یکی از مناقشهبرانگیزترین مباحث در مطالعات تحول حوزههای علمیه، حدود و امکان نوسازی ساختارهای آموزشی سنتی در برابر الزامات جهان مدرن است. اکثر تلاشهای اصلاحی در تاریخ معاصر حوزههای علمیه، در سطح گزارههای نظری، توصیهها یا اصلاحات محدود محتوایی باقی مانده و کمتر توانستهاند به «ساختارهای پایدار» تبدیل شوند. از این منظر، تحول زمانی از سطح فردی به سطح تمدنی منتقل میشود که در قالب نهاد متجسّد گردد. نهاد، برخلاف اصلاحات فردی، ظرفیت ماندگاری، بازتولید، تکرارپذیری و کارکرد مستقل از شخصیت مؤسس را داراست.
با چنین رویکردی، «مدرسه عالی حسینی» که در سال ۱۳۴۹ خورشیدی توسط آیتالله میلانی تأسیس شد، فراتر از یک «مدرسه»، بیانیهای نهادی درباره ضرورت بازآرایی ساختار آموزش دینی بود.
زمینه تاریخی
حوزههای علمیه ایران در دهههای منتهی به تأسیس «مدرسه عالی حسینی»، با چند چالش ساختاری مواجه بود: عدم وجود دورهبندی آموزشی، فقدان سازوکارهای ارزشیابی، نبود سازمان اجرایی منسجم و فقدان ارتباط میان نیازهای جهان مدرن و نظام آموزش سنتی. این کاستیها یک شکاف معرفتی و سازمانی میان «سنت آموزشی» و «تحولات تمدنی» ایجاد کرده بود؛ شکافی که برای پاسخ دادن و ترمیم، به نوعی مهندسی نهادی نیاز داشت، نه صرفاً توصیههای فردی درباره لزوم تغییر. آیتالله میلانی- متأثر از تجربه زیسته در نجف و آشنا با نقش نهادهای آموزشی منظم - به این جمعبندی رسید که تحول تنها از مسیر ایجاد سازوکارهای پایدار امکانپذیر است. از نگاه او، تحول، صورت نهادمندِ سنت است، نه جایگزین آن و از همینجاست که پروژه «مدرسه عالی حسینی» معنا پیدا می کند.
ویژگیها و هندسه ساختاری
۱- برنامهریزی علمی و میانرشتهای: «مدرسه عالی حسینی» با طراحی دورهای چهارساله، با سرفصلهایی که از تلفیق علوم حوزوی و علوم جدید شکل گرفتهبود، یک الگوی آموزشی نزدیک به مدلهای دانشگاهی ایجاد کرد. این ترکیب شامل فقه و اصول، فلسفه، تاریخ تمدن اسلامی، تاریخ ادیان، مناظره علمی، زبانهای خارجی و مهارتهای ارتباطی بود. تنوع این سرفصلها نشاندهنده گذار از آموزش تکبعدی به آموزش نظاممند و میانرشتهای است.
۲- سازمان اداری و نظام ارزیابی : طراحی نظام اداری، تشکیل پرونده تحصیلی، تعیین حضور و غیاب، اجرای امتحانات ماهانه و پایاندوره و ارتباط ساختاری آن با نظام شهریه، نشاندهنده ورود «عقلانیت سازمانی» به آموزش دینی است. چنین سازوکاری از نظر جامعهشناسی سازمانها، نشانه گذار از مرحله «اقتدار سنتی» به «اقتدار بوروکراتیک» در نهاد دینی است.
۳- استقلال مالی و مدیریت پایدار: بررسیها نشان میدهد که «مدرسه عالی حسینی» یک «پروژه تمدنی» بوده است، نه یک مرکز آموزشی ساده. آیتالله میلانی با درک اینکه تحول تنها زمانی پایدار است که در قالب نهاد بروز کند، توانست الگویی جدید و پایدار از آموزش دینی ارائه دهد. سپردن مدیریت مدرسه به دو چهره جوان، نشانه اوج آیندهنگری اوست؛ زیرا نهاد تنها زمانی ادامه مییابد که از آغاز به نسل آینده سپرده شود. بنابراین، میتوان گفت تحول از نقطهای آغاز میشود که نگاه سنتی پایان یابد و نگاه تمدنی آغاز گردد و مدرسه عالی حسینی نخستین نقطه روشن این آغاز در تاریخ معاصر حوزه بهشمار میرود. پشتیبانی خیرین، همراه با مدیریت مالی شفاف، مدرسه را از وابستگی به منابع ناپایدار شخصی و موقتی رها کرد. این استقلال مالی یکی از شروط اصلی برای بقای هر نهاد تمدنی است؛ زیرا نهاد تمدنی باید توان تداوم عملکرد مستقل از مؤسس را داشته باشد.
