خاطراتش برای مردم هولناک است. مغولان همچون سیل بنیان‌کنی رسیدند و به قول نویسنده‌ معاصر آن‌ها«آمدند و کشتند و سوختند و رفتند»!

سرگذشت حرم رضوی در دوره حمله مغول

هنوز هم وقتی قرار است درباره یک هجوم وحشیانه توصیفی ارائه کنیم، حمله مغول را مثال می‌زنیم. این رویداد تاریخی، سرنوشت کشورهای بسیاری را تغییر داد و موجب دگرگونی‌های گسترده‌ای در بخش مهمی از جهان به خصوص خاورمیانه و به‌ویژه ایران شد. بسیاری از ما قسمتی از رخدادهای این دوران را در کتاب‌های درسی خودمان خوانده‌ایم و شاید در آن‌ها سخنی از وقایع خراسان هم به میان آمده باشد؛ اما کمتر کسی به این موضوع فکر می‌کند که شهر مشهد و حرم رضوی در این هجوم گسترده چه سرنوشتی پیدا کرد. آیا مضجع شریف امام هشتم(ع) در این فاجعه بزرگ آسیب جدی دید؟ ساکنان مشهد چه؟ آیا آن‌ها توانستند جان خود را نجات دهند و از وحشی‌گری‌های مغولان در امان بمانند؟ مشهدالرضا(ع) در سال‌های نخستین قرن هفتم هجری چه سرنوشتی پیدا کرد؟ امروز می‌خواهم برایتان از تاریخ رویدادهای حرم رضوی در زمان حمله مغول بگویم؛ موضوعی که مطمئن هستم  کمتر درباره آن شنیده‌اید.

وضعیت مشهدالرضا(ع) پیش از حمله مغول

واقعیت این است که مشهد تا پیش از دوره تیموری، هنوز به شکل و شمایل شهر درنیامده بود؛ مجموعه‌ای از روستاهای اطراف حرم رضوی مانند سناباد و نوغان به دلیل مجاور شدن برخی از ارادتمندان امام هشتم(ع) اندکی توسعه‌یافته بود و در اطراف حرم نیز طی چند قرن، مساجد و حتی مدارسی ساخته شد و برخی محلات بسیار محدود شکل گرفت؛ اما این مجموعه فاقد دیوار دفاعی و برج و بارو بود و برخی از مورخان معتقدند هنگام حمله مغول به خراسان، مشهد بیش از آنکه شهر باشد، یک زیارتگاه با مجموعه‌ای از منازل مسکونی معدود به شمار می‌آمد. با این حال، مسئله نذورات و خزانه هدایای حرم مطهر که توسط سلاطین و اُمرای مختلف تقدیم شده‌ بود، توجه مغولان را جلب می‌کرد و به همین دلیل باید گذر آن‌ها به این منطقه نیز افتاده باشد. شاید قدیمی‌ترین روایتی که درباره این ایام در اختیار ماست، به اقامت یک‌شبه سلطان محمد خوارزمشاه در حرم مطهر مربوط باشد. مورخان می‌نویسند او هنگام فرار از دست مغولان، شبی را در کنار حرم مطهر گذراند و سپس به سمت مرکز و شمال ایران گریخت.

