سمت چپ درب ورودی دارالحفاظ، روی سنگهای پای دیوار چند عبارت کوتاه نوشته شده: «عباس میرزا قاجار، سردار سپاه ایران در جنگهای ایران و روس...». این فقط مدفن یک سردار نامدار نیست، بلکه بخشی از تاریخ ایران را در خود جای داده است. اینجا قبر عباس میرزای نایب السلطنه است که با رشادت تمام پای حفظ خاک وطن ایستاد. با روسهای متجاوز جنگید و با نیرنگ انگلیسیها مقابله کرد اما روزگار به او مهلت نداد تا به آرزوهای ترقی ایران جامه عمل بپوشاند.
حالا ۱۹۲ سال است که عباس میرزا ولیعهد قاجار در همهمه حضور گرم زائران زیر این سنگهای سرد در سکوت آرمیده است. به مناسبت سالروز درگذشت او به ماجرای آمدنش به خطه خراسان پرداختیم و اثری را معرفی میکنیم که مربوط به او بوده و در موزه آستان قدس رضوی به نمایش درآمده است.
شاهزاده اصلاحگر و ترقیخواه
«قاجاریه یک مرد و نیم داشت، مردش فخرالدوله و نیممردش آقا محمدخان بود». این جمله معروف را بسیاری از ما شنیدهایم اما واقعیت این نیست. در میان شاهان و شاهزادگان قجری مردی وجود داشت که متفاوت از سایران بود. نه تنها مانند بسیاری از مردان دودمانش به فکر خوشگذرانی نبود که عِرق وطن داشت و برای حفظ خاک آن جنگید. عباس میرزای نایب السلطنه که رشادتهای تاریخی و ایستادگیاش در برابر تجاوز دشمن خارجی برای همیشه در حافظه تاریخی ایران خواهد ماند.
فرزند و ولیعهد فتحعلیشاه که اصلاحات اقتصادی و نظامی ایران را در سر میپروراند. میخواست علوم و صنایع ایران رو به پیشرفت بگذارد، بنیه نظامی و اقتصادی کشور تقویت شود و ارتش آن انسجام یابد؛ این شد که تعدادی از جوانان مستعد و باهوش ایرانی را برای کسب علوم و فنون جدید به فرنگ فرستاد و تعدادی از اروپاییان را هم به ایران آورد.
این شاهزاده ترقیخواه قاجار همه تلاش خود را برای توسعه کشور در آن دوره به کار برد اما دسیسه رقیبان تاج و تخت و درباریان منفعتطلب موجب شد در این مأموریت کامیابی چندانی کسب نکند؛ همان طور که در زمان عقب راندن روسها در مناطق شمالی ارس پشتش خالی شد و ننگ قراردادهای ترکمانچای و گلستان بر پیشانی دربار قاجار ماند.
خطر جدایی بخشی از خطه خراسان
هنوز داغ ترکمانچای و گلستان و جدایی قفقاز تازه بود که انگلیسیها دندان تیز کرده خود را برای هرات نشان دادند. منطقهای که از دوران هخامنشیان تا آن روز متعلق به خاک ایران بود. در این برهه از زمان هر چند منعقد کردن معاهده ارزروم و احیا کردن مرزهای ایران و عثمانی در ۱۶۳۹ میلادی برای شاهزاده ولیعهد موفقیت بزرگی محسوب میشد، اما شکستهایی که در دو جنگ ایران و روس متحمل شده بود، تحرکات دیگر رقیبان او برای کسب جانشینی سلطنت قاجار را افزایش داد.
از طرفی پس از آرامش نسبی در مرزهای شمالی و غربی کشور، شورشهایی در شرق ایران اتفاق افتاده بود که این ناحیه را در معرض خطر جدایی همیشگی از وطن قرار داد. همه این دلایل دست به دست هم داد تا عباس میرزا نایب السلطنه به دستور فتحعلی شاه راهی خراسان شود تا با حفظ حکومت آذربایجان، بر این منطقه مهم از ایران هم حکومت کند.
