امروز دهم رجب، سالروز میلاد ستارهای است که آسمان با تولدش بر زمین بذل و بخشش کرد؛ امامی که نامش «جواد» بود و رسمش گشایش درهای رحمت. او که بعدها به «بابالمراد» شهرت یافت، نه فقط در گشودن گرههای مادی، که در گشودن قفلهای پیچیده اندیشه نیز سرآمد روزگار بود. ولادتش، برهانی زنده بر این حقیقت بود که چشمه جوشان علم و سخاوت الهی، در زلالِ وجود یک جوان نیز میتواند تمام عالم را سیراب کند. چگونه این اقیانوس بخشش و دانش، خود به بزرگترین سند حقانیت امامت در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ بدل شد؟
برای یافتن پاسخی به این پرسش، بر خوان کلام حجتالاسلام والمسلمین حامد کاشانی، کارشناس تاریخ اسلام میهمان شدهایم.
پاسخ قرآنی به شبهه امامت
حجتالاسلام والمسلمین کاشانی با ریشهیابی استدلال امام جواد(ع)، به تبیین ماهیت بیبدیل ایمان امیرالمؤمنین(ع) پرداخته و تشریح میکند: در تاریخ پرفراز و نشیب امامت، هر یک از ائمه اطهار(ع) به شیوهای منحصر بهفرد، حافظ و مبین فضائل و حقانیت جد بزرگوارشان، امیرالمؤمنین(ع) بودهاند. اما در این میان، نقش امام جواد(ع) از جهتی کاملاً استثنایی و راهبردی است. ایشان نه تنها به بیان روایی و کلامی فضائل پرداختند، بلکه با رسیدن به مقام امامت در سن کودکی، به صورت عملی و ملموس، حقانیت و عمق جایگاه امیرالمؤمنین علی(ع) را که ایشان نیز در سنین نوجوانی به پیامبر(ص) ایمان آورده بودند، برای تمام تاریخ به اثبات رساندند.
وی میافزاید: پس از شهادت امام رضا(ع) جامعه شیعه با یک بحران و چالش جدی مواجه شد. برخی به دلیل سن کم امام جواد(ع) دچار تردید شدند و این پرسش را مطرح میکردند که چگونه کودکی میتواند بار سنگین امامت و هدایت امت را بر دوش کشد؟ این شبهه نه تنها در میان عوام، بلکه در بین برخی خواص نیز ریشه دوانده بود. در چنین شرایطی، امام جواد(ع) با صلابتی الهی و استدلالی قرآنی، این شبهه را از ریشه خشکاندند. روزی شخصی از ایشان پرسید: «چگونه شما با این سن کم به چنین مقام والایی رسیدهاید؟» امام(ع) در پاسخی هوشمندانه، او را به سرچشمه وحی ارجاع دادند و فرمودند: «آیا قرآن خواندهای؟» و این آیه شریفه را تلاوت کردند: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی...» (یوسف، آیه ۱۰۸) «بگو: این راه من است، من و هر کس که از من پیروی کرده، با بصیرت کامل به سوی خدا دعوت میکنیم». سپس امام(ع) با تفسیری عمیق، استدلال خود را تکمیل کردند و توضیح دادند: به گواهی تاریخ و به اتفاق امت، نخستین، برترین و کاملترین فردی که از پیامبر اکرم(ص) پیروی کرد (مَنِ اتَّبَعَنِی)، وصی و جانشین ایشان، امیرالمؤمنین علی(ع) بود که در سنین کودکی یا نوجوانی (کمتر از ۱۰سال) به ایشان ایمان آورد و راه خود را با «بصیرت» انتخاب کرد. امام جواد(ع) با این استدلال بینظیر، امامت خود را به ایمان و هدایت پیشگامانه جدشان پیوند زدند تا اثبات کنند اگر بصیرت الهی و سبقت در ایمان برای امیرالمؤمنین(ع) در آن سن ملاک برتری مطلق است، پس ولایت و علم الهی برای جانشینان ایشان نیز به سن ظاهری محدود نمیشود. این یک اصل الهی است، نه یک استثنای تاریخی.
تجلی بصیرت علوی در جوادالائمه(ع)
این کارشناس تاریخ اسلام در پاسخ به این پرسش که چرا ایمان امیرالمؤمنین(ع) در آن سنین، با ایمان دیگران متفاوت بوده و معیار قرار میگیرد، بیان میکند: تفاوت در کیفیت و عمق آن ایمان نهفته است. ایمان امیرالمؤمنین(ع) فراتر از یک معجزه و تصدیق ظاهری بود؛ بلکه ریشه در علم حضوری و درک شهودی داشت. در حالی که بسیاری از صحابه برای پذیرش نبوت، نیازمند مشاهده دلیل، معجزه و برهان بودند، آن حضرت به چنین امری نیاز نداشتند، زیرا حقیقت نبوت را پیش از بعثت با تمام وجود لمس میکردند. این ادعایی نیست که دیگران برای ایشان ساخته باشند، بلکه حقیقتی است که خود در خطبه قاصعه نهجالبلاغه به آن تصریح میکنند: «أَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَالرِّسَالَةِ، وَأَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ... وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ(ص)» (نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲) «من نور وحی و رسالت را میدیدم و بوی خوش نبوت را استشمام میکردم... و هنگامی که وحی بر پیامبر(ص) نازل شده و شیطان از پرستیده شدن برای همیشه ناامید شد، صدای ناله او را شنیدم». شخصیتی که کیفیت وحی را اینچنین عمیقاً و با حواس معنوی خود درک میکند، برای اثبات رسالت، طلب معجزه نمیکند.
