۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۶
کد خبر: 988517

همه به جست‌وجو مشغول بودیم؛ چه آن‌هایی که در تیم‌های امداد و نجات در محل سقوط احتمالی بالگرد پِی یافتن نشانه‌ای رفته بودند و چه ما که خیره به صفحه اخبار، ناخودآگاه به کندوکاو تصاویر و خاطراتمان می‌گشتیم.

به گزارش قدس آنلاین، در فضای مِه گرفته خاطرات، دیدن آن زیرنویس‌ها در ساعات اولیه اعلام خبر، یک جور خاطره را برای برخی از ما تداعی می‌کرد و دیدن عنوان «رئیس جمهور» در جمع حادثه دیدگان، طوری دیگر. برای جوان‌ترها، حس و حال آن ساعت‌ها شاید مثل حس و حال صبح ۱۳ دی ۹۸ بود و برای بزرگ‌ترهایمان، حس و حال بیم وامیدهای دهه ۶۰ را تداعی می‌کرد. این بیم وامید، موج خطورات و احتمالات خاص خودش را به ذهن و قلب روانه می‌کرد و هیچ راه گریزی از آن نبود. و البته آن‌که دلش برای ایران می‌تپد، نباید هم به دنبال گریز می‌بود و خود را برای شنیدن هر خبری باید آماده می‌کرد. به تعبیرامیرالمؤمنین(ع)«مؤمن، کوهی را ماند استوار که طوفان تکانش نمی‌دهد»؛ نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب نیز تلویحاً به همان اشاره کردند و گفتند: « ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمی‌آید».

مردم در جوار اعتاب
در این بین، دیدن تصاویر مردم در اعتاب مقدسه و اماکن متبرکه نیز که در شب ولادت امام رضا(ع) به این انوار پناه برده بودند و دیدن ذکر دعا وتوسلشان برای سلامتی رئیس جمهور و هیئت همراهش نیز حس و حال عجیبی ساخته بود. تصویری از ملتی که به تعبیر حاج قاسمِ عزیز، «ملت امام حسین(ع)» است و در آن، همه دلشان برای ایرانی می‌تپد که سراسر «حرم» است؛ و خدمتگزارانش، خادم این حرم. و صد البته که پهنه این حرم، حد و مرزی نداشت، که اگر می‌داشت از یمن گرفته تا لبنان و فلسطین، دست‌ها برای به سلامت دیدن دوباره رئیس جمهور ایران به دعا بلند نمی‌شد.

ما در شبِ سی‌ام اردیبهشت ۱۴۰۳ و در شبی که به ولادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مشهور بود، دلتنگ دوباره دیدن همان خادمی بودیم که همین چند سال پیش بی‌آداب و ترتیب مرسوم، دست حاج قاسم را گرفته و با خودش به داخل مضجع منور امام رضا(ع) برده بود تا با همان دستی که اشک از چهره یتیمان پاک کرده بود، غبار از سنگ مزار امام 
بردارد. 

ما دلتنگتان بودیم آقای رئیس جمهور. آغوش این ملت برای دوباره به آغوش کشیدنتان بازِ باز بود.

این چند کلمه را همان شب نوشته بودم ولی چون خبری قطعی نبود، منتشر نشد؛ تا اینکه صبح، این خبر روی نوار اعلان گوشی ظاهر شد: «رئیس جمهور، شهید شد». من فکر می‌کنم آغوش شما میل بی‌اندازه‌ای به سمت و سویی داشت که آن را این‌طور بیان کرده بودید: « می‌خواهم اعلام بکنم یا علی بن موسی الرضا! و قَلْبِی لَکمْ مُسَلِّمٌ. این دل من مال شماست. من یک چیزهایی از شما می‌خواهم اما [در مقابلش] چه [چیزی را] می‌خواهم بگذارم؟ [آنچه من] می‌خواهم [این است] که گره‌ها از کارم گشوده شود [و] آنی که می‌خواهم [در مقابلش] نزد شما بگذارم، دلم هست. من می‌خواهم جلوه این دلدادگی را داشته باشم. بگویم امام رضا! من اگر می‌گویم که شما را دوست دارم، این هم دلیلِ دوست داشتن من است. اول دل می‌رود و بعد دست و پا و جوارح و خوشا به حال آن کسی یا کسانی که اول میل قلبی پیدا کنند و بعد میل جوارحی. اعضا و جوارحشان را قلب به دنبال خودشان بکشاند. دل که رضوی شد، جوارح هم رضوی می‌شود». 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.