیشه اسلامی و مشخصاً از منطق قرآن کریم آغاز کرد. در این منظومه، ایشان شخصیتی هستند که در وجودشان، حقیقت ایمان، عقلانیت ناب و کرامت انسانی به نحو احسن به هم پیوستهاند. قرآن کریم در نگاه بنیادین خود، هیچ تمایزی در گوهر انسانیت میان زن و مرد قائل نیست و این اصل را به صراحت در آیه ۱۹۵ سوره آلعمران بیان میدارد: «إِنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ». این آیه یک بیانیه جهانی است که ملاک کرامت و ارزش را نه جنسیت، بلکه تقوا و عمل صالح معرفی میکند. حضرت فاطمه(س) تجلی تام و کامل همین معنا هستند؛ انسانی که در عین حضور بینقص در کانون خانواده، در بطن جامعه و در خط مقدم دفاع از ولایت، توانستند عقلانیت، معرفت و ایمان را در متعالیترین شکل ممکن به نمایش بگذارند.
این مفسر قرآن کریم اضافه میکند: در مکتب قرآن، ایمان اصیل هرگز از عقلانیت جدا نیست. آیات متعددی مانند «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (نساء، ۸۲)، انسان را به تفکر و تدبر فرامیخوانند. شخصیت حضرت فاطمه(س) نمونه اعلای انسانی است که ایمانش نه بر پایه عواطف صرف، بلکه بر ستونهای مستحکم معرفت و استدلال استوار است. برای اثبات این مدعا، کافی است به خطبههای ایشان، بهویژه خطبه تاریخی فدکیه، رجوع کنیم. آن خطبه یک اقیانوس بیکران از استدلالهای دقیق کلامی، تفسیری و فلسفی درباره توحید، نبوت، امامت و عدالت است و به روشنی نشان میدهد که عقلانیت دینی در مکتب اهلبیت(ع)، از طریق این بانوی بزرگوار نیز به جامعه اسلامی منتقل شده است.
کرامت انسانی و عدالتخواهی؛ دو رسالت بنیادین در سیره فاطمی
شما به پیوند عقلانیت و ایمان اشاره کردید. این نگاه معرفتی چگونه در رویکرد اجتماعی ایشان، بهویژه در مفاهیمی چون کرامت انسانی و عدالتخواهی، تجلی مییابد؟
این استاد حوزه و دانشگاه پاسخ میدهد: دقیقاً همینجاست که عمق شخصیت ایشان آشکارتر میشود. خداوند در آیه ۷۰ سوره اسراء میفرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» و کرامت را به عنوان یک ویژگی ذاتی و هدیهای الهی به تمام فرزندان آدم عطا کرده است. در سیره عملی حضرت فاطمه(س)، این کرامت یک امتیاز اجتماعی یا یک عنوان تشریفاتی نیست، بلکه یک مسئولیت سنگین اخلاقی است. ایشان با زیست عالمانه و در عین حال به شدت فروتنانه خود به ما آموختند که عزت حقیقی و کرامت پایدار، در بندگی خالصانه پروردگار و ایستادگی برای پاسداری از حقیقت معنا مییابد. این نوع از کرامت، زیربنای اندیشه اجتماعی در اسلام را شکل میدهد؛ کرامتی که با آگاهی، عدالتخواهی و دفاع بیوقفه از حق گره خورده است.
دکتر انصاری مقدم ادامه میدهد: این کرامت آگاهانه، مستقیماً به رسالت عدالتخواهی منجر میشود. قرآن هدف بعثت انبیا را اقامه عدل معرفی میکند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید، ۲۵). حضرت فاطمه(س) این آرمان بزرگ قرآنی را نه در قالب یک شعار سیاسی، بلکه در تمام سلوک فردی و اجتماعی خود تفسیر کردند. در نگاه ایشان، عدالت صرفاً توازن ظاهری قدرت یا تقسیم مساوی ثروت نیست، بلکه «حق هر انسان بر مبنای حقیقت» است. این تعریف بسیار عمیق است، زیرا مبنای حق را نه انسان و نه جامعه، بلکه حقیقتی توحیدی میداند که از ذات خداوند سرچشمه میگیرد. بنابراین، دفاع ایشان از عدالت، یک کنشگری اجتماعی ریشهدار در عمیقترین لایههای معرفت توحیدی است.
دانش و آگاهی؛ محور شخصیت و الگوی جاودان زن مسلمان
یکی دیگر از ابعاد برجسته شخصیت ایشان، جایگاه علمی و معرفتی ایشان است. این بعد چگونه با سایر ویژگیهای ایشان در ارتباط است و چه الگویی برای جهان امروز ارائه میدهد؟
این پژوهشگر دینی توضیح میدهد: در منطق قرآن، علم و آگاهی سرچشمه کرامت و وجه تمایز انسان بر سایر مخلوقات است. خداوند در آیه ۳۱ سوره بقره میفرماید: «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ کُلَّهَا». این «علم به اسماء» همان میراث علمی و معرفتی است که انبیا و اوصیا حامل آن بودند و حضرت زهرا(س) به عنوان وارث این میراث عظیم، از برجستهترین چهرههای علمی و کلامی عصر خویش بودند. گزارشهای معتبر تاریخی و روایی گواهی میدهند که ایشان در تفسیر، کلام و دانش دینی، مرجعیت داشتند. اما نکته کلیدی، نگاه معرفتی ایشان به خودِ علم بود. علم در مکتب فاطمی، ابزاری برای هدایت است، نه برای سلطه؛ علمی است در خدمت حقیقت، نه در راستای کسب قدرت.
دکتر انصاری مقدم در پایان یادآور میشود: با در نظر گرفتن تمام این ابعاد، میتوان الگوی کامل زن مسلمان را در شخصیت ایشان مشاهده کرد. آیه ۳۵ سوره احزاب، ده ویژگی برجسته را برای مردان و زنان مسلمان برمیشمرد و در پایان به آنها وعده مغفرت و اجر عظیم میدهد: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا». حضرت فاطمه(س) تفسیر عینی و تجسم زنده این آیه هستند؛ زنی که در وجودش، معرفت و عاطفه، عبادت و عمل اجتماعی، علم و حیا، در یک توازن شگفتانگیز و بیبدیل قرار گرفته است. ایشان به جهان نشان دادند که زن در منطق قرآن، حاشیه تاریخ نیست، بلکه محور تربیت انسان و پاسدار معنویت جامعه است. در روزگاری که انسان معاصر میان هیاهوی تکنولوژی و بحران معنا سرگردان است، بازخوانی اندیشه فاطمی یک ضرورت است. قرآن میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» (شمس، ۹-۱۰). سیره فاطمه زهرا(س)، تبلور همین تزکیه است: آگاهی از خویشتن، پیوند با خدا و مسئولیت در برابر جامعه. احیای یاد و اندیشه فاطمی، بازگشت به منطق قرآن برای فهم انسان و جامعه است. ایشان نه فقط بانویی متعلق به تاریخ، بلکه معیاری جاودان برای سنجش حقیقت و باطل در تمام اعصار هستند.




نظر شما