۲۰ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۰
کد خبر: 152459

محمدعلی سپانلو به شهردار تازه انتخاب‌شده تهران توصیه کرد، به فرهنگ و هنر توجه کند.<BR> <BR>

توصیه‌ی محمدعلی سپانلو به آقای شهردار

به گزارش (ایسنا)، در نشست «تهران به روایت شاعر طهران» که عصر سه‌شنبه، 19 شهریورماه، در جامعه مهندسان مشاور ایران برگزار شد، محمدعلی سپانلو با اشاره به علاقه‌اش به تهران و سرودن از این شهر، یادآور شد که وقتی 20 سالش بوده، اولین شعرش را برای تهران گفته است.

ادبیات برای به یاد آوردن است

این شاعر در ادامه با بیان این‌که شعر می‌تواند یادآور باشد‌، گفت: ادبیات برای یادآوری است. ادبیات با زبان حرام‌زاده‌ پروپاگاندا مبارزه می‌کند و یادآوری می‌کند آزادی و ملت چیست. اگرچه ادبیات خلق زیبایی‌ هم می‌کند، وظیفه یادآوری هم دارد.

تهران؛ زنی پرشکیب

او همچنین درباره شعر خود گفت: شعر من با مسائل زندگی امروز درآمیخته است. منظومه خیابان شعری بود که من برای این شهر گفتم و از زبان کسی روایت می‌شد که توی خیابان‌های شهر راه می‌رود و از هر خیابان یاد خیابان دیگری می‌افتد.

او در ادامه بخشی از منظومه تهران را خواند و عنوان کرد: من شهر تهران را چون زنی زیبا و پرشکیب دیده‌ام که هرچه برسرش می‌آورند، باز هم طاقت می‌آورد.

سپانلو با انتقاد از تغییراتی که در تهران ایجاد شده است،‌ گفت: در کنار خانه ما ساختمانی 10-11 طبقه می‌سازند که در طراحی آن نورهای قرمز گذاشته‌اند و شب‌ها شبیه عشرتکده دراکولا می‌شود که هم مبتذل است و هم زشت.

او افزود: متأسفانه خیلی چیزها از دست رفته؛ مثلا می‌گفتند در حسن‌آباد جن هست و یا در الهیه زیرزمین گنج است و به آن‌جا گنج‌آباد می‌گفتند. زیر این شهر، یک تاریخ بزرگ است. این‌جا ییلاق راگاست، سه‌هزار سال پیش از همین بوده است. اگر جغرافیای این شهر را با تاریخش نگاه کنید، می‌بینید کجا قرار داریم.

او ادامه داد: اما متأسفانه چون ری پی در پی می‌لرزیده، چیزی از گذشته شهر باقی نمانده است. می‌گویند ما روی دیو نشسته‌ایم. ضحاک اژدهایی است که در کوه دماوند در بند است و هرچند وقت یک بار زنجیرهایش را می‌جود و زلزله می‌آید.

در ادامه این برنامه بخشی از فیلم خسرو سینایی درباره تهران و همچنین بخشی از فیلم «تهران هنر ‌مفهومی» محمدرضا اصلانی نمایش داده شد.

تناقض تهران امروز را دوست دارم

سپس محمدعلی سپانلو باز هم از تهران گفت و در پاسخ به این سؤال که اگر بخواهد چیزی را دوباره در تهران ببیند، آن چیز چه می‌تواند باشد، گفت: من تهران الآن را هم به دلیل تناقض‌هایش دوست دارم. خیابان باریکی موازات شمران بود که ما به آن می‌گفتیم خیابان عشاق، حالا اتوبان صدر آمده یک تکه آن را بریده، من این راه دوست دارم. آینده و گذشته با هم است. از روی پل حافظ که رد می‌شوی‌، روی پشت‌بام‌ خانه‌ها لباس‌هایی است که انگار با باد دوره ناصرالدین‌شاه خشک می‌شود، من این هم‌زمانی گذشته و آینده را دوست دارم.

او همچنین عنوان کرد: من نوستالژی گذشته ندارم، اما صبح‌ها هر وقت بیدار می‌شوم، با یک روز از گذشته بیدار می‌شوم. شاید دوست داشتم به زمانی برگردم که دانشجوی حقوق بودم و از طریق شاملو به شاهین سرکیسیان معرفی شدم. او بالاخانه‌ای سر چهارراه تخت جمشید داشت که مثل خانه ارمنی‌ها خیلی قشنگ بود. ما آن‌جا تمرین تئاتر «مرغ دریایی» چخوف را انجام می‌دادیم، همراه با فروغ‌، نصرت پرتوی‌، رامین فرزاد و بخشی از هنرمندان قدیم ایران. دوست دارم باز هم در آن‌جا باشم. در آن موقع، اولین شعرم در مجله فردوسی با ویرایش شاملو منتشر شده بود و فروغ از این شعر من خوشش آمده بود. در جلسه‌ای از آن تعریف کرد و این برای من خیلی خوشایند بود.

توصیه به آقای شهردار

سپانلو همچنین با انتقاد از تغییر نام بخشی از شهر عنوان کرد: امیدوارم شهردار جدید به هنر و اندیشه در شهر توجه کند. کرباسچی به این شهر و فرهنگ شهر خیلی خدمت کرد و قالیباف هم به همان اندازه در ساخت شهر کمک کرد و امیدوارم حالا که دستش در دولت جدید - که با هنر بد نیست‌ - بازتر است، در تئاترها و گالری‌ها شرکت کند و به بودجه این بحث کمک کند.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره ترجمه‌هایش گفت: یکی دو تا از ترجمه‌های من رمان است. من رمان‌ها را خودم به ناشر پیشنهاد می‌دادم، زیرا زمانی بود که آثار من نمی‌توانست منتشر شود. تخصص دیگر من در تبلیغات کالا بود که آن موقع در دهه 60 کالایی هم نبود که برایش تبلیغی انجام شود. من رمان‌ها را خودم به ناشر پیشنهاد دادم. این‌ها کتاب‌هایی بود که می‌پسندیدم و آن‌ها را ترجمه می‌کردم. اما شعر فروش نمی‌کند و ذوقی است. آپولینر اولین شاعر خارجی بود که من خواندم. ریتسوس را هم از فرانسه به فارسی برگرداندم و او برایم مثل برادر بود؛ هرچه را دوست داشتم، در شعرش گفته بود.

ممیزی پدر ما را درآورده است

این شاعر سپس با انتقاد از ممیزی در سال‌های اخیر گفت: ممیزی در این سال‌ها پدر ما را درآورده است. در بخشی از شعر که ترجمه کرده بودم، شاعر به طنز گفته بود «این شیطان عزیز» و می‌گفتند باید عزیز را برداری و یا مثلا به جای فسق‌، گناه بگذاری. این نوع نگاه و ممیزی در سال‌های اخیر واقعا به ما ضربه زد.

در پایان این مراسم، مدیر جامعه مهندسان مشاور ایران با اهدای تقدیرنامه‌ای از سپانلو برای سرودن از تهران سپاس‌گزاری کرد.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.