۱۵ تیر ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۴
کد خبر: 710543

گاهی برای رسیدن، دُورِ ماندن را باید خط کشید. رفت به ولایتی که قصه های روشن دارد. کیمیای سفر دارد. در و دیوارش دعوت می کنند به آرام و قرار

این کهکشان، حاجت روا می کند

رقیه توسلی: گاهی باید گمشدگی مان را برداریم و به قبله خراسان سلام بدهیم و دست به دامان شاه شویم. شاهی که آهوان و کبوتر بچه ها هم، راه خانه اش را بلدند.

اصلا گاهی انقلاب راه انداختن، واجب است. باید سمت عشق دوید و منقلب شد. با پیاده نظام اشک ها رفت پشت در آن خانه که خانه ی سرباز و فرمانده و فقیر و غنی و گناهکار و فرشته است.

گاهی پیشه مان فقط زیارت باشد، خوب است. فقط سلام و درود. فقط دست بر سینه گذاشتن و مبتلا شدن به «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا».

گاهی واقعا نباید معطل ماند. نباید پشت گوش انداخت. نباید رسوب کرد. راهی کهکشانی باید شد که دوردست های نزدیک است. آنجا که خالی نیست از مهربانی. از دخیل و حال خوش. از رازها ونیازها. آنجا که هر ثانیه خورشید طلوع می کند و غم ها فرو می ریزند. آنجا که آب در دل دنیا تکان نمی خورد.

برای حاجت روا شدن گاهی باید رفت وسط رودخانه نور. باید خانه جوانمردان را کوبید.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.