به این مناسبت در ادامه مروری داریم بر روایتهای تاریخی درباره شهادت و همچنین زیست شریف و عالمانه ایشان.
نحوه شهادت
در خصوص نحوه شهادت ایشان گفته شده حاکم مدینه، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان آن حضرت را به زهر شهید کرده و به نظر میرسد این کار به امر هشام بن عبدالملک (خلیفه وقت) صورت گرفته است. مرقد مقدس آن حضرت در بقیع، کنار مرقد پدر بزرگوارشان امام سجاد(ع) و عموی بزرگوارشان، امام حسن(ع) قرار دارد. دوران امامت امام محمدباقر(ع) ازسال ۹۵ هجری آغاز و تا سال ۱۱۴ هجری به مدت ۱۹ سال و چند ماه ادامه داشت.
امامی آگاه و معصوم
کلینی به سند صحیح از زراره روایت کرده است که گفت: «روزی از حضرت امام محمدباقر(ع) شنیدم که فرمودند: در خواب دیدم بر سر کوهی ایستادهام و مردم از هر طرف آن کوه به سوی من بالا میآمدند. چون مردم بسیاری در اطراف آن کوه جمع شدند به ناگاه کوه بلند شد و مردم از هر طرف آن فرومیریختند، تا آنکه جماعتی بر آن کوه باقی ماندند و این اتفاق پنج مرتبه تکرار شد». گویا آن حضرت این خواب را به وفات خود تعبیر فرموده بود که پس از گذشت پنج شب از این خواب به رحمت ایزدی پیوستند.
در کتب کافی و بصائر الدرجات و سایر کتب آمده امام صادق(ع) فرمودند: «پدرم بیماری سختی گرفته بود و بیشتر مردم از بیماری حضرت ترسیدند و اهل بیت آن حضرت گریان شدند. امام باقر(ع) فرمود: من در این بیماری از دنیا نخواهم رفت، زیرا دو نفر نزد من آمدند و به من چنین خبر دادند». حضرت پس از آن بیماری صحت یافتند تا اینکه روزی امام جعفر صادق(ع) را طلبیدند و فرمودند: جمعی از اهل مدینه را حاضر کن. امام صادق(ع) میفرمایند چون ایشان را حاضر کردم، فرمودند: ای جعفر! چون من به عالم بقا رحلت کنم من را غسل بده و کفن کن و در سه جامه که یکی ردای حبره بود که نماز جمعه در آن میکرد و یکی پیراهنی که خود میپوشید... و اهل مدینه را گواه گرفت. چون بیرون رفتند، گفتم: ای پدر بزرگوار! آنچه فرمودی به عمل میآوردم و به گواه گرفتن احتیاج نبود. حضرت فرمودند: ای فرزند! برای این گواه گرفتم که بدانند تو وصی من هستی و در امامت با تو منازعه نکنند.
کلینی به سند حسن روایت کرده امام محمدباقر(ع) ۸۰۰درهم برای تعزیه و ماتم خود وصیت فرمود. همچنین کلینی به سند معتبر نیز روایت کرده: چون امام محمدباقر(ع) به جهان باقی رحلت کرد، حضرت امام صادق(ع) فرمود: «هر شب در حجرهای که آن حضرت در آن وفات یافته بود، چراغ میافروختند». رهبر معظم انقلاب در خصوص این وصیت امام محمدباقر(ع) چنین فرمودهاند: از لحاظ تاریخی، این روزها روزهای نشاندار و بزرگی است: شهادت امام باقر(ع) که یک شهادت دارای پیام بود؛ لذا خود امام باقر(ع) وصیت کرد که بعد از او تا ۱۰ سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود. در میان ائمه ما این بیسابقه است، بینظیر است. یاد امام باقر(ع) یعنی یاد سر برآوردن حیات دوباره جریان اصیل اسلامی در مقابله با تحریفها و مسخهایی که انجام گرفته بود. (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور ۴/۸/۸۸)
رهیافت نور هدایت در عمق تاریکی ظلم خلفا
شیخ طوسی، بزرگترین عالم شیعی قرن پنجم، تعداد شاگردان برجسته آن حضرت را ۴۶۶ تن برشمرده است. ایشان در زمینه مسائل فقهی، مرجع عام علمای حجاز بود. بسیاری از فقهای بزرگ اهل سنت نزد ایشان مانند دانشآموزی کسب علم میکردند. شهرت حضرت در حجاز آنگونه پیچیده بود که ایشان را سید فقهای حجاز (بزرگ فقیهان منطقه حجاز) میخواندند. یکی از علمای بزرگ اهل سنت به نام ذهبی درباره ایشان مینویسد: «امام باقر(ع) از کسانی بود که علم، عمل، آقایی، شرافت، وثاقت و متانت را با هم جمع کرده بود و برای خلافت، شایستگی داشت».
