دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت آیتالله العظمی میلانی با رهبر معظم انقلاب، علاوه بر اشاره به جایگاه علمی، اخلاقی، معنوی، سیاسی و اجتماعی آن عالم بزرگ و جامعالاطراف و تشکر از این اقدام، گلایه پنهانی هم از کمکاری نسبت به چنین بزرگانی داشت: «ایشان با اینکه ۲۰سال در مشهد به کار علمی و اجتماعی و سیاسی و همه جور کاری مشغول بودند، بعد از وفاتشان خیلی نشانهای از ایشان در مشهد محسوس نبود. بنده گاهی که برخورد داشتم با مسائل مشهد، این را میدیدم. خب ایشان یک وقتی محور بودند در مشهد و قله حوزه علمیه محسوب میشدند، ولی بعد از وفاتشان یاد ایشان و نام ایشان کمتر برده میشد!»
این واقعیت را کسانی که با مشهد و حوزه علمیهاش ارتباطی دارند حتماً تأیید میکنند؛ همین که چنین بزرگداشتی نیمقرن پس از درگذشت احیاگر حوزه علمیه فعلی خراسان برگزار میشود و نشانی از آیتالله میلانی نه در خیابانهای شهر و نه حتی در نهادهای حوزوی و مذهبی نیست، به قدر کافی گویاست.
اما در کنار همه کمکاریها نسبت به میراث فکری و معنوی، به نظر میرسد آنچه سبب این نادیدهانگاری طولانیمدت شده است، نه فراموشی، بلکه اختلافات نظری و مشرب مبارزاتی متفاوت سالهای پایانی عمر آیتالله میلانی با جریان اصلی نهضت اسلامی باشد. فرهنگ سیاسی دوگانهسازی که افراد را به محض کوچکترین تفاوت به «دیگری» تبدیل میکند و با افزایش زاویهها به حذف و ریزش آنها میانجامد.
افرادی که میتوانستند در چارچوب یک طیف تعریف شوند، حالا با نگاه سیاه و سفید، دستهبندی و حذف میشوند. ولی آیا اختلاف نظر یا حتی وجود خللهایی در یک شخصیت بزرگ و تأثیرگذار میتواند مجوزی برای نادیده گرفتن میراث او باشد؟
سیره و گفتار رهبر فرزانه انقلاب نشان میدهد این اختلاف نظرها نباید موجب سانسور این شخصیتها شود؛ همان طور که تجلیل از این بزرگان نباید به سانسور کاستیها و اختلاف نظرها منجر شود و به تعریف و تمجید یکطرفه و قدیسسازی از شخصیتها بگذرد.
همچنان که چنین اختلافهایی مانع از آن نشده که رهبر معظم انقلاب بارها در خاطرات و بیاناتشان جایگاه آیتالله میلانی را تبیین نکنند و در عین حال این نگاه تجلیلآمیز مانع از آن نشده که به اختلاف نظرها و حتی مشاجرات تلخشان با ایشان نپردازند. اختلافاتی که لزوماً نشانه حقگریزی نیست و ممکن است ناشی از زمینههای اجتماعی یا تفاوت تحلیلها و روشها باشد و به جای حذف، باید فهم شود.
برای استفاده از این تجربه تاریخی در کنار پرداختن به فرازهای زندگی ایشان، تحلیل فرودها و زمینههای تاریخی اختلافات نیز ضرورت دارد. شرایط پیچیده سیاسی دهههای ۴۰ و ۵۰، فشارهای امنیتی و تلخیهای آن، اختلافات گفتمانی، تفاوت نگاهها به شیوه مبارزه و نگرانی برخی بزرگان از هزینه حرکتهای انقلابی، کارایی حربه نفوذ در بیوت برخی مراجع و... مسائلی است که هیچ گاه به طور عینی مورد بررسی قرار نگرفته و به تجربه تبدیل نشدهاند.
اما این گلایه پنهان، باید زنگ خطری را برای همه ما و نهادهای مسئول به صدا دربیاورد. وقتی چهره شخصیتی مثل آیتالله میلانی با آن جایگاه استثنایی در تاریخ و هویت مشهد با غبار غفلت به فراموشی سپرده میشود، حساب سایر سرمایههای علمی، فرهنگی و معنوی شهر و کشور نیز مشخص است. حذف شخصیتهای بزرگ از تاریخ و حافظه جمعی به دلیل اختلاف نظر یا حتی کاستیهایی که در مقاطعی از زندگی داشتهاند، در واقع حذف بخشی از میراث و تجربه تاریخی و کوچکسازی جامعه است که سنت فکری پایداری که قرار است چراغ راه آینده باشد را دچار نقصان خواهد کرد. چون اختلافات و روش مواجهه با آنها نیز بخشی از مسیر رشد است که اگر حذف شود، دست جامعه را از مدیریت اختلافات آتی خالی خواهد کرد.
البته همان طور که یک شخصیت بزرگ را نمیتوان به مقطع کوتاهی از زندگیاش تقلیل داد، تفکیک افراد از مواضع مقطعی و مثلاً جداسازی میراث علمی و اخلاقی آنها از مواضع سیاسیشان هم صحیح نیست. برای ترمیم حافظه تاریخی، این بزرگان را باید با همه ابعادشان تحلیل کرد تا به جای شخصیتهایی آرمانی، ماورایی و دستنیافتنی، الگوهایی در عینیت جامعه بدست آورد که با همه فراز و فرودهایشان، آینه فراز و فرودهای زندگی امروز باشند.
۶ دی ۱۴۰۴ - ۰۴:۰۱
کد خبر: ۱۱۲۰۰۲۷
سیره و گفتار رهبر فرزانه انقلاب نشان میدهد این اختلاف نظرها نباید موجب سانسور این شخصیتها شود؛ همان طور که تجلیل از این بزرگان نباید به سانسور کاستیها و اختلاف نظرها منجر شود و به تعریف و تمجید یکطرفه و قدیسسازی از شخصیتها بگذرد.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
منبع: روزنامه قدس




نظر شما