تاریخ بلند تشیع، همواره بر شانههای استوار بزرگمردانی تکیه داشته است که «قلم» و «علم» را با «عمل» و «بصیرت» درآمیختند. آنان که از حصار زمانه فراتر رفتند و میراث نبوی را در تندباد حوادث پاسداری کردند. در این منظومه درخشان، نام آیتاللهالعظمی سید محمدهادی میلانی، همچون ستارهای پرفروغ در آسمان فقاهت و سیاست میدرخشد. شخصیتی که با هجرت تاریخساز خود از نجف اشرف به مشهد مقدس، روحی تازه در کالبد حوزه علمیه خراسان دمید و آن را به کانونی جوشان از علم و مبارزه بدل ساخت. نوشتار حاضر، تلاشی است برای ترسیم سیمای ملکوتی آن فقیه فرزانه؛ از طلوع در نجف تا غروب در جوار امام رئوف (علیهالسلام).
طلوع در مهد فقاهت: ریشهها و بالندگی
در هفتم محرمالحرام سال ۱۳۱۳ هجری قمری (۱۲۷۴ شمسی)، در شهر نجف اشرف و در خاندانی که وابستگانش، شرافت سیادت را با زیور علم آراسته بودند، کودکی دیده به جهان گشود که نامش را «محمدهادی» نهادند. تبار ایشان به «میلان» در آذربایجان بازمیگشت؛ دیاری که نیاکانش، سیدحسین و سیدعلیاکبر، قرنها پیش، از مدینه به آنجا هجرت کرده بودند تا مبلّغ مکتب اهلبیت(ع) باشند. اما تقدیر بر آن بود که محمدهادی در جوار بارگاه امیرالمؤمنین (ع) نشو و نما یابد. دوران کودکی و نوجوانی ایشان در فضایی سرشار از معنویت و دانش سپری شد. نبوغ سرشار سید محمدهادی چنان بود که مقدمات و سطوح عالیه را با سرعتی شگفتانگیز و در سنین جوانی به پایان رساند. ایشان خوشهچین خرمن دانش بزرگانی شد که هر یک استوانهای در تاریخ فقه شیعه محسوب میشدند.
در محضر قلههای دانش
دوران تحصیل آیتالله میلانی در نجف، مصادف با دوران حضور علمای بزرگ و نامآور بود. ایشان زانوی ادب در محضر نوابغی زدند که مکتب فقهی و اصولی معاصر، مدیون اندیشههای آنان است:
میرزای نائینی: که دقتنظر و نوآوری در اصول فقه را به شاگرد خویش آموخت.
آقا ضیاءالدین عراقی: که با بیان رسا و عمق استدلال، ذهن وقّاد سید محمدهادی را صیقل داد.
آیتالله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی): فیلسوف و فقیهی که نظم فکری و نگاه عمیق فلسفی را در جان شاگردش نشاند.
آیتاللهالعظمی میلانی تنها یک شاگرد مستعد نبود؛ بلکه با تلاشی خستگیناپذیر و تهذیب نفس، در جوانی به درجه رفیع اجتهاد نائل آمد و خود به یکی از مدرسان نامدار حوزه نجف تبدیل شد. تسلط ایشان بر مبانی فقهی، اصولی، کلامی و تفسیری، چنان بود که مجلس درسشان مأمن مشتاقان علم از سراسر جهان تشیع شد. ایشان ۱۸ سال در کربلا و نجف به تدریس خارج فقه و اصول پرداختند و شاگردانی زبده تربیت کردند.
هجرت تاریخساز: احیای حوزه خراسان
نقطه عطف زندگی آیتاللهالعظمی میلانی، سفر ایشان در سال ۱۳۳۳ شمسی (۱۳۷۳ قمری) به ایران بود. آن عالم بزرگوار که به قصد زیارت مرقد مطهر امام علیبنموسیالرضا(ع) به مشهد سفر کردند، با استقبال گرم و اصرار علمای بزرگ این شهر برای ماندن در جوار مضجع شریف امام هشتم(ع) روبهرو شدند. حوزه علمیه مشهد که پس از واقعه مسجد گوهرشاد و فشارهای دوران رضاخانی دچار رکود شده بود، زعیمی قدرتمند نیاز داشت تا جانی دوباره بگیرد. علما و فضلای مشهد، حضور این استوانه علمی نجف را غنیمت شمردند و با اصرار فراوان، ایشان را به اقامت در جوار امام هشتم(ع) دعوت کردند. آیتاللهالعظمی میلانی با استخاره و درک ضرورت زمانه، این دعوت را پذیرفتند. این تصمیم، سرآغاز تحولی بنیادین در ساختار علمی و اجتماعی خراسان و حوزه علمیه آن شد. با استقرار ایشان، حوزه مشهد از نظر علمی همتراز حوزههای قم و نجف قرار گرفت. با تأسیس مدارس علمیه نوین (همچون مدرسه امام صادق (ع)) و ساماندهی نظام آموزشی، نسلی از طلاب فاضل و آگاه به زمانه را تربیت کردند. روش تدریس آیتاللهالعظمی میلانی که تلفیقی از دقتهای مکتب اصفهان و نجف بود، فضای فکری مشهد را ارتقا داد.
