به گزارش گروه فرهنگی قدس، انیمیشن «رؤیاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی و تهیهکنندگی مصطفی حسنآبادی نخستین نمایش خود را در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر تجربه کرد. این فیلم به صورت مشترک توسط سازمان سینمایی سوره و اداره کل فرهنگی شهرداری تهران و با مشارکت مجتمع مهوا در استودیو آیندهنگار تهیه و تولید شده است.
«رؤیاشهر» که داستانی تخیلی فانتزی دارد، ماجراهای نوجوانی به نام «آرات» را روایت میکند که رؤیای قهرمانی در سر دارد و همراه با دوستانش به سفری ماجراجویانه برای یافتن راز ساخت شهر رؤیایی میرود. رؤیاشهر در خطر افتاده و در معرض نابودی قرار میگیرد و آرات برای نجات آن دست به کار میشود.
محسن عنایتی که پیشتر انیمیشن «بنیامین» را ساخته بود و در گیشه فروش موفقی را تجربه کرد این بار در فضایی نزدیک به تجربه قبلیاش با داستان تازهای برای بچهها بازگشته است. «رؤیاشهر» وارد چهارمین هفته اکران شده و تا لحظه ثبت این گزارش ۷ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان فروخته است و عنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای غیرکمدی را دارد. گفتوگوی ما با محسن عنایتی را بخوانید.
از تجربه موفق «بنیامین» الگوبرداری کردیم
عنایتی درباره روند ساخت «رؤیاشهر» و بهرهگیری از تجربه موفق پیشین خود میگوید: پس از ساخت انیمیشن «بنیامین» و بازخوردهای خیلی خوبی که در زمان اکران گرفتیم دنبال این بودیم که همان روند را در شکلی تازهتر تکرار کنیم. از «بنیامین» خیلی استقبال شد و بچهها با آن ارتباط خوبی گرفته بودند و همین علاقه آنها هم موجب شد ما به این فکر بیفتیم که چطور میتوانیم دوباره چنین قصهای داشته باشیم.
وی در ادامه میافزاید: ابتدای کار یک ایده کلی در یک فضای تاریخی داشتیم و برایمان مهم بود که همچون «بنیامین» دوباره آن فضای تاریخی را تکرار کنیم و زوج کاراکترها را هم داشته باشیم، چون براساس تجربه قبلی زوج کمدی و ماجرای این دو دوست یعنی بنیامین و آشر به اصطلاح گرفته بود و مخاطبان دوستشان داشتند به همین خاطر این فرمول را در رؤیاشهر هم پیاده کردیم که خوشبختانه مورد استقبال بچهها قرار گرفت. زمانی هم که تصمیم به ساخت رؤیاشهر گرفتیم از همان ابتدای کار حوزه هنری حضور داشت و سایر نهادها هم کمکم اضافه شدند.
ساخت انیمیشنهای پرفروش بر مبنای الگوی کلاسیک قهرمانسازی
وی درباره فضای داستانی رؤیاشهر و قهرمانسازی در انیمیشن و کاربردهای آن میگوید: سینما همواره به دنبال قهرمان است و طبیعتاً اگر قهرمان داشته باشیم فیلم جذابتر میشود و مورد استقبال بیشتری هم قرار میگیرد، اما اگر قهرمانی وجود نداشته باشد ژانر و فرمی که بر مبنای آن کار میکنیم متفاوت خواهد بود. قهرمانسازی بر مبنای فرم کلاسیک پیش میرود و غالب انیمیشنهای پرفروش هم با همین ساختار تولید میشوند و آثار پرفروش عموماً قهرمان دارند؛ البته یک مسئله مهم در این میان هم شیوه ساخت و پرداخت قهرمان در جذب مخاطب است.
عنایتی با اشاره به مضامین آشکار و پنهانی که در رؤیاشهر وجود دارد همچون قدرتهای جهانی، عدالت، ظلم و ستم، آرمانشهر و ظهور منجی و فهم مخاطبان کودک از این مفاهیم این طور توضیح میدهد: به نظرم تفاوتی که انیمیشنهای ایرانی باید با سایر آثار تولید شده در جهان داشته باشند دقیقاً در همین است. یعنی اگر ما بتوانیم آن نگاه و جهانبینی حاکم بر افکارمان را به درستی به کودکان و نوجوانان انتقال بدهیم بهترین جا برایش همین انیمیشن است؛ ما این مسئله را در «بنیامین» هم تجربه کردیم.
به گفته این کارگردان؛ عموماً ماهیت ساختاری و تکنیکی تولیدات پویانمایی مشابه هستند اما جهانبینی که قرار است به مخاطب منتقل شود میتواند نقطه عطف و وجه تمایز اینها باشد و رسیدن به این جایگاه هم کار سختی است و تا ماهرانه و خلاقانهتر کار کنیم، زمان زیادی میبرد اما حتماً به این نقطه خواهیم رسید.
وی در واکنش به اینکه ممکن است بچهها ذهنیت دقیق و روشنی از این مؤلفهها که در رؤیاشهر به آنها پرداخته شده، نداشته باشند و فهم آن برایشان مشکل است، تصریح میکند: طبیعتاً نزدیک شدن به ذهن بچهها کار سختی است و محدودیتهای زیادی داریم که آن جهانبینی را ماهرانه و هنرمندانه در اثر جا بدهیم. به نظرم هنوز هم با آن نقطه مطلوب فاصله داریم اما همه تلاشمان را کردیم که این مفاهیم در لایههای زیرین باشد و در سطوح ابتدایی این داستان را روایت میکنیم که پسر بچهای میخواهد شهرش را نجات بدهد، اتفاقهایی برایش میافتد و در نهایت واقعیت را میفهمد و با یک گوی جادویی میخواهد شهر را نجات دهد و از طرفی دیگر مبارزه با اژدها و اتفاقهای دیگر را داریم.
