کاهش تعهد دینی و اجتماعی فرزند دانشجو معمولاً ناشی از تأثیر محیط جدید و دوری از خانواده است. والدین با بیان صریح انتظارات، حفظ ارتباط مستمر، یادآوری ویژگیهای مثبت گذشته و فراهم کردن نزدیکی محیطی (بومیگزینی) میتوانند اثرات منفی محیط را کاهش داده و رفتار فرزند را به تدریج اصلاح کنند.
پسرم دانشجوست و پیش از ورود به دانشگاه بسیار منظم و مذهبی بود، اما در دو تا سه سال اخیر کمتر به اجتماع میرود، به خانواده توجه نمیکند و واجبات دینی را ترک کرده است. چه علتی میتواند داشته باشد و چه راهکارهایی برای مدیریت این وضعیت وجود دارد؟
گاهی تغییر محیط میتواند بهطور مستقیم بر رفتار و نگرش انسان اثر بگذارد. تجربه نشان میدهد که تغییر مدرسه، تغییر شهر، ورود به دانشگاه، یا حتی ازدواج میتواند تحولات مهمی در فرد ایجاد کند.
محیط از قدرتی برخوردار است که حتی میتواند بر زمینههای وراثتی نیز غلبه کند. به بیان دیگر، اگر فردی از خانوادهای با پیشینه دینی و اخلاقی مناسب باشد، اما در محیطی ناسالم و نامناسب قرار گیرد، احتمال دارد به مرور تحت تأثیر آن محیط قرار گیرد.
متأسفانه بسیاری از محیطهای آموزشی ما، چه مدارس و چه دانشگاهها، آمادگی لازم برای مواجهه با چنین چالشهایی را ندارند. در یک مدرسه یا دانشگاه، مجموعهای متنوع از افراد با ویژگیها، فرهنگها و تربیتهای مختلف گرد هم میآیند.
برخی دارای خانوادههای سالم و منسجم، و برخی دیگر با مشکلاتی چون اعتیاد، طلاق یا ضعفهای شدید تربیتی. این تنوع، محیط را به جایی تبدیل میکند که بهطور طبیعی بخشی از آسیبها میان افراد منتقل میشود. حال اگر برنامهریزی و نظارت دقیقی وجود نداشته باشد، احتمال آسیبپذیری دانشآموزان و دانشجویان افزایش پیدا میکند.
در چنین شرایطی، اولین وظیفه، افزایش سطح آگاهی خانوادههاست. برای والدینی که فرزندشان در محیطهای جدید و پرچالش قرار میگیرد، چند نکته کلیدی میتواند بهعنوان «ضربهگیر» عمل کند و فشار روحی آنها را کاهش دهد:
۱. بیان صریح انتظارات:
والدین باید بهروشنی سطح انتظار خود را به فرزند منتقل کنند. مثلاً به او بگویند: «پسرم، ما به تو افتخار میکردیم که اهل نماز و روزه بودی. برای ما بسیار ارزشمند بود که چنین ویژگیهایی داشتی و دوست نداریم دانشگاه رفتن باعث شود این عادتهای خوب را کنار بگذاری.»
سکوت در برابر تغییرات فرزند تنها باعث انباشته شدن ناراحتی در دل والدین میشود. بنابراین، بیان محترمانه و صریح انتظارات اهمیت زیادی دارد.
۲. حفظ و تقویت ارتباط مستمر:
اگر فرزند کمتر به دیدار خانواده میآید، والدین باید خودشان پیشقدم شوند. در این زمینه میتوان از کمک برادران بزرگتر استفاده کرد تا ارتباط حضوری بیشتر برقرار شود.
اینگونه نباشد که فرزند احساس کند با رفتن به شهر دیگر کاملاً رها شده و میتواند هر طور که بخواهد عمل کند. ارتباط مستمر به او یادآور میشود که همچنان در دایره محبت و نظارت خانواده قرار دارد.
۳. اصل بومیگزینی:
یکی از آسیبهای مهم در نظام آموزشی این است که دانشجویان برای تحصیل ناچار میشوند از شهر و خانواده دور شوند.
در حالیکه اصل بر این است که دانشگاهها بومی باشند تا دانشجویان بتوانند در کنار خانواده بمانند. این امر میتواند بسیاری از آسیبهای فرهنگی و تربیتی را کاهش دهد. در صورت امکان، حتی میتوان شرایطی فراهم کرد که خانواده به شهری که فرزند در آن تحصیل میکند نزدیکتر شوند تا ارتباط قطع نشود.
۴. یادآوری ویژگیهای مثبت گذشته:
لازم است والدین پیوسته ویژگیهای مثبت گذشته فرزند را به او یادآوری کنند؛ مثلاً بگویند: «ما لذت میبردیم وقتی میدیدیم نمازت را اول وقت میخواندی» یا «خوشحال میشدیم وقتی به مستحبات توجه میکردی و به مسجد میرفتی».
این یادآوریها، بدون سرزنش مستقیم، میتواند در ضمیر فرزند تأثیرگذار باشد و او را به گذشته مثبت خود متصل نگه دارد.
محیط دانشگاه و تغییرات ناشی از آن واقعاً میتواند بر اعتقادات و رفتار فرزندان اثر بگذارد. اما والدین میتوانند با بیان انتظارات، حفظ ارتباط، توجه به اصل بومیگزینی و یادآوری مستمر ویژگیهای مثبت، نقش مهمی در کاهش آسیبها ایفا کنند و به تدریج شرایط بهتری برای فرزند فراهم آورند.



نظر شما