آثار او، که آمیزهای از ظرافت، معنویت و خیال ایرانی هستند، در دلها نشسته و هر کس به گونهای از آن بهره برده است. مطالبی که در ادامه آمده، مجموعهای از خاطرات، روایتها و گفتههای شخصیتهای مختلف از حوزههای گوناگون هنر، فرهنگ، سینما، سیاست و حتی دانشگاههای بینالمللی است که هر کدام به نوعی با نام و آثار استاد فرشچیان گره خوردهاند. این مجموعه حاصل گردآوری مصاحبهها، یادداشتها و بازتابهای رسانهای است تا تصویری روشنتر از گستره تأثیرگذاری استاد در عرصههای مختلف ارائه دهد.
ظرافت آثار استاد فرشچیان در مذاکرات ۱+۵
سال ۱۳۹۳ و در مرحلهای از مذاکرات هسته ای با ۱+۵، آمریکاییها مرتب ادعاهایی درخصوص زمان لازم برای ساختن بمب هستهای از طریق سانتریفیوژهای نطنز مطرح میکردند. تیم مذاکرهکننده کشورمان نیز به اتکای صلحآمیز بودن گستره فعالیتهای فنی و نیز محاسبات دقیق سازمان انرژی اتمی ایران ادعاهای آنها را رد میکردند، اما آمریکاییها با سماجت روی ادعاهای خود اصرار و میگفتند محاسبات سازمان انرژی اتمی ما اشکال دارد. تیم مذاکرهکننده هم طی چند جلسه با حضور سایر اعضا، به آنها فشار آوردند که اگر برای رد محاسبات ما استدلالی ندارند؛ لااقل دلایل و روش محاسبه خودشان را اثبات کنند که نتوانستند و درنهایت گفتند محاسباتشان محرمانه است و نمیتوانند ارائه دهند! مدتی گذشت؛ تا اینکه در میان یک جلسه چالشی با جان کری در پاریس دوباره همین موضوع مطرح شد. دکتر ظریف بدون هماهنگی قبلی از همکاران خود خواست تا یک جلد از مجموعه آثار استاد فرشچیان که برای هدیه به مقامات فرانسوی همراه هیئت بود را به اتاق ملاقات بیاورند. وزیر امور خارجه کشورمان آن را به وزیر خارجه آمریکا داد و گفت: این مینیاتورها تصاویر نقاشیهایی با ابعاد یک متر در یک متر هستند، ولی اگر شما به آتلیه استاد فرشچیان در نیوجرسی سری بزنید، برای دیدن ریزهکاریهای تابلو اصلی به شما ذرهبین میدهند تا جزئیات را با دقت ببینید و حیرت کنید. یادتان باشد؛ وقتی ایرانیها اینگونه دقیق و در کار خود ریزبین هستند، هرگز بدون استدلال، ادعا نکنید که محاسباتشان غلط است.
گچکاری که تحسین استاد فرشچیان را برانگیخت
غلامعباس قائمی، مشهور به کریمآبادی، متولد ۱۳۳۶، از سال ۱۳۵۱ وارد کارگاههای گچکاری حرم مطهر رضوی شد. او ابتدا به عنوان شاگردی ساده مسئول آمادهسازی گچ برای استادان بود، اما به مرور با پشتکار و علاقه فراوان توانست وارد عرصه هنری گچبری شود. کریمآبادی از سال ۱۳۶۲ به طور رسمی همکاری خود را با حرم مطهر آغاز کرد و در پروژههای مهمی همچون دارالولایه، رواق امام خمینی(ره) و گنجینه قرآن آثار ماندگاری از خود بر جای گذاشت. اما نقطه عطف زندگی هنری او همکاری با استاد محمود فرشچیان بود. در اوایل دهه ۷۰، زمانی که استاد فرشچیان برای طراحی ضریح جدید به مشهد آمد، به دنبال گچکاری میگشت که توان اجرای طرحهای ظریف و دشوارش را داشته باشد. پس از معرفی، کریمآبادی نزد فرشچیان رفت. استاد با دقتی مثالزدنی او را آزمود و از او خواست نمونهای عملی از هنر خود را نشان دهد. کریمآبادی تابلویی از گچکاریهای خود را ارائه داد و چنان مورد توجه استاد قرار گرفت که فرشچیان او را در آغوش کشید و تحسینش کرد. همین اعتماد سبب شد اجرای ماکت گچی ضریح به او سپرده شود. این همکاری نقطه آغاز ارتباطی عمیق میان این دو هنرمند شد. استاد فرشچیان که همواره به ظرافت و روحانیت آثارش حساس بود، بارها از توانایی و ذوق کریمآبادی تمجید کرد و او را هنرمندی شایسته برای اجرای طرحهایش دانست. درنهایت ضریحی که با تلفیق طراحی فرشچیان و اجرای کریمآبادی شکل گرفت، به عنوان اثری ماندگار در حرم مطهر رضوی مایه افتخار هر دو هنرمند شد.