اندیشه تقریبی و نگاه فراسرزمینی
یکی از ویژگیهای بارز آیتاللهالعظمی میلانی که ایشان را از بسیاری از علما و مراجع متمایز میکرد، نگاه «تمدنی» و «تقریبی» بود. آیتاللهالعظمی میلانی با درک عمیق از شرایط جهان اسلام، معتقد بودند که عزت مسلمین در گرو وحدت و دوری از تفرقه است. ارتباطات ایشان محدود به مرزهای جغرافیایی یا مذهبی نبود. نامهنگاریهای ایشان با «شیخ شلتوت» و «شیخ فهام» (رؤسای دانشگاه الازهر مصر) و تعامل با اندیشمندانی چون علامه شیخ محمدجواد مغنیه، گواهی بر وسعت دید آن فقید سعید است. در ماجرای جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی، آیتاللهالعظمی میلانی با صدور بیانیههایی کوبنده و ارسال کمکهای مالی، حمایت قاطع خود را از مردم فلسطین و مبارزه با صهیونیسم اعلام کردند. ایشان در نامهای تاریخی به شیخ الازهر، ضمن همدردی با مسلمانان، بر لزوم بیداری امت در برابر توطئههای استعمار تأکید ورزیدند. این رویکرد، مشهد را به پایگاهی برای گفتوگوی بینالمذاهب و همبستگی اسلامی تبدیل کرد.
مجاهدتهای سیاسی: فقیه بیدار در برابر طاغوت
آیتاللهالعظمی میلانی هرگز دین را از سیاست جدا نمیدانستند. ایشان در دوران خفقان رژیم پهلوی، از پیشگامان مبارزه بودند. پس از رحلت آیتاللهالعظمی بروجردی و آغاز تحرکات رژیم برای تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید، ایشان همگام با امام خمینی(ره) و سایر مراجع، به مخالفت با تصویب لوایح برخاستند. اوج مبارزات ایشان در وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و دستگیری امام خمینی(ره) نمایان شد. آیتاللهالعظمی میلانی در اعتراض به بازداشت امام، به تهران مهاجرت کردند و رهبری تحصن علما را بر عهده گرفتند. آیتاللهالعظمی میلانی در طول دوران حضور در مشهد، همواره پناهگاه انقلابیون بودند. مخالفت صریح با لایحه ننگین کاپیتولاسیون، تحریم جشنهای ۲۵۰۰ ساله و حمایت مداوم از نهضت اسلامی، ایشان را در کانون توجه ساواک و خشم رژیم قرار داده بود، اما هیبت علمی و جایگاه مردمی آیتاللهالعظمی میلانی مانع از تعرض مستقیم رژیم میشد.
ویژگیهای اخلاقی و سیره عملی
در کنار مقامات علمی و سیاسی، آنچه آیتاللهالعظمی میلانی را در دلها محبوب میکرد، فضایل اخلاقی و سیره عملی ایشان بود. آیتاللهالعظمی میلانی تجسم تواضع، حلم و گشادهرویی بودند. با وجود مشغلههای فراوان مرجعیت، با طلاب و مردم عادی با مهربانی و صبر برخورد میکردند. زهد ایشان زبانزد بود و زندگی سادهای داشتند. اهتمام ویژه آیتاللهالعظمی میلانی به تعظیم شعائر حسینی و توسل به اهلبیت(ع)، فضای حوزه و منزل ایشان را سرشار از عطر معنوی کرده بود. نقل شده است که آن مرحوم هنگام تشرف به حرم مطهر رضوی، با چنان ادب و خضوعی وارد میشدند که همگان را تحت تأثیر قرار میداد. ایشان معتقد بودند که «علم» بدون «تهذیب»، حجابی بیش نیست و طلبه باید پیش از فقیه شدن، به اخلاق و تهذیب نفس توجه داشته باشد.
آثار و تألیفات: میراث مکتوب
از آن فقیه فرزانه، آثار گرانسنگی به یادگار مانده است که همچنان مورد استفاده اهل علم است. از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
محاضرات فی فقه الامامیه: مجموعهای ۱۰ جلدی که تقریرات دروس خارج ایشان است و دقتهای فقهی کمنظیری در آن موج میزند.
قادتُنا کیف نعرفُهم (پیشوایان ما، چگونه آنان را بشناسیم): اثری ارزشمند در ۹ جلد درباره زندگانی و فضایل چهارده معصوم (ع) که با تکیه بر منابع شیعه و سنی نگاشته شده است.
تفسیر سوره جمعه و تغابن: که نشانگر تسلط ایشان بر مبانی تفسیری است.
مختصر الاحکام و حاشیه بر عروة الوثقی: که آرای فقهی ایشان را در بر دارد.
عروج ملکوتی
سرانجام، آن شمع فروزان علم و فضیلت، پس از هشتاد سال عمر بابرکت و مجاهدت بیوقفه در راه اعتلای کلمه حق، روز جمعه ۲۹ رجب ۱۳۹۵ قمری (۱۷ مرداد ۱۳۵۴ شمسی) دعوت حق را لبیک گفت و روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست. خبر رحلت ایشان، جهان اسلام را در سوگ فرو برد.
پیکر مطهر آن عالم ربانی، در میان سیل عظیم جمعیت عزادار و با شکوهی وصفناپذیر تشییع شد و در جوار مضجع شریف امام علیبنموسیالرضا(ع)، در رواق توحیدخانه، آرام گرفت تا برای همیشه در پناه امامی باشد که سالها پاسدار حریم ولایتش بود.
آیتاللهالعظمی میلانی (ره) تنها یک فقیه یا مرجع تقلید نبود؛ او نمادی از «عقلانیت دینی»، «شجاعت انقلابی» و «اخلاق نبوی» در دوران خود محسوب میشد. میراث او نه فقط در کتابهایش، بلکه در اندیشههای شاگردانش و در هویت علمی حوزه مشهد جاری است.
بازخوانی سیره او، درس «زیستن مؤمنانه» در دل تحولات پیچیده اجتماعی است؛ درسی که نسل امروز بیش از هر زمان دیگر به آن نیازمند است.
خبرنگار: محمدجواد حقیقت



نظر شما