1ـ بست بالا: یقینِ پاسخ
نقل «رَیّانبن صَلْت»: گروهی از دانشمندان عراق و خراسان، در مجلس «مأمون» بودند و بحثی درباره تفسیر آیه 32 از سوره «فاطر» پیش آمد (و اورثناالکتاب / ما کتاب را میراث کسانی از بندگانمان کردیم که آنان را برگزیدیم)... دانشمندان معتقد بودند منظور از آیه، «همه مسلمانان»اند... مأمون، نظر امامرضا(ع) را پرسید... امام(ع) آیههایی از قرآن و روایتهایی از پیامبراکرم(ص) را خوانده و با مرور ویژگیهای اجداد خود و اهمیت اشاره خداوند به وارثان کتابش، فرمود: «منظور خداوند، خاندان پیامبر(ص) است»... مأمون و دانشمندانِ مهمان او، گفتند: «خدا به شما فرزندان پیامبر(ص)، خیر دهد که توضیح پرسشهای پیچیده را بهآسانی و دقیق میگویید». / از ترجمه جلد «دوازدهم» کتاب شریف بحارالانوار، ترجمه موسی خسروی، چاپ 1377، صفحه 161ـ با تلخیص و بازنویسی.
2ـ سقاخانه: سفرنامه یه عمر (153)
جلسه کوچیک، دوباره تشکیل شده و باز «معلم» اومده تا خوابی تازه رو برای شاگردانش تعریف کنه... بعد هم براساس خواب تازهای که دیده، سفارشی کنه... یا نتیجهای بگیره و به شاگردانش، راهی تازه برای ادامه زندگیشون نشون بده... منتها اینبار، راهی رو میگه که با همه راههای پیش، «تضاد» داره... شاگردانش موندن که راه قبلی درست بوده (که اون هم برخاسته از خوابی بوده)... یا این راه تازه؟... اگه راه تازه درست باشه، پس تا حالا اشتباهی رفتن... اگه راه پیش درست بوده... تکلیف راه تازه چی میشه؟... و اگه دوباره معلمشون خوابی دیگه در تضاد با خوابهای پیش ببینه، چی؟... و اگه خواب استاد با سخن اهلبیت(ع) تضاد داشته باشه، چه کنن؟ / برگرفته از ترجمه جلد «اول» کتاب شریف عیون اخبارالرضا(ع)، ترجمه علیاکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، چاپ 1380، صفحه 620 ـ روایت عَبدُالسَّلامِبن صالحِ هِرَوی (ادامه): حدیثی را بهنقل از امامصادق(ع) شنیده بودم که به امامرضا(ع) گفتم (ادامه)... امام(ع) فرمود: «جدم جعفربن محمد درست فرموده است... منظور از نادان، داستانپردازان مذاهب دیگر و منظور از علما، دانشمندان آلمحمد(ص)ند که خداوند، اطاعت و دوستی آنان را واجب کرده است»... (ناتمام) ـ با تلخیص و بازنویسی.
3ـ پنجره پولاد (30) : حاجیمیرزا براتعلی (شاعر و عارف) ـ مدفون در شهر مشهد
کارِ «در» چیه؟... اینه که «گاهی» باز و گاهی «بسته» بشه... وقتی بازه... یعنی که آدمها میتونن وارد خونهای بشن که در، مراقبشه... وقتی هم که بسته باشه، یعنی که خونه پشتِ در، در اَمن و امان کامله... برای یه در، خوبه که گاهی باز باشه و گاهی بسته... این یعنی که کار در، درسته و سر جای خودشه... نه مثل من که در شدم اما یهسره باز بودم!... بس که «حاجی» سفرهدار بود... بعد از نماز صبح، تا طلوع آفتاب بیدار بود... بعد به همسرش کمک میکرد تا غذای ناهار رو آماده کنه... دَمِ ناهار، باز میشدم و حاجی مینشست توی ایوون خونه (پای سفره)... جماعت فقرای اهل شهر هم میدونستن که سفره ناهار و شام حاجی همیشه پهن بود.. ریسه میشدن سرِ سفره حاجی!... تا این که راهی مشهد شد و رسمش رو در مشهد هم اجرا کرد... تا روز مرگش. ـ درگذشته قرن دوازدهم خورشیدی. / برگرفته از صفحه 37 در جلد «دوم» کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی، اثر گروهی، چاپ 1387، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی. ادامه دارد
۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۲
کد خبر: 465073
نظر شما