دوران امامت امام محمدباقر(ع) در واقع آغاز تدوین چشماندازی از نقشه عقیدتی سیاسی تشیع است که به نوعی میتواند فصلالختام دوران محنت شیعه قلمداد شود. تبیین مسئله امامت به منزله اساسیترین رکن دعوت پیامبر(ص) پس از رحلت ایشان با وقفهای در حدود یک سده آغاز شد و امام باقر(ع) عملاً آغازگر راهی بودند که ائمه پیشین مجال تبیین اصولی و دقیق آن را پیدا نکرده بودند. بررسی و دقت در نوع و حجم احادیث بهجا مانده از این دوران گواه این مطلب است که تبیین مسئله امامت بهوضوح مورد عنایت ایشان نبوده است (با توجه عصر زیست ایشان و خفقان موجود) ولی در مقابل حجم احادیث اخلاقی و اعتقادی ائمه(ع) و توجه آنها به این موارد، بنا به ضرورت دوران زیاد است و اگر مسائلی در باب امامت مطرح میشود اشاره به زوایای کلی و در حد قابل طرح در جامعه آن روز است. از این جهت میتوان به تفاوت شاخصههای دوران پیش و پس از صادقین اشاره کرد و آن مفهوم امر «تقیه» است؛ تقیه به عنوان سپر دفاعی ائمه(ع) و یارانشان.
تعیین مرز درست و نادرست
در زمانهای مختلف در میان عموم مردم باورهای غلط در مورد کسب معاش وجود داشته است، کما اینکه هنوز هستند افرادی که حدود و مرز مفهوم سادهزیستی و نداشتن تکلف و عدم دنیاپرستی را با مفهوم تلاش با معاش خلط میکنند. محمدبن منکدر، یکی از حافظان قرآن در عصر امام باقر(ع)، ضمن تمجید از آن حضرت میگوید: «روزی از مدینه بیرون آمدم و در صحرا محمدبن علی بن الحسین(ع) را دیدم. او در کنار دو غلام سیاه کار میکرد. پیش خود گفتم: سبحانالله! پیرمردی از قریش در چنین ساعتی از روز برای بدست آوردن دنیا در تلاش است. باید او را موعظه کنم! نزد او رفته و گفتم: خداوند تو را حفظ کند. اگر در این حالی که هستی اجل تو برسد چه خواهی کرد؟ فرمود: «اگر در این حالی که هستم؛ بمیرم، در حالی که در اطاعت خدا بودهام از دنیا رفتهام. من با کار کردنم، خود و عیالم را از محتاج بودن به تو و مردم حفظ میکنم. وقتی از سر رسیدن اجل هراسناک خواهم بود که اجل، من را در حال نافرمانی خدا دریابد». گفتم: ای فرزند رسول خدا! راست فرمودی. من میخواستم تو را موعظه کنم که تو مرا موعظه کردی».
شیعه در بیان امام باقر(ع)
امام باقر(ع) در توصیف شیعیان خود میفرمایند: «شیعیان ما در بالاترین مراحل تقوایند. آنان ازجمله تلاشکنندگان و وفاکنندگان به عهد و امانت بوده و اهل زهد و عبادت هستند. آنان در هر شبانهروز، ۵۱ رکعت نماز بجا میآورند، شبها در حال عبادت و روزها روزهاند، زکات اموال خود را میپردازند و به حج میروند و از تمام محرمات الهی اجتناب میکنند» و در جای دیگر میفرمایند: «کسی که در یک شهر دهها هزار نفری باشد و پرهیزکارترین آنها نباشد، از ما نیست». به فرموده امام باقر(ع) یک شخص مؤمن باید این چهار صفت را داشته باشد: توکل به خداوند، تفویض امور به خداوند متعال، رضا به قضای خدا و تسلیم به حکم یا مشیت خداوند».
منبع: جایگاه امام محمدباقر(ع) در تبیین نظریه امامت نویسنده: دکتر محمدحسن احمدی




نظر شما