استاد کاشانی تصریح میکند: امام جواد(ع) آینه تمامنمای همین حقیقت بودند. ایشان با تکیه بر این واقعیت، خود را تجسم زنده و ادامهدهنده این مسیر معرفی کردند تا این پیام را به تاریخ برسانند که امامت و بصیرت امیرالمؤمنین(ع) در نوجوانی یک واقعه دوردست و تمامشده نیست، بلکه یک حقیقت جاری و ساری در نسل امامت است. این همان مفهومی است که در «حدیث تشبیه» از پیامبر اکرم(ص) نیز آمده که امیرالمؤمنین(ع) آینه جمیع انبیا هستند. درواقع، امام جواد(ع) با وجود و علم خود این پیام را فریاد میزدند: «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ فَلْیَنْظُرْ إِلَیَّ؛ هر کس میخواهد امیرالمؤمنین(ع) را در علم و بصیرت ببیند، به من بنگرد».
«سَلُونِی»؛ برهان عملی امامت
این کارشناس دینی تصریح میکند: چنین ادعای بزرگی نیازمند یک برهان عملی و قاطع بود. امام جواد(ع) برای اثبات این جایگاه، با شجاعت و اطمینانی که از اتصال به منبع علم الهی نشأت میگرفت، در برابر بزرگترین دانشمندان و فقهای عصر خویش که توسط دربار عباسی برای به چالش کشیدن ایشان گرد آمده بودند، اعلام کردند: «سَلُونِی» (از من بپرسید). این فقط یک شعار نبود؛ ایشان بر کرسی مناظره و علم نشستند و به پیچیدهترین و غامضترین سؤالات فقهی، کلامی و علمی زمانه، پاسخهایی دقیق، فوری و بینقص دادند. مناظرات مشهور ایشان با یحیی بن اکثم، قاضیالقضات دربار مأمون، نمونه بارزی است که چگونه یک کودک، دانشمندترین مرد زمان خود را مبهوت و مغلوب علم الهی خویش کرد. این اقدام، به صورت عملی اثبات کرد علم الهی در ظرف سن و سال دنیوی نمیگنجد و آن فضائل بینظیر امیرالمؤمنین(ع)، حقیقتی زنده و جاری است.
حجتالاسلام والمسلمین کاشانی در پایان بیان میکند: این درک عمیق از علم الهی امام، تنها یک تحلیل کلامی متأخر نیست، بلکه حقیقتی است که در میراث ادبی شیعیان همعصر ائمه(ع) نیز بهوضوح موج میزند. به عنوان یک سند تاریخی مهم، میتوان به قصیده شاعر شهیر امامی مذهب، ابوتَمّام طائی (متوفی ۲۳۱ ه.ق) اشاره کرد که معاصر امام جواد(ع) بود و در مدح ایشان چنین سرود: وَالمُصَفّی مُحمّدُ بنُ عَلِی/ والمُعَرّی مِن کُلِّ سوء وَذامِ (و امام برگزیده، محمد بن علی است؛ آنکه از هر بدی و عیبی پیراسته است)/ أبرَزَت مِنهُ رَأفةُ الله بِالناسِ لِتَرکِ الظَّلامِ بَدرَ التَمامِ(رأفت خداوند، او را چون ماه کامل آشکار ساخت تا مردم تاریکی را به واسطه او رها کنند)/ فَهوَ ماض عَلَی البَدیهَةِ بِالتَّفضیلِ مِن رأیِ هِبرِزیّ هُامِ (او بیدرنگ و بدون نیاز به تفکر، برترین رأیها را صادر میکند که بر نظر مردان کارآزموده برتری دارد)/ عالِم بِالأمورِ غارَت فَلَم تُنجم.../هؤلاء الألی أقامَ بِهِم حُجتَه ذو الجلالِ وَالإکرامِ (او به اموری که در غیب پنهان است آگاه است... اینان کسانی هستند که خداوند صاحب جلال، حجت خود را به وسیله ایشان برپا داشته است). این ابیات بهوضوح نشان میدهد در منظومه فکری شیعیان آن دوره، علم امام(ع)؛ دانشی الهی، خطاناپذیر و منبع حجت خدا تلقی میشد، نه علمی اکتسابی. بنابراین امام جواد(ع) با علم لدنی خود، نه تنها حقانیت خویش، بلکه اصالت و عمق بصیرت جد بزرگوارشان امیرالمؤمنین(ع) را برای همیشه در تاریخ تثبیت کردند.





نظر شما