کودکی که به استاد فرشچیان جایزه داد
استاد محمود فرشچیان در اقدامی نمادین و معنوی، درخواست کرد جایزه «چهره ماندگار»ش را یک کودک پنجساله حافظ قرآن، به نام محمدحسین طباطبایی، به او اهدا کند. محمود اسدی، مدیر اجرایی جشنواره «چهره ماندگار»، در گفتوگویی با مجله تصویری «قاف» توضیح داد وقتی خواستیم به ایشان اطلاع دهیم که از نیویورک تشریف بیاورند برای این مراسم، در ابتدا پرسیدند چه کسی قرار است این جایزه را به من اهدا کند؟ گفتیم: هرچه شما بگویید، ما کسی را نداریم. گفتند: یک آقایی که کوچک است به نام طباطبایی نامی. حافظ قرآن است و در تلویزیون هم قرآن میخواند. ایشان را میتوانید پیدا کنید که بیاید و به من جایزه بدهد؟ ایشان زلال و پاک است و گناهی نکرده. او خوب است که بخواهد به من جایزه بدهد. وقتی محمدحسین طباطبایی به نمایندگی از نسل جوان، جایزه «چهره ماندگار» را به استاد فرشچیان اهدا کرد، نمادی از پیوند نسلهای مختلف در پاسداشت هنر و فرهنگ اسلامی در آن لحظه دیده شد و بازتاب گستردهای در رسانهها داشت. بسیاری این حرکت را نشانهای از اهمیت تربیت نسلهای جدید در مسیر فرهنگ دینی و هنری دانستند و آن را بهعنوان نمونهای از رفتار فروتنانه و الهامبخش استاد فرشچیان ستایش کردند. این رفتار، تصویری از شخصیت استاد ارائه کرد که نهتنها در عرصه هنر، بلکه در عرصه اخلاق و ایمان نیز الگویی کمنظیر است.
علاقه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به آثار استاد فرشچیان
سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به تابلو مشهور «عصر عاشورا» ارادت ویژهای داشت. پس از فوت استاد فرشچیان بود که زینب سلیمانی، دختر شهید، با گذاشتن یک پست در ایکس روایتی از پدرش و استاد فرشچیان نوشت که سالها این تابلو بر دیوار خانه آنها نصب بود.
حاج قاسم هر بار که به تابلو مینگریست، آن را نه یک نقاشی صرف، بلکه «روضهای کامل و جانسوز» از عاشورا میدانست. او باور داشت که فرشچیان توانسته است عمق غربت اهلبیت(ع) و مظلومیت کاروان حسینی را در قالب تصویر به دلها منتقل کند؛ چنانکه نیازی به کلام و روضهخوانی باقی نمیگذارد. همین نگاه نشان میدهد روح هنری و عرفانی حاج قاسم تا چه اندازه با فرهنگ عاشورا پیوند خورده بود و چرا آثار فرشچیان برایش به یادگاری گرانبها و الهامبخش بدل شد.
ماجرای یک تماس غیر منتظره
سید حمیدرضا برقعی، شاعر شناختهشده آیینی، خاطراتی از ارتباط نزدیک خود با استاد محمود فرشچیان، استاد برجسته نگارگری ایرانی، روایت کرده که نشاندهنده ارادت عمیق و احترام متقابل این دو هنرمند است.
برقعی میگوید پس از آنکه شعری در محضر رهبرمعظم انقلاب خواند و در آن از استاد فرشچیان یاد کرد، تماس تلفنی غیرمنتظرهای دریافت کرد. فرد پشت خط خود را «محمود فرشچیان» معرفی کرد و برقعی ابتدا تصور کرد که این تماس شوخی است.
وقتی مطمئن شد، استاد با تواضع گفت: «فقط خواستم از اینکه نام مرا در شعرتان ذکر کردید تشکر کنم».
چند روز بعد، بستهای شامل آثار مذهبی با امضای استاد فرشچیان به دست شاعر رسید.
خاطره دیگری از این دو هنرمند در جریان طراحی ضریح حضرت سیدالشهدا(ع) در قم رقم خورد.
برقعی در مراسمی شعری آیینی خواند که با این بیت پایان یافت:
برای حضرت زهرا ضریح میسازیم / و دست فرشچیان طرح میزند آن را
شنیدن این ابیات، اشک را از چشمان استاد فرشچیان جاری کرد.
او با بغضی عمیق پرسید: «آیا روزی خواهد رسید که من ضریح حضرت زهرا(س) را طراحی کنم؟»
تکیهگاهی عزیز و دوستداشتنی
رسول صدرعاملی، کارگردان آثاری چون «دختری با کفشهای کتانی»، «من ترانه ۱۵ سال دارم» و «زیبا صدایم کن» در پی درگذشت استاد محمود فرشچیان با انتشار پیامی در صفحه اینستاگرام خود یاد و نام این هنرمند بیبدیل را گرامی داشت.
او در متنی کوتاه نوشت: «استاد محمود فرشچیان، هنرمند بزرگ و تکرار نشدنی که باورها و سنتهای ما را در اوج خلاقیت خود با فرم و زیبایی تلفیق میکرد و برایمان تکیهگاهی عزیز و دوستداشتنی پدید میآورد و گاهی نیز با دستهایش از خط و رنگ و بوم شگفتی میآفرید.
روح بلندش تا همیشه رستگار...».
تلفیق ایده های فرا ایرانی با اندیشه ایرانی
رابرت هیلن براند، استاد برجسته هنر اسلامی دانشگاه ادینبورگ انگلستان معتقد است: «محمود فرشچیان با پیشینه هنر ایرانی به خوبی آشناست، اما به شیوه غیرقابل تقلید خود، نقاشی میکند که به هیچ روی با اسلوبهای پیشین هنر ایرانی اشتباه نمیشود. او روایتگر پیغام مستقل خویش است. نقاشیهای او بازتابی از جهانبینی کاملاً فردی اواست و در وهله دوم، توان و ظرفیت جاودانی هنر ایرانی در بازآفرینی خود، برخورداری دوباره از شکلهای پیشین به شیوههای شگفتانگیز، تمرکز بر جزئیات به شیوهای کم و بیش ریزبینانه و تلفیق ایدههای فراایرانی با جهان اندیشه ایرانی را به منصه ظهور رسانده است».




نظر شما