روایت‌های متناقض

تاریخ‌نویسان درباره مشهد و چگونگی برخورد مغولان با این شهر، گزارش دقیقی نداده‌اند. عموم روایت‌های تاریخی مربوط به نواحی اطراف مشهد مانند تابران توس، سناباد و نوغان است. براساس گزارش جوینی، در کتاب «جهانگشا» مغولان در نواحی اطراف مشهد دست به غارت و کشتار فراوان زدند؛ «عالمی که از عمارت موج می‌زد خراب شد و دیار و رباع، یباب گشت و اکثر احیا، اموات گشتند و اطراف و اکناف چون کف دستی شد». با این حال جوینی که دوران حیاتش به عهد هجوم چنگیز نزدیک است، سخنی از حمله مغولان به مشهد و حرم رضوی به میان نمی‌آورد. تقریباً همزمان با او، ابن‌اثیر در «الکامل فی‌التاریخ» گزارشی را در این باره نقل می‌کند که نسبتاً جدید و منحصربه‌فرد است. او ذیل حوادث سال ۶۱۷ ق و پس از شرح حمله مجدد مغولان به توس و نیشابور ‌می‌نویسد:«توس را ویران ساختند، آرامگاه علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) را خراب کردند و همه را به صورت ویرانی درآوردند». گزارش ابن‌اثیر درباره ویرانی حرم مطهر در این دوره به دلایلی نمی‌تواند درست باشد؛ اولاً، خبری که او نقل می‌کند در متون تاریخی دیگر نیامده ‌است؛ ثانیاً در آثار معماری حرم مطهر که امروز پیش چشم ماست، یادگارانی از دوران پیش از حمله مغول وجود دارد، مثلاً کاشی‌های زرین‌فام موسوم به کاشی‌های سنجری که در اطراف بقعه مطهر وجود دارد و زیبایی چشمنواز آن‌ها نظر هر هنرمندی را به خود جلب می‌کند. افزون بر این، برخی آثار به‌جا مانده از دوران پیش از هجوم مغولان مانند سنگاب خوارزمشاهی برای قرن‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت و اکنون در موزه حرم مطهر نگهداری می‌شود. ثالثاً، مورخان دوره‌های بعد متفق‌القول هستند که چنگیز با وجود همه وحشی‌گری و تندخویی، نسبت به اماکن مذهبی جانب احتیاط را رعایت کرده و از تخریب آن‌ها خودداری می‌کرد. در واقع او به نوعی سعی می‌کرد رویکردی توأم با تساهل در امر مذهب داشته باشد و تمرکز خود را روی کسب قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی بگذارد.

آنچه بر حرم گذشت

فضل‌الله روزبهان خُنجی در کتاب مشهور «مهمان‌نامه بخارا» که به زبان فارسی و در نیمه نخست قرن دهم هجری به رشته تحریردرآمده و در آن شرح حمله ازبکان به مشهد و ورود آن‌ها به حرم رضوی نیز ثبت شده است، ضمن سرودن شعری، می‌گوید: «رأی عالی خان چنگیزی / چون درآمد به عزم خونریزی / آن که را بهر قتل تعیین کرد / وقت رفتن چنینش تلقین کرد / که ز نسل محمد آقا / هست آسوده سیدی آن‌جا / حرمت قبر او نکو دارید / اهل آن مقبره میازارید / تو نگه کن بزرگ چنگزخان / مشهد شاه ساخت دار امان»؛ هر چند که بعدها همین ازبکان که روزبهان خنجی رفتار ابتدایی آن‌ها را با کردار چنگیز مقایسه می‌کند، در سال ۹۹۷ ق به مشهد تاختند و حرمت حرم رضوی را هم نگه نداشتند! اما ذکر این مسئله در تاریخ نشان می‌دهد که به احتمال زیاد ساختمان حرم رضوی و صندوق مرقد مطهر از حمله و تعرض مصون مانده  و احتمالاً آنچه به یغما رفته، مربوط به خزانه یا اشیای گرانبهای زینتی در اماکن‌متبرکه بوده ‌است. بنابراین در این زمینه نمی‌توان به گزارش ابن‌اثیر اعتماد کرد.

 در مجموع می‌توان گفت حرم رضوی در حمله مغول آسیب چندانی ندید، هر چند که شرایط ناگوار به وجود آمده وضعیت اداره و مدیریت آن را مختل کرد تا جایی که امنیت در اطراف مشهد به حداقل رسید و مسافرت زائران به اماکن‌متبرکه با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو شد. این وضعیت تا اوایل قرن هشتم هجری و احتمالاً به مدت ۷۰ سال دوام آورد تا زمانی که در عهد امارت غازان‌خان، ششمین ایلخان مغول، مهاجمان دین اسلام را پذیرفتند و اوضاع رو به آرامش نهاد. براساس گزارش خواجه رشیدالدین فضل‌الله‌همدانی در کتاب «جامع‌التواریخ»، غازان‌خان، دزدان و غارتگرانی را که در اطراف مشهد موجب ناامنی می‌شدند و حتی به حرم مطهر دستبرد می‌زدند، سرکوب کرد و به زیارت حرم مطهر رضوی رفت.

 او یکی از سادات موسوی به نام «سیدطاهر» را به عنوان نقیب سادات مشهد برگزید و اداره حرم مطهر را در اختیار وی قرار داد. همچنین به دستور غازان‌خان، خرابی‌های حرم رضوی تعمیر شد و طرح مکانی را در آن ریختند که احتمالاً بعدها به دارالسیاده تبدیل شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.