در اقتصاد تورمی ایران، جایی که شاخص قیمت مصرفکننده از ابتدای ۱۴۰۴ بیش از ۳۵ درصد رشد کرده و قدرت خرید خانوار به پایینترین سطح هفتساله رسیده، نحوه تصمیمگیری درباره هزینه و پسانداز، دیگر یک کنش ساده خانوادگی نیست، فرآیندی اقتصادی با پیامد کلان است و در اغلب خانهها، این مادر است که مسئولیت این سازوکار نامرئی را برعهده دارد.
در شرایطی که اقتصاد رسمی در سطح کلان دچار نوسان است، در سطح خانهها، مادران هنوز راهی برای حفظ تعادل پیدا میکنند، سبد غذایی را کوچکتر میکنند، هزینه غیرضروری را حذف میکنند، و تصمیمهای روزمره را به سیاستهای مالی دقیق تبدیل میکنند.
در حقیقت هر خانه به مقیاسی کوچک از نظام پولی کشور تبدیل شده و مادر عملاً نقش بانک مرکزی خانواده را دارد، مدیریت فشارهای تورمی، تعدیل مصرف، اولویتبندی هزینهها از نحوه خرج کردن گرفته تا پسانداز، از خرید پوشاک تا انتخاب درمان، اوست که تصمیم نهایی را میگیرد. می توان ادعا کرد او با تنظیم سبد خرید، بزرگترین برنامه تعدیل تورم را در کشور اجرا میکند.
مادر در ایران امروز، همان کسی است که انتخابهای روزمره اش به رفتار مالی خانوار شکل میدهد، او در کنار پدر نانآور می ایستد و اولویتهای هزینه را بازتعریف میکند. او بحران معیشت را با خرید هوشمند، صرفهجویی محترمانه و حفظ کرامت خانواده طوری مدیریت می کند که منابع مالی محدود با وجود تنگنای اقتصادی تا اخر ماه دوام بیاورد. او کسی است که فقط با حافظه قیمتی و درک بازار می داند چطور ارزش پول را حفظ کند و همزمان چرخه رفاه خانوار را زنده نگه دارد.
بر اساس مطالعات جهانی، اگر خدمات خانگی مثل آشپزی، مراقبت از کودک، نگهداری از سالمند و تنظیم امور مالی و مدیریت خانه ارزشگذاری شوند، سهم مادران از تولید ناخالص داخلی کشورها (GDP) بین ۲۰ تا ۳۰ درصد میشود. این عدد نشان می دهد که چرخ زندگی چطور در خانههای ایرانی میچرخد.
می خواهم بگویم از دیرباز سلامت مالی میلیونها خانوار ایرانی، نه به سیاست، بلکه به مهارت زنانی گره خورده که با ترکیب احساس و حساب، اقتصاد را در سادهترین و مؤثرترین شکلش در قلب خانه معنا میکنند.
امروز روز مادر است و اقتصاددانان اگر بخواهند بدانند چگونه در این کشور هنوز خانوادهها دوام دارند، باید به خانه برگردند و کسی که چراغ اقتصاد این سرزمین را روشن نگهداشته در آشپرخانه ملاقات کنند!




نظر شما