اگر گذرتان به جزیره هرمز افتاده باشد و بخواهید به مکان‌های جذاب و گردشگری آن سر بزنید، یکی از جاهایی که به شما پیشنهاد می‌شود «موزه دکتر احمد نادعلیان» است که ترکیبی است از هنر، فرهنگ، تاریخ و علایق شخصی آقای نادعلیان.

هرمز، هنر، گردشگر

وی پیش از این  به‌ خاطر کنده‌نگاری روی سنگ‌های رودخانه‌ها شناخته شده بود اما در سال‌های اخیر بیشتر در حوزه هنر اجتماعی در جزایر هرمز و قشم فعالیت دارد و به جامعه محلی آموزش می‌دهد. موزه او در سال‌های گذشته توانسته توجه بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی را به جزیره هرمز جلب و به گردشگری این منطقه کمک کند.  او دکترای فلسفه هنر دارد و آثارش در بیش از ۷۰ کشور دنیا پراکنده هستند. سراغ این هنرمند رفتیم تا درباره انگیزه‌ و فعالیت‌های او  گفت‌وگو کنیم.

عــلایق  شمــا به هنـــــــــر و فرهنگ چطور شکل گرفت و چگونه این حجم از تنوع در فعالیت‌های هنری شما ایجاد شد؟ 

درسم که تمام شد از سمت دانشکده هنرهای زیبا دعوت به کار شدم و تدریس به دانشجویان نقاشی و عکاسی را برعهده داشتم. همان زمان هم دانشجویان را به سفرهای دانشجویی می‌بردم و اهل یکجانشینی نبودم. این فعالیت‌ها ادامه داشت تا اینکه سال ۶۹ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتم و زبان فرانسه خواندم. سال ۷۱ توانستم از انگلیس پذیرش بگیرم و در زمینه نقاشی و تزئینات دیواری و هنر محیطی  تحصیل کنم. تا سال ۷۵ در انگلستان بودم و فوق لیسانس و دکترا را به صورت پیوسته خواندم. زمانی که برگشتم علاوه بر تدریس در دانشگاه، راهی منطقه ییلاقی پلور در کنار دماوند شدم. چهار پنج سال به همراه خانواده در دل طبیعت پلور و درون یک چادر زندگی کردیم. در آن چهار پنج سال به واسطه حضور در طبیعت به سنگ‌ها گرایش پیدا کردم و دوست داشتم روی سنگ‌ها کار کنم که نتیجه آن کارهایی بود که روی سنگ‌ها انجام دادم و در طبیعت رها شدند و ابعاد زیست محیطی پیدا کردند. 

احیاناً شما راوی مستند «رودخانه هنوز ماهی دارد» نیستید؟!

چرا خودم بودم. آقای میرطهماسب آن مستند را در سال ۸۸ ساختند که مورد استقبال هنرمندان و مردم قرار گرفت. آقای میرطهماسب تعریف کار من را شنیده و آمده بود تا زندگی ما را دنبال کند. من مشغول کار خودم بودم اما ساختار تدوینی زحمت ایشان بود. در کنار همه این فعالیت‌ها، سال ۷۹ تا ۸۰ یک بنای سه طبقه در منطقه «پلور» ساختیم و آنجا را تبدیل به نگارخانه کردیم و من رویدادهای هنر در طبیعت و هنر محیطی را در آن مکان برگزار می‌کردم.

فعالیت این خانه چطور و در چه حوزه‌ای بود؟  

به شکل «هنرمندسرا» بود و میزبان هنرمندان بین‌المللی بودیم. همین خانه و نیز فعالیت‌های من و عضویتم در هیئت انتخاب و سیاست‌گذاری موزه هنرهای معاصر موجب شد ارتباط بیشتری با هنرمندان بین‌المللی پیدا کنم و سفرهای متعددی به دیگر کشورها داشته باشم.

