۹ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۸:۴۱
کد خبر: 590975

حال و احوال یکسال پیش که آمدند همسایه مان شدند کجا، اوضاع قمردرعقرب این روزها کجا؟

قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: غرضم، اوضاع دوستی ست که هم آپارتمانیم. اوضاع رفیقی که از غیب شدن ناگهانی اش ترسیدم، از پیام ها و تماس هایی که حسابی بی جواب گذاشت!

بعد از چند روز کنکاش بالاخره موفق می شوم سراغی از او بگیرم. اما عجب از این روزگار و عجب از حرف های میخکوب کننده ای که نصیبم شد!

همسرش از اجرای مهریه گفت و برگه احظاریه... از بیست روزی که ترکش کرده و حالا هم، قصدش طلاق است... از اینکه نمی داند بیدار است یا خواب...

و گفت که حق طلاق با دوست من است، که خانه به اسم دوست من است، که حساب های بانکی شان دو امضا است و مهمتر از همه اینکه بی دوست من، زنده نمی ماند...

و شرایط شان باورنکردنی شده... و بعد اشک های روان مردی که به های های تبدیل می شود...

مشت های گیج کننده اطلاعات، فشارم را پایین آورده... داغ شده ام... خداحافظی می کنم در حالیکه قلبم تیر می کشد... خداحافظی می کنم در حالیکه می دانم بعد از پله های طبقه دوم آپارتمان، مقصد بعدی ام کجاست!

همیشه از اخبار افزایش آمار طلاق، سرسری می گذشتم، از کنار روانشناسان و مشاوران خانواده که بحث شان حال بدِ آدم ها بود. آدم های در آستانه جدایی و آدم های بعد از متارکه...

اما حالا روی صندلی ایستگاه اتوبوس نشسته ام و به حرفِ خانوم های کناری ام گوش می کنم که دارند باآب وتاب از مهریه «مریمی» می گویند که آنرا در قبال حضانت پسرش بخشیده...

به بهار و شیما و مهرانه و سعید و انوشیروان و اقوام دور و نزدیکم، فکر می کنم. به سونامی نامرئی و مخوف طلاق. به امضایی که می گوید سقف هایمان دیگر از هم جداست. شناسنامه ها و خاطرات و قلب هایمان.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.