دنبال این نبودم بچهها متوجه مفاهیم زیرین رؤیاشهر بشوند
عنایتی یادآور میشود: سعی کردیم ظاهر داستان را با جذابیتهای فرمیک پر کنیم و در متن داستان هم به مقولاتی که اشاره کردم، بپردازیم. ضمن اینکه قرار نیست همه بچهها متوجه این مفاهیم بشوند و اگر آن حس و تأثیر را درک کنند هم کافی است. بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که من با بسیاری از بچهها درباره این مسئله صحبت کردم و از آنها درباره مضمون فیلم پرسیدم، اما خیلیها متوجه آن نیستند و حتی به نظرم خوب است که آن را درک نمیکنند، زیرا مهم این است که تأثیر بگیرند و غیرمستقیم مفهوم را دنبال کنند. خودم هم دنبال این نبودم که بچهها خیلی متوجه مفاهیم زیرین بشوند و هدفم هم این بود که با داستان همراه شوند و آن را دوست داشته باشند. خوشبختانه بازخوردهای رؤیاشهر خیلی خوب بوده و بچهها آن را دوست داشتند.
وی تأکید میکند: معمولاً بچهها پیگیر انیمیشنهای روز دنیا هستند و این تولیدات هم به قدری خوش رنگ و لعاب هستند که موجب شده سلیقه مخاطبان کوچک هم تغییر کند و بیشتر دنبال سرعت، اکشن و کمدی باشند. ما هم سعی میکنیم در پروژههای بعدی با نقدهایی که میشود و بازخوردهایی که میگیریم این را مدنظر قرار بدهیم. رؤیاشهر هم به نسبت تولید قبلی اکشن و هیجان بیشتری دارد و این تغییرات هم نتیجه بازخورد از بنیامین است.
استفاده از نمادهای بومی حساسیتزاست
از این کارگردان میپرسیم یکی از انتقادهایی که به اغلب تولیدات چند ساله اخیر انیمیشنهای ایرانی وارد است، استفاده بیش از حد از المانهای آسیای شرقی و حرکات رزمی و یا تقلید از ابرقهرمانهای غربی است. مثلاً همین گروه جنگنجویان اژدها در رؤیاشهر. چرا اقبال به سمبلهای بومی و فرهنگ خودمان کمتر است و بیشتر دنبال جذب بچهها با تقلید از نمونههای خارجی هستیم؟ که وی در پاسخ میگوید: این نقد وارد است، اما مشکل اینجاست ما وقتی بخواهیم المانهای بومی را وارد کار کنیم با مشکلاتی مواجه میشویم. اتفاقاً ظرفیتهای خیلی خوبی هم داریم و پشتوانه محکم و قابل اتکایی همچون شاهنامه را داریم که هیچ گاه تمام نمیشود اما حساسیتها در استفاده از این عناصر بالاست و باید رضایت همه را از دوستان مسئول در ارگانها و نهادهای مختلف نظارتی گرفته تا حامیهای مالی جلب کنیم که کار مشکلی است.
وی با بیان اینکه رسیدن به این اجماع سخت است، تأکید میکند: اگر در همین انیمیشن رؤیاشهر میخواستیم از المان و نمادهای شاهنامه استفاده کنیم خیلیها به ما نقد میکردند که چرا از این نمادها استفاده کرده یا آن را خراب کردید. عبور کردن از این حساسیتها هم روند زمانبری است و تا به آن بلوغ و آگاهی برسیم باید صبور باشیم. ما از نمادهای بیشماری میتوانیم استفاده کنیم که یک نمونه آن قرآن است و اگر بتوانیم این حساسیتها را برطرف کنیم حتماً به آثار فوقالعادهای هم میرسیم.
مهمترین چالش انیمیشنسازی
وی در ادامه درباره مهمترین چالش ساخت انیمیشن میگوید: بزرگترین چالش به غیر از مسائل مالی، در واقع روند تولید از ایده تا اجراست. در ساخت انیمیشن این طور نیست که همه چیز از همان ابتدا مشخص باشد، بلکه با چیزی مواجه هستیم که براساس نیاز و خواست خودمان آن را به وجود میآوریم و این روند را خلق میکنیم. در واقع در طول زمان تولید باید همزمان هم ایده بدهیم و هم طراحی کنیم تا همه اینها کنار هم جمع شود و به اجرا برسد و این چالش بسیار سختی است که به نظرم هیچ گاه تمام نمیشود. حتی در هالیوود هم این مسائل وجود دارد و هر بار کارشان را ارتقا میدهند و با ایدههای جدید وارد میشوند و این ارتقا دادن بزرگترین چالش تیمهای تولیدکننده انیمیشن است.
وی با ابراز امیدواری درباره موفقیت رؤیاشهر در گیشه اظهار میکند: خوشبختانه تبلیغاتی که توسط تیم جریان سازی سازمان سینمایی سوره برای انیمیشن شده به فروش کمک کرده و همچنین بازخوردهای بچهها هم بسیار مهم است و اینکه فیلم را به دوستانشان پیشنهاد میکنند میتواند تأثیر زیادی در فروش داشته باشد. از همین حالا در حال برنامهریزی برای تبلیغات اکران تابستانی هستیم اما باید شرایط خارج از سینما و اتفاقهای پیرامون را هم در نظر گرفت که گاهی ممکن است روی فروش فیلم تأثیر بگذارد.
نظر شما