آیندهنگری و نگاه تمدنی در طراحی مدرسه
۱-طلبهی مهارتمند؛ کنشگر تمدنی: در اندیشه آیتالله میلانی، طلبه نه فقط حامل علم دینی، بلکه حامل نقش تمدنی است. او باید از مهارتهای زبانی، ارتباطی، بینفرهنگی و تحلیلی برخوردار باشد تا بتواند نماینده معارف اسلام در جهان معاصر باشد. از این منظر، مدرسه عالی حسینی، «نظام تربیت کنشگر تمدنی» بود و نه مکانی برای «آموزش فقیه سنتی».
۲- دیپلماسی علمی و تبلیغ بینالمللی: بر اساس اسناد موجود، برنامه مدرسه بهگونهای طراحی شده بود که طلاب، مخصوصاً برای فعالیت تبلیغی در اروپا و آمریکا آماده شوند. این امر- در زمانهای که بسیاری حتی آموزش زبان خارجی را بیوجه میدانستند - نشاندهنده فهم عمیق آیتالله میلانی از زیستجهان جدید و ضرورت گفتوگو در میدانهای جهانی بود. این ترکیب از شاخصههای اصلی یک «پروژه تمدنی» است؛ زیرا تمدن زمانی استمرار مییابد که توان بازنمایی خود را در بیرون از مرزها داشته باشد.
نشانههای روشن تحولگرایی
همانطور که اشاره شد، یکی از مهمترین رفتارهای نهادی آیتالله میلانی، سپردن اداره مدرسه به دو چهره جوان - سیدفاضل میلانی و علیاکبر الهی خراسانی - بود. این تصمیم، با وجود حضور شاگردان برجسته، اساتید مجرّب و شخصیتهای باسابقه، اقدامی غیرمعمول در سنت حوزه محسوب میشد؛ زیرا معمولاً مدیریت مراکز جدید به شخصیتهای مسنتر و تثبیتشده واگذار میگردد. در نظریه نهادسازی، نهادها زمانی پایداری مییابند که مؤسس به «تداوم نسلی» بیندیشد. نهاد باید عمر طولانیتر از فرد مؤسس داشته باشد. این تداوم تنها در صورتی ممکن است که مدیریت از همان آغاز به نسلی سپرده شود که اولاً، توان زیست در آینده را دارد، ثانیاً، با نیازهای روز و زبان جهان معاصر آشناست، ثالثاً، کمتر گرفتار محافظهکاری نسلی است و رابعاً آمادگی بیشتری برای پذیرش علوم جدید دارد. از این منظر، رفتار آیتالله میلانی نشانه روشن نگاه تمدنی است؛ زیرا تداوم سازمانی تنها در چارچوب نگاه تمدنی قابل فهم است، نه در چارچوب نگاه سنتی. در نگاه سنتی، مرکزیت با «فرد»، اما در نگاه تمدنی، مرکزیت با «نهاد» است. کسی که صرفاً نگاه سنتی دارد، هرگز قدرتی را که در میدان علمی کسب کرده، به یک سیستم یا نسل اندکتجربه واگذار نمیکند، زیرا منطق سنت، منطق کنترل فردی است. اما نگاه تمدنی، منطق «واگذاری قدرت به نهاد» را در خود دارد. این تفاوت، معنای عمیق حرکت آیتالله میلانی را روشن میکند.
