تعلیم و تعلم، تنها یک فرایند آموزشی یا مجموعهای از مفاهیم درسی نیست؛ بلکه سازوکاری است برای فهم بهتر جهان، آرامتر زیستن و امیدبخشتر نگاهکردن به آینده. جامعهای که چرخه یادگیری در آن زنده است، فرصت بیشتری برای گفتوگو، همفکری و حل مسالمتآمیز مشکلات دارد. هرچقدر دسترسی به دانایی گستردهتر شود، رفتارهای جمعی نیز از سطح هیجانهای خام فاصله گرفته و به سمت عقلانیت، خویشتنداری و انتخابهای خردمندانهتر حرکت میکند. در سنت اسلامی نیز تعلیم و تعلم نه یک انتخاب فردی بلکه راهی برای ساختن زیست سالم معرفی میشود؛ زیستی که بتوان در آن روابط نزدیکتر، آرامش روانی بیشتر و آیندهای روشنتر برای خانواده و جامعه فراهم کرد.
در روزگاری که سرعت تغییرات، آرامش انسان را نشانه میگیرد، یادگیری به ابزاری برای بازسازی ذهن و ریشهدار کردن امنیت روانی تبدیل شده است. وقتی انسان در مسیر کسب معرفت قرار میگیرد، ذهنش از هرجومرج رها میشود و به جای اضطراب، سراغ تحلیل و فهم میرود. خانوادههایی که در فضای یادگیری تنفس میکنند، چه در حوزه علوم انسانی، چه مهارتهای کاربردی و چه در مسیر شناخت خود؛ معمولاً در برابر آسیبها مقاومترند و گفتوگو در آنها از سطح گلایهها عبور کرده و به سطح درک متقابل میرسد و این همان سرچشمه آرامش عاطفی و سلامت روانی است.
تعلیم، نگاهی تازه به جهان میدهد؛ نگاهی که انسان را از درون غنی میکند و او را برای مواجهه با پیچیدگیهای روابط انسانی آماده میسازد. جامعهای که به سمت یادگیری مستمر حرکت میکند، در واقع به سوی صلح اجتماعی گام برمیدارد. زیرا کسی که میآموزد، میان شنیدن و درککردن پلی امن میسازد و این پل همان چیزی است که برای کاهش تنشها و ایجاد امید اجتماعی به آن نیازمندیم.
در متون دینی نیز یادگیری به عنوان معیار رشد انسانی دانسته شده است. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در بیانی بنیادین، پیوند هویت انسان با آگاهی را چنین تبیین میکند: «اَکثَرُ النّاسِ قَیمةً اَکثَرُهُمْ علماً وَاَقَلُ النّاسِ قَیمةً اَقَلُهُمْ عِلْماً». به تعبیر آن حضرت، ارزشمندی انسان نه با ظاهر و ثروت، بلکه با سطح معرفت او سنجیده میشود. وقتی علم معیار ارزش انسانی معرفی میشود، هر گامی که در مسیر دانایی برداشته میشود، در حقیقت گامی در مسیر افزایش کرامت و آرامش است. از همین رو هر مقدار آگاهی بیشتر، قدرت تحلیل، انعطافپذیری و تابآوری روانی بالاتری به همراه خواهد داشت.
در فضای عمومی نیز هرگاه چرخه یادگیری تقویت شود، امید اجتماعی افزایش مییابد. افراد به جای اتکا بر شایعه، تحلیل میآموزند؛ به جای دستپاچگی در بحرانها، مسئله را میشکافند و راهحل مییابند. یادگیری، تمرینی دائمی برای تبدیل انرژیهای منفی به بینش مثبت است و کسی که در مسیر دانستن قدم برمیدارد، جهان را مکان تاریکی نمیبیند؛ بلکه آن را فهم میکند و به اندازه فهم خود از آن مراقبت میکند. چنین فردی سرمایهای اجتماعی است.
تعلیم و تعلم آینهای برای شناخت خویشتن است. آگاهی ابزار شناخت احساسات، تنظیم هیجانات و برقراری روابط سالم است. کسی که میآموزد چگونه درباره خود فکر کند و چگونه زخمهای درونی را تشخیص دهد، در حال ساختن زیربنای یک زندگی آرام است. این آرامش، بهطور طبیعی در خانواده جریان پیدا میکند و فضای خانه را از تنش به سمت همدلی و از سرزنش به سمت فهم متقابل سوق میدهد.
از منظر روانشناسی خانواده نیز یادگیری همواره منبعی پایدار برای رضایت و امنیت معرفی شده است. خانوادهای که در آن گفتوگو درباره مفاهیم تازه، ایدههای نو و تجربههای آموزنده جاری است، در برابر اختلافها هم واقعبینانهتر و هم سالمتر عمل میکند. چنین خانوادهای میداند که آرامش نتیجه مجموعهای از مهارتهای آموختهشده است؛ مثل گوشدادن، مدیریت تعارض و گفتوگو.
امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند تقویت نگاه خوشبینانه به جهان هستیم؛ نگاهی که با تکیه بر دانایی شکل میگیرد. خوشبینی، برخلاف تصور، محصول فهم درست است. هنگامی که انسان با ابزار معرفت جهان را میبیند، حتی سختیها را نیز فرصت میبیند و به قدرت انتخابگری خود تکیه میکند.
آموزش این توان را در او ایجاد میکند که به جای دیدن بنبستها، راههای تازه را کشف کند و در برابر ناامیدی، به امید تکیه کند.



نظر شما