چطور شد که سر از هرمز درآوردید و موزه خودتان را افتتاح کردید؟ 

من برای نیت دیگری به جنوب دعوت شده بودم، ولی اتفاقاتی سبب شد در هرمز ماندگار شوم. ابتدا در هرمز یک خانه خریدم که قرار بود محل اسکان هنرمندان باشد ولی به خاطر سخت‌گیری‌های منطقه‌ای و به جای اینکه از جذب گردشگر خوشحال باشند، این اتفاق نیفتاد. مدتی گذشت و اطلاعیه‌ای صادر شد که اجازه می‌داد هنرمندان شاخص بتوانند موزه داشته باشند که من هم درخواست دادم و اقدام کردم. در واقع راه‌اندازی آن موزه برای من یک نوع فرار بود تا بتوانم محلی برای ادامه کارم فراهم کنم. از همان آغاز تأسیس موزه خودم در فصل‌های پاییز و زمستان در همان خانه زندگی می‌کردم و دایره فعالیت‌های موزه هم روز به روز وسیع‌تر می‌شد. از آموزش هنر به زنان نیازمند و کودکان بگیرید تا کمک به افرادی که بیماری اعتیاد داشتند. با شیوع کرونا فعالیت گردشگری موزه کمتر شده و اکنون بیشتر متمرکز بر آموزش به کودکان، توسعه کتاب‌خوانی و آموزش زبان انگلیسی است. البته کماکان میزبان گردشگرانی که با رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی به جزیره می‌آیند هم هستیم.

خودتان اهل هرمز نیستید ولی به آنجا رفته‌اید. آیا این نوع مهاجرت را به دیگر هنرمندان پیشنهاد می‌کنید؟

سفر و زندگی در فرهنگی دیگر به اندوخته‌های آدمی اضافه می‌کند و تو را با چیزهایی مواجه می‌کند که پیش از این با آن‌ها آشنا نبودی. اگرچه این نوع زندگی، انسان را با چالش‌هایی روبه‌رو می‌کند به خصوص اگر بومی آن منطقه نباشی، اما می‌توانی برای خود و دیگران سودمند باشی. با این همه درباره این موضوع  دیدگاه‌های موافق و مخالف زیادی هست و هر کدام استدلال‌های خاص خودشان را دارند، ولی شخصاً فکر می‌کنم رفتن من به آنجا هیچ نوع خطای اخلاقی، قانونی و شرعی نداشته است و با وجود همه چالش‌ها موفقیت‌ها و حامیانی داشته‌ام که توانستم کارم را ادامه بدهم. در برهه‌ای که من این کار را انجام دادم، یعنی پس از گرفتن دکترا و سفرهای متعدد به کشورهای دیگر و تجربه‌های زیاد، مهاجرت به یک جزیره کم‌جمعیت و زندگی در آن، اتفاق تازه‌ای بود.

البته امروزه به بهانه ایجاد بومگردی در مناطق مختلف ایران این اتفاق زیاد شده و خیلی‌ها را می‌بینیم که به مناطق روستایی یا شبه‌روستایی می‌روند و اقامتگاه تأسیس می‌کنند، ولی فکر می‌کنم جنس بسیاری از این کارها با کاری که من می‌کنم تفاوت دارد و چندان شاخص نیست و به دنبال اهداف مالی و اقتصادی نیستم به همین دلیل با بسیاری از این اقامتگاه‌ها متفاوت کار می‌کنم.

احمد نادعلیان

برای آینده این موزه و فعالیت‌های خودتان چه برنامه‌ای دارید؟

تقریباً ۱۷ ماه است که من به جزیره هرمز و موزه نرفته‌ام و کار را به یک مدیر داخلی و بومی واگذار کرده‌ام. در این مدت یک رویکرد جدید در موزه شکل گرفته که متکی بر توانمندی‌های بومی است. ولی تا زمانی که من آنجا بودم سعی کردم روایتگر پویایی، زندگی، زنده بودن و تحول باشم و به بازدیدکنندگان روایتی از هدف و مسیر خودم ارائه کنم. در آینده حضور من در موزه کمرنگ خواهد بود و از آنجایی که همسرم در جزیره قشم مؤسسه‌ای فرهنگی و هنری تأسیس کرده است و در آنجا هم در حال فعالیت هستیم، قصد دارم از هرمز فاصله بگیرم و اجازه بدهم خود آن جامعه بدون حضور من آن روند را ادامه بدهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.