۱۶ تیر ۱۴۰۱ - ۰۴:۱۱
کد خبر: 807923

تعامل با طالبان انتخاب راهبردی دهلی‌

ترجمه و تلخیص میراحمدرضا مشرف

باسقوط نظام جمهوری و سلطه طالبان بر افغانستان بدون تردید هند بزرگ‌ترین بازنده منطقه‌ای این تحول به شمار می‌آمد.

با وجود این در روزهای اخیر تحرکاتی از سوی هند انجام گرفته که نشان می‌دهد سیاستمداران دهلی‌نو همچنان به دنبال بقای حضور و نفوذ خود در این کشور هستند، حتی اگر بهای آن برقراری ارتباط با دشمنی سنتی و ایدئولوژیکی چون طالبان باشد. در این راستا روزنامه معتبر «ایندین اکسپرس» هند به تحلیل و بررسی دلایل، نیازها و در عین حال ملاحظات این کشور برای این چرخش پرداخته که در ذیل به آن‌ها اشاره می‌شود.
۱- علائم چرخش سیاست خارجی دهلی‌نو در برابر طالبان؛ اعزام یک تیم فنی کوچک به کابل برای مقابله با بحران انسانی ناشی از وقوع زلزله مخرب در دو استان افغانستان را شاید بتوان نخستین نشانه این تغییر تلقی کرد و به طور قطع بازگشایی سفارت هند در کابل آغاز فصل جدید روابط با افغانستان تحت حاکمیت طالبان را رقم خواهد زد. البته این نکته روشن است که تعامل با طالبان دشواری‌های خاص خود را خواهد داشت؛ به‌ویژه اینکه در حال حاضر تغییری در رویکردهای حاکمان جدید کابل در قبال مسائلی چون حقوق زنان، اقلیت‌ها و... به‌وجود نیامده است.
۲- ماندگاری طالبان پیش‌زمینه اصلی تغییر مواضع؛ با توجه به شرایط فعلی، هندی‌ها به این درک قطعی رسیده‌اند که طالبان در افغانستان ماندگار هستند و در کوتاه‌مدت و میان‌مدت هیچ فشاری نمی‌تواند آن‌ها را از قدرت خارج کند. بنابراین دهلی نو باید دست به یک انتخاب راهبردی بزند؛ شروع به برقراری یک رابطه تدریجی و گام به گام با طالبان ‌کند و یا اینکه روابط را به آینده‌ای نامشخص موکول نماید.
۳- همگرایی داخلی بر سر برقراری ارتباط با طالبان؛ در شرایطی که بحث‌ها در مورد تعامل و یا فاصله گرفتن از طالبان همچنان در جریان است، به نظر می‌رسد در محافل سیاسی و راهبردی به این نتیجه رسیده‌اند که تعامل با آن‌ها می‌تواند تأمین‌کننده منافع راهبردی بزرگ هند در افغانستان باشد. همراهی با یک امارت اسلامی که هند قابلیت کار با آن را داشته باشد، نسبت به رژیمی که می‌تواند به یک مخالف آشکار هند تبدیل شود، به طور قطع انتخاب بهتری خواهد بود. علاوه بر این با چنین انتخابی می‌توان از تکرار سناریوی ۱۹۹۶ که افغانستان را به سطح یک سیاه چاله اطلاعاتی و راهبردی برای هند تقلیل داد، جلوگیری کرد. به همه این‌ها باید بهره‌گیری از اختلافات درونی طالبان و ایجاد فضا برای جلب‌نظر میانه‌روها و به تبع آن کمرنگ کردن نقش تندروهای این گروه را هم افزود.
۴- اهمیت مدیریت زمان و زمینه‌های ارتباط با کابل؛ دهلی‌نو باید زمان و زمینه بازگشت به کابل را خود مدیریت و انتخاب کند و در این مسیر به انتظار اجماع بین‌المللی که گریزان از تصمیم‌گیری در این زمینه هستند، نماند. از آنجایی که غرب درگیر جنگ اوکراین است، غیبت دهلی‌نو می‌تواند به نفع کشورهایی باشد که مایل به بازگشت به افغانستان نیستند و از این فضا برای شروع دوباره جنگ نیابتی استفاده می‌کنند. 
۵- ضرورت برقراری روابط محتاطانه با کابل؛ تعامل هند و طالبان منافع گسترده‌ای برای دو طرف دارد. در مورد طالبان با توجه به پیشینه مواضع هند در برابر آن‌ها، این روابط می‌تواند در تقویت وجهه شورشیان سابق بسیار تأثیرگذار بوده و حتی ممکن است نقش پیشگامی را برای پیروی سایر کشورها ایفا کند. بنابراین جای تعجب نیست که طالبان طی دو بیانیه پشت سر هم حتی از همکاری نظامی با دهلی‌نو نیز استقبال می‌کنند. با این حال، دهلی‌نو باید کاملاً محتاطانه عمل کند. در این راستا مردم نه رژیم کنونی باید در مرکز سیاست‌های اعلام شده از سوی هند در قبال افغانستان باقی بماند. پذیرش و مشروعیت طالبان در نزد مردم باید نقطه اتکای هرگونه تعامل و طرفداری از تشکیل یک دولت فراگیر شاخص اصلی هند در نظر گرفته شود. در کنار همه این‌ها هند باید یک سیاست بلندمدت جامع در زمینه تعامل با همه طرف‌های ذی‌نفع را برای اطمینان از بازگشت صلح و ثبات در افغانستان مدنظر قرار دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.