در چهارمین نشست از سلسله نشست‌های علمی رویداد «ماه امت» موضوع «مسائل زنان در خانواده در منطقه گلشهر و مناطق حاشیه شهر» و راهبردهایی برای تقویت بنیاد خانواده، مورد برسی قرار گرفت.

نقش زن افغانستانی در خانواده و گلشهر

دکتر حوریه بیانی، پژوهشگر و فعال مدنی اهل‌افغانستان در این نشست گفت: طرحی که من برای زن مهاجر افغانستانی مقیم گلشهر در نظر دارم شامل دو بخش است؛ یک بخش مربوط به مادرکلان‌ها(مادربزرگ‌ها)و مادر و بخش دیگر مربوط به ما می‌شود؛ به عنوان افرادی ۳۰ یا ۴۰ساله یا در همین حدود که نسل جوان مهاجر هستیم.
مادربزرگ‌های ما، افرادی که سال ۱۳۵۰ مهاجر شده‌اند تقریباً نیم قرن پیش و در آن زمان مادر ما هم نوجوان و جوان بوده و افرادی هستند که بخشی از زندگی آن‌ها در مهاجرت و مشهد و گلشهر گذشته است چند ویژگی مشترک دارند؛ یک ویژگی این است که عموماً مؤثریت اجتماعی دارند یعنی زمانی که یک چالش در زندگی یا در بین خودشان یا همسایگان آنان رخ می‌دهد، آن‌ها می‌توانند مداخله کنند.
آن‌ها مهم‌ترین مسئله و پرچالش‌ترین مسئله را پشت سر گذاشتند، زمانی که با آن‌ها صحبت می‌کنیم می‌گویند ما با لباس تنمان آمدیم چراکه عموماً مهاجرینی که در گلشهر هستند به جرم خمینیست بودن مهاجرت کردند، یعنی اگر می‌ماندند کشته می‌شدند.
وی گفت: سال‌های ۷۰ تا ۷۵ اوج بحران در افغانستان بود، یک بسیج همگانی بین مهاجران رخ داد چیزی که برای من واضح بود فهمیدم مادربزرگمان در سال‌های گذشته اندوخته‌های خود را به راحتی می‌بخشید.
بیانی ادامه داد: اقتدار داشتن زن است که محل زندگی، محل تحصیل و طرح کلی خانه حتی موضوع اینکه کجا مهاجرت کنند را مشخص می‌کند. مردم افغانستان مجبور بودند کارگر باشند و مردان کارگری کنند و این زن بود که با وجود کمترین وضع اقتصادی، خانه را مدیریت می‌کرد. از نظر من زنان مدیران اقتصادی خوبی بوده‌اند. 

 نظام زنانه مبتنی بر احساسات، صبوری و محبت است

دکتر ادریس راموز، پژوهشگر دیپلماسی فرهنگی گفت: به نظر من تفکیک کردن زن و خانواده کار درستی نیست و این یک تله واکنشی است که بیشتر در غرب رایج است ما نباید در این چالش قرار بگیریم و عملاً در این کنش، خلاقیت و سیاست‌گذاری را سلب می‌کند.
 وی ادامه داد: محور دوم؛ زن گلشهری و حاشیه‌نشینی، بحران هویت و حس تعلق و تعاملات میان فرهنگی و خانواده است، اگر به این مسئله عمیق‌تر نگاه کنیم و قید مکانیت بدهیم با زن ایرانی و بحران هویت و اشتغال تفاوتی نمی‌کند حتی اگر بخواهیم به صورت تجویز ایجابی ورود پیدا کنیم. گلشهری بودن خودش یک فرصت محسوب می‌شود.
راموز بیان کرد: باید پیش از سیاست‌گذاری در مورد زن و حتی مردان ابتدا از کنش و واکنش‌ها، اخلاق جنسیتی و فرهنگ زنانگی صحبت شود. با مطرح شدن سیاست عفاف و حجاب سال‌۸۴ شروع و ۸۸ ابلاغ شد و در سال ۹۳ بازنگری و دوباره ابلاغ شد که خروجی آن گشت ارشاد است و این خلأ‌ها و نمی‌دانم‌های متعدد ابهامات سیاستی را به وجود می‌آورد البته در گذشته هم چنین تعارض‌ها و ابهام‌هایی در حوزه خانواده وجود داشته است.
وی خاطرنشان کرد: گاهی فکر می‌کنیم زنانی که حضور اجتماعی فعالی دارند از نظر نظام‌های زنانگی فعال‌اند اما وقتی این افراد از بُعد شخصیتی بررسی می‌شوند آن بحران هویتی را دارا هستند که اگر رها شود در حوزه‌های مختلف به‌خصوص خانواده می‌تواند آسیب‌زا باشد و در نظام مردانگی فرو خواهند رفت. این زنان در اجتماع فعال‌اند، رشد می‌کنند و کم‌کم خودشان تبدیل به یک نظام مردانه می‌شوند در حالی که نظام زنانه مبتنی بر احساسات، صبوری و محبت است.

هویت، بنیان خانواده

رقیه فاضل، استاد دانشگاه و فعال فرهنگی هم در این نشست اظهار کرد: من معتقدم برای تقویت بنیان خانواده در گلشهر مسئله زن و هویت زن باید جدی گرفته شود. اگر بخواهیم بحث زن در گلشهر را تحلیل کنیم یکی از نکاتی که باید به‌ آن توجه شود این است که این موضوع را چند بعدی ببینیم و تحلیل کنیم و از زوایای مختلف در نظر گرفته شود فضای تربیت و هویت، مسئله جدی است.
وی گفت: کسی که مهاجرت می‌کند مدام در رفت‌وآمد بین هویت قبلی (افغانستانی) و فعلی (مشهدی) است. این رفت‌وآمد هویتی، برای اینکه زن گلشهری چه تصویری از خودش خواهد ساخت آیا گرایش به سمت ایران داشته باشد یا افغانستان؟ مسئله جدی خواهد بود که باید درنهایت به یک تشخص برسد.
وی خاطرنشان کرد: از منظر حاشیه شهر بودن اگه بخواهیم به گلشهر نگاه کنیم ساکنان حاشیه شهر هویتی دارند که لزوماً شهری و غیرشهری است. گلشهر گران‌ترین حاشیه شهر است و از نگاه شهر و غیرشهر بودن چالش هویتی ایجاد می‌کند. از نظر دیگر ساکنان گلشهر مهاجران قدیمی‌تر افغانستانی هستند و عملاً خیلی از زنان گلشهر، زنان ایرانی یا خراسانی هستند و از اینکه تا حد زیادی ایرانی شده‌اند یک چالش هویتی دیگری هم اتفاق افتاده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.