اما گاوین هامبلی در هفتمین جلد از کتاب تاریخ ایران کمبریج این گمانه را مطرح کرده که اعزام او به شرق کشور به عنوان حاکم خراسان به مقصود دیگری هم بوده است. در آن زمان شایعههایی درباره دینداری نایبالسلطنه پیچیده بود که او دو بار با روسیان کافر مصالحه کرده، به دنبال نوآوریهای فرنگیهاست و با آنها نشست و برخاست میکند. بنابراین رفتن به مشهد به عنوان شهری مقدس و مذهبی فرصتی بود تا عباس میرزا دینداری خویش را نشان دهد.
تکرار ترکمانچای در خراسان
هرات و قندهار در دوران صفویه از ایالات ایران بودند و فتحعلیشاه آنها را جزء خاک کشور میدانست. حاکمان نواحی شرقی و شمال شرقی باید مطیع حکومت مرکزی میشدند. ولیعهد قاجار در تابستان و پاییز ۱۲۱۱ خورشیدی این مناطق را فتح کرد و به خاک ایران برگرداند؛ حاکم سرخس، نسا و اشکآباد در برابرش کرنش کردند اما حاکم هرات نافرمانی کرد و شهر به محاصره سردار قاجار و سپاهش درآمد. در همین حین فرمانی از طرف شاه رسید و شاهزاده به پایتخت فراخوانده شد. عباس میرزا، فرزندش محمد میرزا را برای ادامه محاصره شورشیان در آن منطقه گذاشت و خود راهی تهران شد اما هیچ گاه به مقصد نرسید. حوالی مشهد بود که بیماری قدیمیاش گریبانش را گرفت و حاکم خراسان برای همیشه در خراسان ماند.
به گواه تاریخ او پیش از بازگشت از هرات پسر بزرگش، محمد میرزا را آموزش داد تا مقدمات یک تهاجم بزرگ را آماده کند اما مرگ به او مهلت نداد. پس از مرگش، فرزندش در حکومت قاجار جای او را گرفت و ولیعهد شد و پس از پدربزرگش به تخت سلطنت قاجار تکیه کرد. او سعی کرد کار ناتمام پدرش را به سرانجام رساند اما سیاست استعمار انگلیس مانعش شد. همان طور که ترکمانچای و گلستان شمال ارس را برای همیشه از پیکره جغرافیایی ایران جدا کردند، به موجب عهدنامه پاریس، هرات تا ابد از خراسانِ ایران جدا شد.
نایب السلطنه مُرد یا کشته شد؟
مرگ ناگهانی عباس میرزا در ۴۴سالگی آن هم در حالی که بیماری او جدی نبود، گمانهزنیهایی را درباره توطئه به قتل رساندن او مطرح میکند. گمانههایی که با در نظر گرفتن شرایط و حوادث رخ داده در آن دوره دور از ذهن هم به نظر نمیرسد.
در این میان شاید قویترین احتمال، دست داشتن پزشک انگلیسی او، چارلز کورمیک باشد.
برنامههای ولیعهد قاجار برای توسعه ایران در شرق، منافع استعمارگر پیر را تهدید میکرد و برخی تاریخنگاران معتقدند انگلیسیها از طریق این پزشک نسخه عباس میرزا را پیچیدند تا مانع پیشروی ایران در منطقه تحت نفوذشان شوند. برخی میگویند کورمیک که از طرف فتحعلی شاه روانه اردوی نایب السلطنه شده بود، حدود ۲۲ سال به عنوان پزشک در دربار او حضور داشت و تمام اخبار، حوادث و اقدامهای او را به اطلاع وزیر مختار انگلیس میرساند.