متن افتتاحیه مدرسه
«مدرسه عالی حسینی» روز پنجشنبه، ۹ دیماه ۱۳۵۰، مطابق با ١١ ذوالقعده ١٣٩١ و در سالروز ولادت عالم آلمحمد(ع) امام علیبنموسیالرضا(ع) افتتاح شد. متن افتتاحیه «مدرسه عالی حسینی» که در این نوشتار برای نخستینبار منتشر میشود، از این قرار است: (رسمالخط در چاپ، حفظ شده)
«بسم الله الرحمن الرحیم - در ظل توجهات حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف - نظم و انضباط در شئون مختلف زندگی، امروز یکی از بزرگترین و عالیترین اصولی است که هر جامعهای ناگزیر است خود را با آن منطبق سازد . دین مقدس اسلام که الهامبخش تمام نظامهای فردی و اجتماعی است در این زمینه اهتمام بیشتری بعمل آورده تا آنجا که رهبر بزرگ عالم اسلام و انسانیت حضرت امیرالمؤمنین علیهالصلاة والسلام در آخرین لحظه حیات به دو فرزند گرامی خویش و نیز بجهان انسانیت خطاب کرده میفرماید: اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم؛ بشما دو فرزندم و بسایر فرزندان و خاندانم و بهمه کسانیکه این منشور بآنان ابلاغ شود توصیه و سفارش میکنم برعایت تقوی و نظم دادن به کارها. از طرفی تبلیغات مذهبی که لازم است همیشه توام با نظم و انضباط کامل باشد تا بتواند وظیفه سنگین و رسالت خطیر و پراهمیت خود را در این عصر که فساد و بی دینی رواج دارد انجام دهد، متأسفانه صرف نظر از موارد خاص چنانکه بر کسی پوشیده نیست دچار نابسامانی گردیده و آنطوری که باید و شاید از آن بهره برداری نمیشود، بنابراین لازم و ضروری بود در این مورد اقدام اساسی بعمل آید و حتیالامکان به تبلیغات مذهبی سر و سامانی داده شود. بدین منظور، حضرت آیتالله العظمی میلانی دامتبرکاته درصدد برآمدند مقدمات تأسیس یک مرکز تعلیم و تربیت منظم را فراهم آورند، تا بوسیله آن بهتر بتوان برنامه زیر را که آرزوی جامعه روحانیت است عملی کرد.
الف: آماده کردن مبلغین و وعاظ دانشمند و پرهیزگار مطابق نیاز روز - ب : تربیت گویندگان و سخنوران مجهز بمعلومات لازم، آشنا باوضاع زمان، آماده برای پاسخگوئی بمشکلات نسل جوان - ج : پرورش محققان و نویسندگانی که قادر باشند از طریق نشر مقالات و مجلات و تألیف و تصنیف حقایق اسلام و معارف تشیع را اشاعه دهند.
بدیهی است چنانچه با تأییدات الهی و توجهات خاصه حضرت ولی عصر(ع) برنامه فوق عملی گردد میتوان بنتایج زیر در راه اصلاحات و بهره برداری صحیح نائل آمد: ۱- هماهنگ کردن تبلیغات مذهبی، و جریان آن از مجرای صحیح خود. ۲- تحکیم مبانی توحید و اشاعه حقایق و معارف مذهب در میان توده مردم از طریق توسعه و گسترش بیشتر تبلیغات مذهبی. ۳- هماهنگ کردن سطح تبلیغات مذهبی با سطح فرهنگ و تمدن روز و تطبیق آن با اوضاع زمان. ۴- جلب نظر نسل جوان و طبقه روشنفکر اسلام و تشیع. ۵- تنظیم برنامه های تبلیغی برای دبستانها - دبیرستانها - دانشگاهها و تشکیل کنفرانسهای مذهبی در کلیه مؤسسات آموزشی و صنعتی. ۶- اعزام مبلغ و سخنران به نقاط دور افتاده کشور و احیانا اعزام بکشورهای خارج. ۷- کمک و راهنمایی دستجات مذهبی و انجمنهای دینی شهرستانها. ۸- جلوگیری از تبلیغات سوء و منحرف کننده مسلک های ضد دینی. ۹- طبع و نشر مقالات هفتگی و مجلات ماهانه و کتب دینی و اخلاقی و تربیتی بزبانهای مختلف. ۱۰- نظارت بر مطبوعات و جلوگیری از نشر اکاذیب و خرافات بنام دین و همچنین جلوگیری از چاپ مقالات ضـــد اخلاق و عفت عمومی.
خوشبختانه اهتمام حضرت آیتالله در این باره بحدی بود که با همه مشکلاتی که در پیش بود در مدت کمی مقدمات کار فراهم شد یعنی محلی مناسب و مجهز بتمام وسائل مربوطه و همچنین اساتیدی علاقمند برای اجرای برنامه فوق تعیین گردید و پس از انجام امتحان ورودی برای انتخاب محصلین مورد نظر (واجد شرایط) از میان جمع داوطلبان در تاریخ یازدهم ذی القعده ۱۳۹۱ (مطابق با ۹-۱۰-۱۳۵۰) که مصادف با روز میلاد مسعود ثامنالائمه ، حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه والثناء بود محل مزبور بنام (مدرسه عالی حسینی) نامگذاری و حسب الامر معظم له افتتاح شد.»
خبرنگار: حجتالاسلاموالمسلمین علی الهی خراسانی



نظر شما