از طرفی هنگامی که عباس میرزا در مشهد بیمار شد، همین طبیب انگلیسی به دستور شاه قاجار با اعتباری به مبلغ ۵هزار تومان برای معالجه ولیعهد به خراسان اعزام شد اما به صورت ناگهانی در ۶۰ کیلومتری شاهرود از دنیا رفت. پس از او هم طبیبی به نام بابا حکیم باشی که با اصول طب جدید آشنایی داشت، به مشهد فرستاده شد تا ولیعهد را درمان کند اما همزمان با وخامت اوضاع جسمی عباس میرزا، او هم از دنیا رفت. همه این اتفاقها، احتمال نمردن عباس میرزا به مرگ طبیعی و دخالت دستهای پشت پرده را تقویت میکند.
سنگ قبری به جا مانده از ولیعهد قاجار در موزه
شب دوم آبان ۱۲۱۲ خورشیدی، آخرین زیارت عباس میرزای نایب السلطنه از حرم مطهر امام رضا(ع) بود و روز ۱۰ جمادیالثانی سال ۱۲۴۹ هجری قمری از دار دنیا رفت. پیکرش را طبق وصیتی که به علیاصغر خواجه کرد، در حرم مطهر حضرت(ع) به خاک سپردند. جایی که امروز ما آن را با نام دارالحفاظ میشناسیم و هنوز محل دفن او در آن مشخص است.
روی مزار او سالهای سال سنگ قبری از مرمر قرار داشت که در سال ۱۳۸۰ هجری شمسی، در عملیات ساختمانی در حریم حرم مطهر امام رضا(ع) برداشته شد و حالا در موزه مرکزی آستان قدس رضوی به نمایش درآمده است. اثری که در دوران قاجار به دستور فتحعلی شاه و توسط هنرمند معروف «محمدعلی اصفهانی» در مشهد طراحی و تراشیده شده بود.
روی این سنگ قبر که حدود ۱۹۶ سانتیمتر طول و ۱۳۴ سانتیمتر عرض دارد، کتیبهای با خط نستعلیق در ۱۱ سطر نوشته شده است. روی این کتیبه که به رنگ سیاه است و با نقوش ظریف گل و برگ تزئین شده، نام عباس میرزا، فتوحات و اقدامات او در آذربایجان، یزد، کرمان و خراسان و سال درگذشتش ثبت شده است.
متن روی سنگ مزار او بدین ترتیب است: «الملک لله الواحد القهار. مضجع پاک و مرقد تابناک نواب رحمت و رضوان مآب ولیعهد دولت و نگهبان ملت سماء السمو جنه هلاک العدو الدهر، حثه الملک نایب السلطنه عباس میرزا طاب ثراه جعل الله الجنه مبوه له است. در عنفوان جوانی بمهارت فنون مرزبانی از میان اولاد خاقان خلدآشیان و سلطان رضوان مکان فتحعلی شاه قاجار کالشمس من بین نجوم و امتیاز و اشتهار داشت و به ولایت عهد و نیابت سلطنت اختصاص یافت. چند گاه در تختگاه دولت بامور رعیت و سپاه پرداخت و در حفظ ثغور و نظم امور مملکت آذربایجان مساعی جمیله بظهور رسانده در غزوات معاندین دین بفتوحات جلیله منصور گشت در ملک ایران مخترع قانون نظام شده در صنایع توپ و تفنگ و سایر اسباب جنگ اهتمام تمام نمود پس از آن بدفع مفاسد یزد و کرمان پرداخته بعد از تصفیه آن سامان برفع غوایل خراسان اقدام نمود باندک توجهی از قلع مفاسد داخله فراغت یافته بسد سلم خارجه مشغول گشت قلعه سرخس را که موطن طایفه ترکمان بود بقهر و غلبه و حرب مسخر کرده اسرای شیعه را خلاص نمود به تاریخ یازدهم جمادی الآخر سنه ۱۲۴۹ در ارض قدس مرحوم در این مکان شریف مدفون شد».




نظر شما